درباره

Strict Standards: Declaration of Bt_mediaTabledetail::_getAssetParentId() should be compatible with JTable::_getAssetParentId(JTable $table = NULL, $id = NULL) in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/administrator/components/com_bt_media/tables/detail.php on line 0 Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2393

تالیف:دکتر سلطانی نژاد

"بنام خداوند بزرگ"

جنگل ها / محصولاتی فراتراز چوب (محیط زیست/یاد داشت های سبز):

در اکثر مناطق دنیا، زمین هائی که پوشیده از جنگل بوده اند، بسرعت تخریب گشته اند و منشاء و عامل این تخریب، بشر است.

قطع درختان جنگل و کاهش های وحشتناک در پوشش های علفی راست قامت زمین، در واقع جنگل زدائی (Deforestation) نام دارد.

 

تنزیل درجه و تخریب جنگل یکی از مهمترین چالش های محیط زیستی عصر امروز ملت ها بشمار می رود.

البته این اولین بار نیست که نابودی جنگل ها در سیاره زمین وضعیت اقتصادی و رفاه اجتماعی ملت ها را نشانه رفته است.

مردم های مناطق بسیاری از جهان، در گذشته های بسیار دور دچار این معضل نیز بوده اند، هیچ بعید نیست که سقوط تمدنهای پیشین بخاطر زوال و تخریب جنگل های مربوط به تمدنهای از دست رفته باشد.

شرح داستان غم انگیز از بین رفتن جنگلها، بنوعی بیانگر اثرات و پیامدهای نامطلوب محیط زیستی نیز می باشد.

واقعیت این است که در دورانهای گذشته، مردم بخاطر گسترش زمین های کشاورزی، بخش های وسیعی از جنگل ها را قطع می نمودند.

مردم برای تهیه مایحتاج غذائی خود و بدون توجه به مدیریت صحیح کاشت و برداشت از جنگل ها و نیز عدم آگاهی کافی از نقش جنگل در پایداری حیات، این خرابکاریها را انجام می دادند. در مواردی مشاهده شده است که یک نسل 93 درصد از  جنگل های در اختیارش را بر باد داده است.

مردم تمدنهای گذشته با این کار(قطع درختان جنگلی) اولاً کشاورزی را گسترش می دادند و ثانیاً با استفاده از چوبهای بدست آمده، اهداف متنوع اقتصادی را تامین می نمودند. و بدین لحاظ  بود که مناطق جنگلی جهان بسرعت رو به نزول و کاهش نهاد.

در تمدنهای گذشته از چوب جنگل استفاده های فراوانی صورت می گرفت، آنها از چوب بعنوان یک منبع مهم انرژی استفاده می کردند و در صنایع انرژی را در جهت تولید انواع شیشه ها، بدست آوردن ابزار آلات مسی و آهنی و سایر تجهیزات مورد استفاده قرار می دادند.

برای گرم کردن خانه و کاشانه و نیز برای پختن غذا، از چوب جنگل استفاده می شد. مضافاً اینکه از چوب برای تولید کاغذ و ساختن خانه استفاده های فراوانی می گردید.

از طرفی دیگر جنگل زدائی اثرات تورمی دارد، بدین معنی که رشد تقاضا برای استفاده از چوب، باعث می گردد که مناطق جنگلی زیادی عاری از درختان جنگلی شوند(قطع شوند) که این مهم نیز به نوبه خود در مراحل بعدی باعث کاهش عرضه می گردد و بدین ترتیب یک عدم تعادل قابل ملاحظه در پدیده عرضه و تقاضا ایجاد می گردد.

قیمت چوب بالا می رود، هزینه صنایع بالا می کشد و بطور کلی صنعت متکی به چوبهای جنگلی با ناهنجاریهای عرضه، تقاضا و قیمت مواجه می گردد و مهمتر از همه تخریب وسیع محیط زیست از این نقطه آغاز می شود.

افزایش قیمت ها اثرات بسیار مهم و ناخوشایند اجتماعی را بهمراه دارد. و با گران شدن چوبهای جنگلی، مردم مجبور می شوند که بین گرم کردن و خوردن(heating & eating) ،یکی راانتخاب کنند.

در چنین شرایطی است که توده های اجتماعی دنبال مقصر می گردند و قطع کنندگان درختان جنگلی را گناهکاران اصلی قلمداد می کنند.

از طرفی در ارتباط با استفاده از چوبهای جنگلی، درگیریهای پراکنده ائی نیز بین صاحبان صنایع چوبی و مردم منطقه ائی بوجود می آید.

مسائل  دیگری از قبیل ایجاد مجتمع های مسکونی در جوار جنگل ها و ساخت و سازهای مرتفع در این گونه مناطق، معمولاً منجر به تخریب زود هنگام این گونه مناطق می انجامد.

موارد فوق، واقعیت هائی است که همگی در قرون گذشته جوامع در ارتباط با جنگل ها اتفاق افتاده است.

لذا، جوامع متمدن امروزی باید برای نگهداری، حفظ و حراست از جنگل های موجود، عبرت های گذشته را سرفصل ملاحظات خود در خصوص جنگل، قرار بدهند.

این مهم، بطور اخص برای کشورهای در حال توسعه که هم اکنون بطرز بی رحمانه ای مناطق وسیعی از جنگل های خود را درو می کنند و به استفاده محلی و صادراتی از جنگل ها می پردازند، بسیار مهم و اساسی است.

درس گرفتن از گذشتگان به ما می آموزد که راههای غلط و خطاهای گذشتگان را کنار گذاشته و از تکرار آنها بر حذر گردیم.

در چنین حالتی است که می توانیم به داشته و مواهب طبیعی سیاره زمین فرصت زندگی و تجدید حیات هدیه کنیم. و همزمان بصورت عادلانه ئی از دارائیها و سرمایه های حیات استفاده نمائیم.

 


 

چگونگی قطع سریع درختان جنگلی و نمونه رشد مجدد آنها:

در طول 18000 سال گذشته، اکثر جنگلهای جهان از بین رفته اند.

نقصان و از بین رفتن مناطق جنگلی در طول قاره های کره زمین متفاوت است.

بخش های بسیار وسیعی از جنگل های اصلی و اولیه در افریقا و آسیا به نابودی کشانده شده اند. در این مناطق نواحی حاره ائی صدمه بیشتری دیده اند.

لذا، امروزه اغلب سرزمین های جهان از پوشش جنگلی عاری گشته است. در روسیه، اروپا و شمال و مرکز امریکا، مناطق قابل ملاحظه ای از جنگل های اصلی وجود دارند.

بعلاوه توالی در جنگل های نواحی معتدل، در خصوص بعضی از مناطق جنگلی تخریب شده، بحالت نرمال خود برگشته است.

جنوب امریکا هنوز مقداری از جنگل های اصلی و اولیه خود را حفظ کرده است، ولی اینکه آیا تخمین های فوق اعتبار دارد یا خیر، مسئله ای است که باید به آن بصورت ویژه ای نگریسته شود.

لذا، در خصوص میزان درست و دقیق جنگل های قطع شده، لازم است به آمار و اطلاعات مراجع قانونی محیط زیستی بی طرف تکیه نمود، و از این زاویه به مجموعه عملیات داشت، کاشت و برداشت توجه نمود.

واقعیت این است که با نگاهی گذرا به میزان جنگل های کاملاً قطع شده و از بین رفته، جنگل های دست اندازی شده و جنگل های دست نخورده در می یابیم که وضعیت موجود جنگل ها درجهان، نگران کننده است.

جدول ذیل بخشی از حقایق مربوط به جنگل های جهان را نمایش می دهد:

وضعیت جنگل

دست نخوردهmkm-2

کاملاً قطع و از بین رفتهmkm-2

بصورت جزئی قطع شده mkm-2

روسیه و اروپا

10

17

4

آسیا

4.5

10

1.5

امریکا مرکزی و شمالی

9.5

11.5

4.5

جنوب امریکا

7

9.5

4.5

افریقا

2

6

0.5

اقیانوسیه

0.5

1

-

 

امروزه روشهای مطمئن تری در خصوص میزان موجودی جنگل ها بکار گرفته می شود.

مثلاً از طریق سنجش از راه دور(remotely sensed images) در مقابل روشهای بر پایه زمین(ground – based methods) براحتی می توان میزان سالانه جنگل زدائی را تعیین نمود.

با استفاده از این روش (RSI) میزان سالیانه جنگل زدائی در آمازون برزیل در دهه 1980 تنها 20000 کیلومتر مربع تخمین زده شده ولی با روشهای بر پایه زمین، میزان تخریب سالیانه جنگل های فوق را 50 تا 60 هزار کیلو متر مربع تخمین زده بودند.

بدین ترتیب با گسترش علم و  دانش و استفاده از فن آوری های نوین از قبیل سنجش از راه دور(remote sensing) می توان بنحو دقیق تری میزان خسارات جنگل های جهان  را برآورد کرد.

از آنجائیکه امروزه تصاویر ماهواره ای برای کل سیاره زمین موجود است، لذا دانشمندان می توانند با محاسبات مربوط میزان جنگل زدائی جهانی را تعین نمایند.

مطالعات نشان می دهد که وضعیت جنگل ها در کشورهای توسعه یافته در حال حاضر از ثبات قابل قبولی برخوردار است.

با انجام اقدامات اصلاحی، جنگل زدائی تا حدود بسیار بالائی کاهش یافته است، در عوض در کشورهای در حال توسعه وضعیت برعکس است و روزانه حجم وسیعی از مناطق جنگلی قطع و چوبهای درختان در مصارف متعددی مورد استفاده قرار می گیرد. بدون آنکه توجهی جدی در جهت کاشت مجدد گیاهان جنگلی صورت پذیرد.

تفاوتهای فوق در جریان اندازه گیری میزان و متراژ جنگل ها، بدست آمده است.

 

علل مترتب بر جنگل زدائی:

واقعیت این است که در گذشته های دور اجداد انسان که بصورت قبیله ای در مناطق مختلف سیاره زمین زندگی می کردند، عمدتاً در جنگل ها و صحاری  سکونت داشتند.

آنها برای تامین زندگی خود از قبیلHeating و Cooling احتیاج به انواع کالاهای جنگلی داشتند.

بعنوان مثال: برای گرم کردن خود و برای پخت و پز از چوب درختان، برای تامین انواع ویتامین ها مورد نیاز بدن از برگ و میوه درختان(البته بدون آگاههای علمی) استفاده می کردند، و تجربه آنها که از راه سعی و خطا بدست آمده بود، در مدیریت آنزمان قبائل جنگلی انسان، بسیار کارساز می نمود.

بعدها کم کم و بتدریج بر جمعیت انسانی اضافه گردید و بعضاً درگیریهای قبیله ای باعث شد که قبائل هر کدام بخشی از جنگل را با سنگ دیوار کشی کرده و در آن امورات و معاش ساکنان آن منقطه از  جنگل را، تامین نمایند.

تعاقب این عمل، قبیله داران و جنگل خوران آنزمان، بتدریج با کشاورزی نیز آشنا شدند و با قطع درختان جنگلی و صاف کردن زمین، به زراعت و دامداری پرداختند. و به تبع این مهم بخشی از جنگل توسط قدیمی ها، ویران گردید.

بدین ترتیب  علت اولیه تخریب جنگل، در واقع  استفاده انسان از جنگل بیش از توان بازسازی و تجدید حیات آن بود.

امروزه ملتهای در حال توسعه، بدون اینکه به تجدید حیات جنگل ها فکر کنند از آنها بهره برداری می نمایند.

ولی در کشورهای توسعه یافته نشانه های محکمی از رشد مجدد جنگل ها مشاهده می گردد.

البته در این گونه کشورها، احیاء جنگل مدنظر نیست، بلکه تغییر الگوی زندگی مردم آن سامان باعث شده است که از دست اندازی به جنگل بدلیل زحمات فراوان آن، چشم پوشی و لذا جنگل پس از مدتی آرامش، به آرایش پرداخته است.

یعنی مردمان کشورهای پیش رفته، در واقع، برای تامین نیازهای زندگی خود، راههای دیگر دست اندازی به طبیعت را انتخاب کرده اند.

آنها با تعدیل جمعیت و توسعه تکنولوژی، در واقع از روی زمین به زیر آن رفته اند و با کند و کاو در اعماق زمین و حمله به سایر مناطق دور دست، مایحتاج زندگی خود را تامین می نمایند.

لذا، کم شدن جمعیت و پیچیده تر شدن تکنولوژی و به تبع آن دست یافتن به نوع دیگر انرژی همگی باعث گردیده که در کشورهای پیش رفته، قدری جنگل ها خود بخودی، مجدداً رشد کرده و توسعه نمایند و بدین ترتیب جنگل زدائی برای مدتی تعطیل گردیده است.

ولی در کشورهای در حال توسعه و ضعیف نگه داشته شده، وضعیت تخریب جنگل ها، بدلیل عدم دریافت تکنولوژیهای مناسب و افزایش جمعیت، همچنان بحرانی است.

و اگر در آینده جنگل های مناطق آدم نشین در حال توسعه، به همین روند جاری استفاده گردد، طومار جنگل ها پیچیده خواهد شد و به حالت اولیه حیات، یعنی هیچ، باز خواهد گشت.

 

بطور خلاصه مجموعه عللی که باعث گردیده  است تا جنگل ها منهدم گردند عبارتند از:

1- قطع و صاف کردن جنگل ها و تبدیل آنها به زمین های کشاورزی.

2- تجارت چوب و استفاده از کالاهای جنگلی برای رونق دادن بازرگانی.

3- ایجاد مالکیت خصوصی از جنگل در بعضی از مناطق جهان و تبدیل جنگل ها به کالاهای خصوصی برای بعضی از قبیله ها.

4- تولید انرژی از چوبهای جنگلی برای مصارف خانگی. Heating و Ccooling.

5- استفاده از چوبهای جنگلی برای ایجاد زیرساختهای مسکونی در بعضی از مناطق جهان.

6- استفاده از جنگل بدون توجه به عملیات توسعه و حفاظت پایدار از جنگل های در اختیار.

7- معدن کاوی برای دست رسی به انرژی و مواد.


تشریح اجمالی هر یک از موارد فوق L

الف: تبدیل جنگل ها به مزارع کشاورزی.

واقعیت این است که تغییر کاربردی زمین از جنگل به کشاورزی یکی از مهمترین علل جنگل زدائی (Deforestation) قلمداد می گردد.

ما در بحث مربوط به اکوسیستم های  طبیعی در همین سایت بخوبی توضیح دادیم که کشاورزان چگونه مناطق جنگلی را به زمین کشاورزی تبدیل می کنند.

حقیقت این است که یک خانواده کشاورز پرجمعیت، برای تامین غذای خانواده و بعضاً فروش محصولات،به زمین کشاورزی زیادی نیاز دارد، او برای بیشتر کردن زمین خود و در عدم حضور قوانین و مقررات، جنگل ها را قطع کرده و به کشاورزی می پردازد.

با فزونی یافتن تعداد خانوار و به تبع  آن افزایش تدریجی جمعیت همگی  باعث گردید اغلب مناطقی که قبلاً بکر بوده اند، قطع درخت شده، صاف گردیده و به زمین کشاورزی تبدیل شوند.

لذا ارتباط بین افزایش جمعیت جهان و تامین غذای کافی، بیانگر تغییرات شگرف در مناطق جنگلی گردیده است، بنحویکه برای تامین غذای مردم جهان، درختان جنگلی فراوانی قطع و بجای آن زمینهای  کشاورزی آماده بهره برداری گردیده است.

واقعیت این است که انسانها و سایر اکوسیستم های زنده، در گذشته تاریخ برای مدتهای بسیار طولانی با هم زندگی کرده اند.

این لذت بردن از حیات بدون دست اندازی و استفاده بیش از توان محیط زیست بوده است، ولی زمالنیکه انسان به فکر افزایش تعداد گردید، لذا برای تامین مایحتاج مجبور شد، به طبیعت به نحو غیر برنامه ریزی شده و بیرحمانه  ئی حمله کنند.

این گونه بود که در اولین مرحله تخریب، درختان تنومند، حیاتبخش، اکسیژن زا و ضایعات حذف کن، جملگی بخاطر دخالت های انسان از بین رفت.

بعنوان مثال قبل از اینکه اروپائیها، شمال امریکا را به تصرف خود در آورند، سواحل شرقی پوشیده از جنگل های خزان و همیشه سبز بود.

اورپائیها با افزایش جمعیت شان، به مجموعه تقاضاهای جنگلی خود، از جمله چوب، نیز افزودند و بدین ترتیب، بخش اعظمی از درختان جنگلی به واسطه فشار بیش از حد جمعیت  قطع گردید و تبدیل به مزارع کشاورزی شد.

لذا 77 درصد جنگل های ماساچوست و پترزهام در سال 1830 میلادی قطع گردید و در سال 1910 بخش وسیعی از جنگل های ساحل شرقی  نیزبا خاک یکسان شد.

وضعیتی که آن سالها در کشورهای اروپائی در خصوص قطع جنگل ها وجود داشت، هم اکنون در کشورهای در حال توسعه بر قرار است و مردم برای استفاده های متعدد، جنگل ها را بشکل بیرحمانه ئی  تبدیل کاربری می کنند.

تغییرات تکنولوژیک در قرن نوزدهم باعث گردید که روند تخریب جنگل ها کند شده و در عوض مراتع طبیعی مورد هجوم قرار گیرد.

و از آنجائیکه خاکهای مراتع برای عملیات کشاورزی مناسبتر است، لذا کشاورزان کشورهای توسعه یافته در قرن نوزدهم تغییر موضع داده و از مراتع برای بدست آوردن غذا، و سایر نیازمندیهای زندگی با تغییرات کاربردی آنها، استفاده کردند.

لذا، از قرن نوزدهم به بعد بود که جنگل های کشورهای اروپائی قدری ترمیم گردید.

کشورهای در حال توسعه، در حال حاضر، با دست اندازی بر جنگل ها و مراتع و تغییر کاربری های پی درپی، به عملیات متعدد بهره برداری در جهت تامین مایحتاج خود هستند

این عملیات تا حدود بسیار زیادی اجتناب ناپذیر بوده و همزمان با رشد جمعت این مناطق، وسعت و  دامنه تخریب جنگل ها نیز گسترده تر گردیده است.

تا جائیکه افزایش تقاضا برای تامین مایحتاج زندگی  باعث گردیده است که جنگل های بعضی از کشورها به میزان 90 درصد کاهش یابد.

این وضعیت بسیار غم انگیز و ناراحت کننده هم اکنون در نیجریه، ماداگاسکار و رواندا بر قرار است، طبقه دیگری که در تخریب جنگل ها نقش اساسی دارند، در واقع ثروتمندان(Affluence) هستند.

این افراد از جنگل بی خبر ،برای افزایش درآمدهای خود، همواره درختان جنگلی را قطع کرده و  با ایجاد شبکه های گسترده غارت اموال طبیعی، اقدام به تمرکز ثروت می نمایند.

این وضعیت در کشورهای توسعه یافته بسیار برجسته و در عین حال خطرناک است.

افراد ثروتمند، تحریک می شوند که از غذاهای با منشاء خارجی استفاده کنند و لذا، به پسته، آناناس و موز روی می آوردند، برای بدست آوردن محصولات دانه دار فوق، کشاورزان کشورهای ضعیف و در حال توسعه، تشویق به صادرات شده و بدین سبب دارائی طبیعی ملت های ضعیف روانه بازارهای ملت های توسعه یافته می گردد.

و از طرفی کشاورزان با دست اندازی فراوان از جنگل ها کاسته و تبدیل کاربری را آغاز می کنند، تداوم این روند، در هر جائی  از سیاره زمین به ضرر محیط زیست و طبقات ضعیف نگه داشته شده است.

برداشت چوب و کنده از جنگل :

قطع درختان تنومند جنگلی و برداشت چوب از جنگل نیز باعث می گردد که مناطق گسترده از جنگل صاف گردد.

تولید چوب و ساخت وسائل چوبی سالانه در جهان به میزان 400 میلیارد دلار برآورد شده است، که این مقدار تقریباً معادل 2 درصد GDP جهان است.

بیشتر فعالیتهای اقتصادی مرتبط با تزئینات چوبی و برداشت چوب، در حال حاضر در شمال امریکا،ا سکاندیناوی و مناطق حاره ائی آسیا(اندونزی و مالزی) متمرکز است.

در کشورهای در حال توسعه، چوب بیش از 2 درصدGDP آنها را به خود اختصاص   می دهد. و آنها برای انجام این مهم کارخانهای صنعت چوب احداث کرده و بدین ترتیب میلیونها هکتار از جنگل های خود را با خاک یکسان می کنند.

مناطق جنگلی که تحت قطع درختان تنومند قرار می گیرد، شاید مساحت کمی داشته باشد، ولی اثرات جانبی این امر، از قبیل ایجاد جاده، ماشین آلات سنگین و ازدحام، علاوه بر اینکه قطع درختان را فراهم می کنند، صدمات و لطمات جبران ناپذیری نیز بر اکوسیستم منطقه بر جای می گذارند.

در ایالات پارای(Para) برزیل، ساخت جاده های جدید، میزان جنگل زدائی را که در سال 1972 میلادی 0.16 درصد بود، در سال 1985، به 17.3 درصد افزایش یافت.

بطور کلی برداشت چوب از جنگل، پوشش جنگلی را کاهش داده و باعث بوجود  آمدن یک سری بازخورد مثبت می گردد که این مکانیزمها، موجب افزایش جنگل زدائی می شوند.

بعنوان مثال: باز کردن یک منطقه وسیع از جنگل با قطع درختان آن، باعث می گردد که نور بیشتری بر سطح زمین لخت نازل و تابش گردد.

در چنین حالتی خاک زودتر از موعد مقرر خشک می شود و با خشک شدن خاک درختان موجود در منطقه نسبت به آتش سوزی(fire) آسیب پذیرتر می گردند.

بعلاوه موارد فوق، قطع یکسره درختان کناره جنگل، موجب مرگ درختان بزرگتر در نزدیکی گافهای(gaps) جنگل سه برابر حد معمول می گردد.

مرگ درختان بالغ در کناره و لبه جنگل، سوخت مناسبی را برای آتش سوزی های جنگلی نیز فراهم می آورد.

آتش سوزی و مرگ درختان در فضاها و حفره های باز جنگل، فرصت اضافی و بیشتری را برای آتش سوزی های جنگلی ایجاد می نماید

 

حقوق مالکیت و آتش سوزی:

مالکیت خصوصی و بطور حق مالکیت بر منابع طبیعی موجب خسارت های گسترده محیط زیستی(مخصوصاً در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه) می گردد.

بدین ترتیب ایجاد و تاسیس حق مالکیت علت بارز جنگل زدائی(deforestation) محسوب می گردد.

اکثر قوانین در کشورهای جهان در خصوص مالکیت بر این نکته تکیه دارند که مردم باید زمین های خود را آباد کنند، البته این مهم در اکثر مکاتب غربی، شرقی و ادیان الهی مخصوصاً اسلام، آمده است که مالکیت خصوصی آحاد جامعه محترم است، مشروط بر اینکه این مالکیت منجر به تخریب محیط زیست و از بین رفتن دارائیهای طبیعی نباشد.

ولی در غرب به لحاظ عملی این گونه نیست، مالکان زمین های کشاورزی بعضاً و طبق قانون مجبورند، زمین هائی را که در اختیار دارند، آباد و بهره ور نگه دارند، این مهم  باعث می گردد که عده زیادی از مالکان به سوی جنگل پیش روی کرده و قطع درختان جنگلی را در دستور کار قرار دهند.

لذا در چنین حالتی جنگل تغییر کاربری داده و از آن استفاده کشاورزی صورت می پذیرد.

اگر چه امروزه حقوق مالکیت بر اراضی تا حدود بسیار زیادی تغییر کرده است(در نواحی جنگلی)، ولی هنوز دانشمندان برا این باورند که مالکیت خصوصی در دل جنگل ها، علت عمده جنگل زدائی  محسوب می شود.

همچنانکه در مباحث قبلی توضیح دادیم ارتباط تنگاتنگی بین حقوق مالکیت خصوصی و جنگل و آتش سوزی وجود دارد، یعنی مالکان و صاحبان به ناحق جنگل های اشغال شده، برای گسترش دامنه زمین خواری خود، مجبور به صاف کردن بیشتر نواحی جنگلی می شود.

این وضعیت باعث بارش و تابش بیشتر نور خورشید در زمین های لخت شده و موجبات گرمایش و نهایتاً آتش سوزی در این بخش از جنگل  را فراهم می نماید و بدین ترتیب جنگل زدائی اتفاق می افتد.

بطور کلی آتش سوزی های عمدی و غیر عمدی(طبیعی)، مجموعه ئی از حلقه های بازخورد مثبت را در جنگل ایجاد کرده که منجر به افزایش جنگل زدائی می گردد.

مکانیزم حلقه های بازخورد مثبت به شرح ذیل است:

آتش سوزی درختان تنومند را از بین می برد و تعاقب این عمل مکانیزم تبخیر و تعریق کاهش یافته و مهمتر اینکه ذرات زیادی در شکل آئروسل به اتمسفر پرتاب می گردد.

این عمل به نوبه خود باعث می گردد که قدرت نگهدارندگی آب در ابرها افزایش یابد، با انجام حالت فوق نزولات جوی کاهش یافته که پیامد آن خشکسالی است.

خشکسالی بخودی خود، مجدداً باعث آتش سوزی جنگل و عاری شدن آن از درختان می شود، یعنی تشدید جنگل زدائی به واسطه حق مالکیت خصوصی در جنگل و ارتباط عمیق آن با آتش سوزی از تبعات حقوق مالکیت بر اراضی و منابع طبیعی است.

البته آتش سوزی های طبیعی که بعضاً بدون دخالت انسان در جنگل ها ایجاد می شود، و بندرت اتفاق می افتد، از جمله مکانیزمهای  کنترلی اکولوژِیکی  است که بر رفتارهای نامتعارف سیستم های اکولوژیک  حاکم است.

یعنی با انجام مکانیزم بازخورد منفی، سیستم ها از حالت های انحراف مصون گشته و راه نرمال را در پیش می گیرند.

این آتش سوزی ها در جنگل عمدتاً برای کنترل آفات، تغذیه خاک و افزایش حاصل خیزی آن، در طبیعت ساری و جاری هستند.

و با آتش سوزیها ساخته دست انسان فرق اساسی دارند، اولی تخریب گر و دومی، تضمین کننده حیات جنگل خواهد بود.

 

جنگل:(مواد معدنی و تولید انرژی)

معدن کاوی و صاحبان صنایع انرژی، معمولاً بخش های وسیعی از مناطق جنگلی را برای گسترش فعالیت های خود، قطع می کنند.

ساخت و سازهای مربوط به نیروگاههای برق آبی(hydroelectric) غالباً ذخائری از آبها را در پشت سدها ایجاد می نمایند، این ذخائر بصورت بالقوه قادرند سیلابهای بسیار سهمگین را در مناطق و نواحی جنگلی ایجاد نمایند.

بعنوان مثال: سد توکوروی(Tucuroi) در جنگل های آمازون باعث تخریب و از بین بردن 2400 کیلومتر مربع از جنگل آن منطقه گردید.

کاویدن معادن مواد معدنی و استخراج ذغال سنگ، دشمنان بالقوه در تخریب جنگل های طبیعی سیاره زمین محسوب می شوند.

کاوش، استخراج و فرآوری مواد معدنی باعث ایجاد طیف وسیعی از ناهنجاریهای محیط زیستی می گردد که تخریب جنگل یکی از نمونه های آن است.

بعنوان مثال: ایجاد معدن در دل یک جنگل، علی رغم اینکه فضای قطع کردن درختان جنگلی کمتری را بخود اختصاص می دهد، ولی اثرات جانبی آن بر جنگل فوق العاده است.

آلودگی هائی که ایجاد می شود و جداسازی های که باید صورت گیرد، همگی بر درختان و گیاهان زنده در شکل بارانهای اسیدی، ایجاد سیلاب، تضعیف پوشش جنگلی، مزاحمت های جدی برای سایر موجودات موجود در جنگل را باعث میشوند. و مهمتر اینک جنگلیان(سایر موجودات)، زندگی سختی را همراه با انواع استرس ها تجربه میکنند . تداوم این ناهنجاریها، عمر جنگل ها را کوتاه کرده و در دراز مدت به مرگ آنها منجر می گردد.

اگر چه معدن کاوی و تولید انرژی می توانند بصورت مستقیم و غیر مستقیم در جنگل زدائی نقش داشته باشند، ولی شواهدی وجود دارد که نشان می دهند، تولید مواد معدنی، باعث کاهش جنگل زدائی نیز می گردد.

یعنی همبستگی و ارتباط منفی بین درصد کاهش سالیانه پوشش جنگلی یک ملت  با میزان صادرات مواد معدنی وجود دارد.

یعنی ملتی که قسمت عمدئی از GDP خود را به واسطه صادرات مواد معدنی بدست می آورد، میزان جنگل زدائی آن پائین تر از ملتی است که مقدار کمی  از GDP خود را از مواد معدنی بدست می آورد.

البته این ارتباط منفی بدرستی مشخص نشده است، ولی بنظر می رسد که این قضه مرتبط با میزان مبادلهکالاهای معدنی  باشد.

یعنی ممکن است صادرات بیشتر مواد معدنی باعث افزایش ارزش پول محلی گردد و بدین ترتیب است که بازرگانان بین المللی به خرید محصولات جنگلی از قبیل چوب و مواد غذائی کشاورزی، علاقه خاصی نشان نمی دهند. و لذا، جنگل زدائی تا حدودی متوقف می گردد.

جنگل (زیر ساخت های حمل و نقل و ایجاد جاده):Competing firms

مردم کناره های جنگل، کارتل های سوداگر(Competing firms) درختان جنگلی، و سایر جنگل سالاران، معمولاً درختان تنومند و با ارزش جنگل را برای بدست آوردن ثروت، قطع می کنند.

منفعت جنگل زدائی تا حدود بسیار زیادی بستگی به هزینه های حمل و نقل (transportation costs) آن دارد.

هزینه های پرداخته شده برای انتقال سرمایه گذاری، کارگر و سایر ورودیهای که در فرآیند جنگل زدائی وارد می شوند و یا انتقال کالای  کشاورزی، چوب و مواد معدنی از جنگل برای فروش محصولات جنگلی را شامل می شود.

اگر هزینه های انتقال محصولات و چوب، نسبت به سایر منابع در بازار بالا باشد حتی سرزمینهای حاصل خیز کشاورزی و مناطق پربازده و بهره ور برداشت چوب،  از ارزش اقتصادی مناسبی برخوردار نمیشوند.

بعنوان مثال: اگر درختان تنومند جنگلی برای کاشت محصولات کشاورزی قطع گردد و اگر هزینه انتقال محصولات کشاورزی به بازار بالا باشد، محصولات بدست آمده ناشی از قطع درختان جنگلی از ارزش اقتصادی لازم برخوردار نخواهد بود.

هزینه های حمل و نقل چوب و کالا از جنگل، عمدتاً با ایجاد زیر ساخت های حمل و نقل (transportation infrastructures) تعیین می گردند، این هزینه ها، جاده سازی ها، خطوط قطار و بنادر را شامل می شوند.

شبکه های حمل و نقل، فاصله بین جنگل و بازراها را کوتاه نمی کند ، ولی هزینه های انتقال کالاها و مواد را تا حدودی کاهش می دهد.

از آنجائیکه جاده سازیها و بزرگراهها در مناطق جنگلی توسط دولت ها صورت می پذیرد، لذا تصمیمات دولتی بر میزان جنگل زدائیها، اثر می گذارند.

جاده شمال تهران را در نظر بگیرید، اگر قوانین سفت و سختی در خصوص نحوه استفاده از جنگل تدوین نگردد، جنگل و تمامی سرمایه زنده موجود در آن، در مدت زمان کوتاهی از بین خواهند رفت.

سهم جنگل در رفاه اقتصادی انسانها:

بر خلاف چالش های فراوان محیط زیستی جاری، این که  چرا جنگل زدائی یک فعالیت سودمند برای انسانها محسوب می گردد. دلایل این امر بشرح ذیل است:

مردم جنگل ها را به این امید که منفعت آنها به از دست رفتنشان می چربد را قطع می نمایند.

لذا در سازگار با این عقیده، عاملهای زیادی که می توانند در جنگل زدائی دخیل باشند، بصورت مستقیم(direct) در رفاه اقتصادی منبعث از منابع طبیعی با ارزش مشارکت جدی دارند.

بدین ترتیب چوب (wood) بعنوان یک کالای با ارزش اقتصادی نقش فراوانی در تامین رفاه انسانها بر عهده دارد.

ولی واقعیت این است که جنگل ها بصورت غیر مستقیم(indirect) نیز رفاه اقتصادی انسانها را بنحو فوق العاده ای افزایش (enhance) می دهند. جنگل ها مجموعاً با فراهم کردن خدمات متنوع محیط زیستی (diverse environmental services) به اقتصاد، سلامت و شادابی عموم مردم کمک می کنند.

بعنوان مثال: تنظیم اقلیم(climate regulation) نگه داشتن خاک در جایگاه طبیعی خود (holding soil in place) و سایر خدمات فراوان دیگر را می توان از جمله سودمندیها و فواید جنگل ها برای انسان، اقتصاد و محیط زیست نام برد.

خدمات غیر مستقیم محیط زیستی جنگلها غالباً هزینه های آشکاری ندارد و تحت عنوان هزینه های پنهان(externalities) از آنها نام برده می شود.

هنگامیکه مردم منافع و هزینه های جنگل زدائی را با هم مقایسه می کنیم، معمولاً بدلیل عدم آگاهی از خدمات دیگر جنگل، از هزینه های پنهان آن چشم پوشی کرده و آنها را نادیده می گیریم.

مشارکت مستقیم جنگل در رفاه اقتصادی:

جنگل ها بصورت مستقیم با فراهم کردن چوب در رفاه اقتصادی مردم شرکت می کنند.

1- استفاده از مواد خام چوب برای تولید انواع کالاها و محصولات چوبی از قبیل میز و صندلی، مبلمان، کابینت و غیره.

2- استفاده از چوب برای تولید انرژی و در نتیجه گرم کردن منازل مسکونی و پخت و پز.

واقعیت این است که اجداد انسان در گذشته های بسیار دور برای زنده نگه داشتن خود و در امان ماندن در سرمای وحشتناک زمستانی روزگاران دورانهای تاریخی تکاملی گذشته، همواره از چوب تحت عنوان هیزم استفاده می کردند. لذا امروزه هم هنوز در بعضی از مناطق جنگلی جهان  این روش بخوبی مرسوم است.

اگر بخواهیم واقع بینانه به این قضیه نگاه کنیم، بخوبی در می یابیم که در گذشته اکثرا استفاده مردم از جنگل در جهت تامین سوخت بکار می رفته است، ولی این استفاده، تقریباً از اوایل انقلاب صنعتی و در واقع اختراع ماشین، به گونه ای دیگر رقم خورد، تا جائیکه نسبت استفاده 50 به 50 گردید، بدین ترتیب مسلم است که تامین نیازمندیهای سوخت انسان در اوایل صد در صد به چوب وابسته بوده است.

چوب برای بیشتر تاریخ انسان علاوه بر تامین سوخت، نیازمندیهای دیگری را هم تامین نموده است.

بعنوان مثال: برای ساخت ابزار آلات کشاورزی، ساختن خانه، کشتی، مبلمان و سایر   از جمله استفاده هائی بود که انسان از چوب داشته است، امروزه این استفاده بحد اعلای خود رسیده و انسان همواره برای اغلب نیازمندیهای غیر غذائی خود از چوب استفاده می کند.

اهمیت اقتصادی چوب برای کشتی سازی در قرن هفدهم و هیجدهم به اوج خود رسید و در طی این دوره، آرزوها و توانمندیهای اقتصادی ملت های زیادی به واسطه استفاده از چوب جنگل برآورده میگردد.

سود آوری و کسب منفعت در قرون گذشته در با ارتباط با ساخت تجهیزات رونده روی آب، تا حدود زیادی بستگی به اندازه کشتی و سرعت آن دارد.

کشتی های بزرگ توانائی حمل تناژ بسیار بالائی از کالاها را دارند، لذا این موقعیت ویژه کسب درآمد، در قرون گذشته(17و 18) باعث ساخت کشتی های غول پیکری گردید که در نتیجه استفاده فراوان از چوب جنگل، حاصل گشته بود.

لذا این استفاده مستقیم از جنگل ها در قرون گذشته باعث رونق اقتصادی و رفاه عمومی جوامع میگشت. این مهم تا حدود بسیار فراوانی لطمات جبران ناپذیری نیز بر محیط زیست در عرضه جنگل نیز وارد آورد.

از قرن 18 به بعد، یعنی در قرن نوزدهم و بیستم، استفاده از چوب در فعالیت های اقتصادی و سایر، بشدت کاهش پیدا کرد و عمدتاً به خاطر کاهش در میزان و تعداد درختان تنومند جنگلی مورد استفاده از یک طرف و از طرف دیگر، رونق یافتن فلزات و مواد پترو شیمیائی، استفاده های زیاد از مواد چوبی را بی رونق ساخت.

امروزه اکثر کالاهائی که یک زمانی از چوب ساخته شده بودند، تبدیل به فلز یا پلاستیک شده است.

مثلاً داشبورد ماشین، تا همین چندی پیش چوبی بود ولی هم اکنون پلاستیکی است.

مسئله مهم تر دیگری که در این خصوص مطرح است، در واقع باقی ماندن چوب به عنوان یک ماده خام بسیار با ارزش هنوز هم مطرح است.

علی رغم اینکه استفاده از چوب تا حدودی کاسته شده است، ولی امروزه در صنعت ساختمان سازی کاربردهای فراوانی دارد.

سقف ها، دیوارها و درب های چوبی، اساساً زیبائی های خاصی را نصیب مجتمع های مسکونی می نمایند، علاوه بر موارد فوق امروزه استفاده فراوانی در جهت ساخت کاغذ از چوب صورت می پذیرد.

وضعیت استفاده مستقیم از چوب هم اکنون در اغلب کشورهای در حال توسعه، در سطح بالائی قرار دارد.

بعنوان مثال: این کشورها، انرژی لازم را برای گرم کردن منازل مسکونی، بخت غذا و حتی نور، از چوب جنگل اتخاذ می نمایند.

این وضعیت در کشورهای افریقائی فوق العاده است، آنها 60 تا 80 درصد انرژی مورد نیاز خود را از چوب های جنگلی بدست می آورند. این میزان مصرف در سال 1999 گزراش شده است.

در صورتیکه کشورهای توسعه یافته در همان سال به میزان فقط 1 تا 2 درصد از انرژی موردنیاز خود را  از چوب جنگل تامین نموده اند.

چوب هم بصورت مستقیم سوزانده می شود و هم بصورت غیر مستقیم از آن می شود ذغال چوب(Charcoal) تهیه کرد.

سوزاندن چوب تازه قطع شده بدلیل فراوانی آب، صرفا برای  تبخیر آب موجود در آن صورت میپذیرد . لذا صاحبان صنایع چوبی درختان جنگلی را پس از قطع کردن، برای خشک شدن در گوشه ئی  رها کرده و پس از مدتی، اقدام به انتقال آنها به کارخانجات می نمایند.

خشک سازی چوب های جنگلی در فضای آفتابی، منجر به از دست رفتن 10 تا 60 درصد آبهای موجود در آنها می گردد.

برای تبدیل چوب به ذغال چوب، معمولاً آنرا بالاتر از 300 درجه سانتی گراد و در      حضور اکسیژن گرما می دهند.

گرما دادن به طریق فوق، باعث می گردد که محتوای آب، ذغال چوب از یک تا 10 درصد برسد.

این عمل باعث افزایش محتوی انرژیتیک چوب گشته و فاکتور آنرا نسبت به چوب تازه قطع شده سه تا چهار برابر بالا ببرد.

برای تولید  کمتر از یک متر مکعب ذغال چوب،در حدود شش متر مکعب چوب لازم است. منفعت این نوع استفاده از چوب احتیاج به بررسی بیشتری دارد.

منافع غیر مستقیم جنگل در رفاه اقتصادی ملتها:

جنگلها نیز بصورت غیرمسقیم با تولید انواع خدمات محیط زیستی، در رفاه اقتصادی ملت ها مشارکت دارند.

یکی از مهمترین و با ارزش ترین خدمات اکوسیستم ، جنگلهائی هستند که در واقع مکان و مامنی مطمئن  را برای تنوع حیات(biodiversity) فراهم می کنند.

همانگونه که در مبحث مربوط به تنوع زیستی، در همین سایت بصورت جامع توضیح دادیم، می دانیم که اغلب گونه های خشکی(terrestrial species) سیاره زمین در جنگلها، ماوا و مسکن دارند.

این پناهگاههای حیات متنوع موجودات زنده عمدتاً در جنگل های بارانی حاره ائی مستقر است.(tropical rain forests)

به همان نحوی که در مبحث مربوط به تنوع زیستی در این سایت آورده ایم جنگل زدائی و جنگل خواری بدلیل کاهش در متراژ پوشش های جنگلی موجب کاهش تنوع حیات(biodiversity) می گردد.

جنگل ها همچنین یک نقش مستقیم و در عین حال بسیار ضروری در اقلیم دارند، آنها بر میزانی که سطح زمین انرژی خورشیدی را جذب می کند و نیز بر میزان تبخیر آب از سطح زمین تاثیرات شگرف و فراوانی دارند.

مجموعه این تاثیرات در درجه حرارت و نزولات جوی تاثیر می گذارد، بعبارتی تعدیل درجه حرارت در سطح زمین و تنظیم نزولات جوی از جمله کارکردهای فوق العاده جنگل ها در سیاره حیات است. حالت خنک کننده گی سطح زمین به واسطه تاثیر پوشش های علفی(cooling temperatures) در فصل بهار و کاهش سرما با شروع فصل خزان در بعضی از مناطق دنیا نشان می دهد که جنگل ها درجه حرارت زمین را تعدیل می کنند.

انرژی خورشیدی که باید سطح زمین را گرم نگه دارد، برای تبخیر آب درختان مورد استفاده قرار می گیرد و بدین ترتیب تعدیل درجه حرارت و سرما در مناطق جنگلی مشاهده می شود.

تبخیر نیازمند انرژی فراوانی است، و این وضع در جنگل اثر خنک کنندگی فوق العاده ائی دارد.

اثرفوق حتی می تواند در مقیاسهای بزرگتری گسترش یافته و در مجموع باعث کند کردن گرمای جهانی گردد.

با بالا رفتن درجه حرارت، جنگل ها سبزتر می شوند و سبزینه زیاد باعث  افزایش مساحت سطح، جنگل می گردد، این عمل به نوبه خود، موجب تبخیر فراوان آب از برگهای درختان جنگلی می شود.

در سایر زیست بومهای جنگلی که درختان آنها را قطع کرده اند و علف زارها را جایگزین نموده اند، نیز نوسانات فراوانی در شکل سرما و گرما وجود دارد.

دانشمندان می گویند جایگزین کردن مناطقی از جنگل ها با مراتع و علف زارها، باعث افزایش سه درجه ائی حرارت در آن مناطق می گردد.

اساساً این اثر گرمائی به واسطه افزایش مقدار تابش طول موجهای بلندی است که به مراتع سرازیر می گردد.

بدین معنی که طول موج بلند تابشی توسط گازهای گلخانه جذب گشته و اتمسفر اطراف مزرعه را گرم می کند.

جنگل ها نیز بصورت غیر مستقیم با ردیف نمودن و طبقه بندی کردن مقدار زیادی کربن(carbon)، بر اقلیم اثر می گذارند.

در واقع یک هکتار جنگل بارانی حاره ئی قادر است به میزان 330 تا 660 تن کربن را در گیاهان و خاکها انبار (store) نماید.

یک هکتار از جنگل های سوزنی برگ شمالی(boreal) مقدار 230 تا 440 تن کربن را در گیاهان و خاکها ذخیره می کند.

جنگل های جهان همگی با هم قادرند به میزان 1254 تا 1375 میلیارد تن کربن را در خود انبار کنند.

اگر همه مقدار کربنی را که در بالا گفیتم به اتمسفر رها گردد، غلظت اتمسفری CO2 دو برابر می شود.

واین دو برابر شدن، گرمای سطح زمین را به میزان در حدود 3.5 درجه سانتیگراد افزایش می دهد.

لذا بر اساس این تخمین ها است، که مقدار کربن انبار شده توسط جنگل ها را بین 11 تا 22 دلار در تن تخمین می زند.

قدرت و توانمندی درختان تنومند جنگلی در ارتباط با انبار کردن کربن، در واقع نماینگر این موضوع است که بشر باید آهنگ تغییرات اقلیمی را بسرعت کند نماید.

لذا یکی از راههای کند کردن تغییرات اقلیمی، کاشت وسیع درختان جنگلی است، این امر می تواند بخش قابل ملاحظه ئی از کربن سرگردان در طبیعت را جذب کرده و گرمای جهانی را کاهش دهد.

گیاهان و جنگل علاوه بر ارائه خدمات محیط زیستی اشاره شده، و کاستن از گرمای جهانی و تغییرات اقلیمی، سودمندیهای مهم دیگری هم دارند، جنگل ها در ابقاء و نگهداری خاکها، نقش عمدئی ایفاء می نمایند.

ریشه های درختان تنومند جنگلی، خاک را در جایگاه خود نگه داشته و بر ثبات و پایداری آن می افزایند. درختان مقدار زیادی آب، را نیز  تعریق می نمایند(فرآتراویدن).

لذا، اگر آب در خاک باقی بماند، آنرا اشباع کرده و زمینه حرکت افقی آب را در طول خاک فراهم می گردد، این مهم باعث فرسایش شدید خاک می شود، بدین ترتیب درختان در کاهش فرسایش آبی و حتی بادی خاک نقش فراوان دارند.

حفاظت و حمایت خاک از بادهای شدید، یکی از وظایف اساسی درختان است، جنگل ها و درخت کاریها نیز جریان نهرها و رودخانه های محلی را تنظیم می کنند. یعنی میزان جذب آب به خاک و رهاسازی آن را تنظیم می نمایند.

خاکهای پوشیده از درختان، معمولاً آب بیشتری در خود انبار می نمایند و رهاسازی و جاری سازی آب در زمینهای جنگلی در طول سال وجود داشته و پایدار باقی می ماند.

زمین های بدون درخت، زمینه ایجاد سیلاب و خشکسالی را نیز فراهم می کنند.

نهایتاً اینکه جنگل ها حتی زمانیکه در آنها استفاده های مستقیم نمی شود(چوب و غیره) در رفاه اقتصادی، بهداشت و سلامت انسان و سایر موجودات زنده مشارکت جدی دارند.

این مشارکت علمی در واقع ارزش وجودی (existence value) نام گذاری شده است.

این ارزش ذاتی، جایگاه درختان و جنگل را در بین آحاد مردم فوق العاده ویژه کرده است، حتی اگرمردم قادر به دیدن جنگلها از نزدیک نباشند ، سلامت و تداوم حیات جنگل های بارانی حاره ئی و درختان تنومند کهنسال برای آنها بسیار مهم است.

 

آیا میزان جنگل زدائی بسیار بالا است؟

واقعیت این است که قطع جنگل ها برای مردم هم منفعت اقتصادی و هم هزینه در بر دارد.

بریدن درختان یک جنگل و تهیه چوب برای تولید محصولات چوبی و بدست آوردن انرژی بصورت مستقیم، رفاه اقتصادی را به همراه دارد.

از طرف دیگر قطع درختان جنگل با کاهش خدمات محیط زیستی بصورت غیر مستقیم رفاه اقتصادی را پائین می آورد.

لذا جوامع انسانی برای افزایش رفاه اقتصادی باید منافع و مضار حاصل از قطع درختان را وزن دهی نمایند و بر اساس اوزان بدست آمده اقدامات لازم را انجام دهند.

منافع حاصل از بدست آوردن چوب از منابع طبیعی جنگلی در برابر از دست رفتن خدمات بیشمار محیط زیستی، از نظر اخلاقی و سلامت جوامع انسانی، کدام مهمتر است؟

وزن کدامیک بالاتر است؟

اگر بخواهیم به صورت ایده آل و واقعی به این قضیه نظر اندازیم، لازم است، در استفاده از چوبهای جنگل هموراه، بین آنچه را که بدست می آوریم و آنچیزی را که از دست می دهیم تعادل ایجاد کنیم.(balance)

ملت زیادی وجود دارند که درختان جنگل ها را بسرعت قطع می کنند این جوامع به واسطه از بین رفتن خدمات محیط زیستی جنگل دچار کاهش رفاه اقتصادی می شوند.

دلیل عمده این مهم آنست که از بین رفتن خدمات محیط زیستی بر منافع حاصل از بدست آمدن چوب و تولید انرژی، از وزن بالای برخوردار است.

بعبارتی مضار قطع جنگل از منابع آن بیشتر است. راستی چرا رفاه اقتصادی یک ملت به محض قطع درختان جنگلی آنها بسرعت کاهش می یابد؟

دلیل مهمی که وجود دارد، در واقع تفاوتهای بسیار مهمی است که بین منافع و هزینه های ناشی از قطع درختان جنگل حادث می شود.

منافع ناشی از قطع، بسیار روشن و آشکارند، درختان قطع و چوبها بصورت مستقیم در بازار فروخته می شوند و پول دریافت می شود.

ولی از دست رفتن مجموعه خدمات محیط زیستی جنگل مسئله ای نیست که فوراً متوجه آن شویم، این خدمات بتدریج از بین می روند و لذا در دراز مدت رفاه اقتصادی و سلامت انسان و محیط در خطر می افتد.

بعبارت دیگر، از آنجائیکه خدمات محیط زیستی یک جنگل در زمره هزینه های پنهان(externalities) می باشد، لذا، مصرف کنندگان برای خدمات محیط زیستی بظاهر چیزی نمی پردازند.

بنابراین ارزش این خدمات در بازار فروش کالاها، از قیمت مناسب برخوردار نیست و بسیار پائین قلمداد می شود، ولی واقعیت این است که این ارزش های پنهان در واقع اساس زندگی و حیات انسانها و سایر موجودات زنده را تشکیل می دهند.

با توجه به مباحث فوق می توان این گونه نتیجه گرفت که میزان قطع درختان جنگلی در حال حاضر روند افزایشی دارد و بسیار بالاست و اگر بر همین روال ادامه یابد، خطرات محیط زیستی فراوان بهمراه دارند.

چگونه می توان روند افزایشی جنگل زدائی را کند کرد؟

1-اصلاح قیمت ها:(getting prices correct)

بر اساس تئوریهای اقتصادی، موثرترین راه کندکردن جنگل زدائی(deforestation)، پرداختن به علل ریشه ئی(root cause) آن است.

عدم توانمندی بازار، در خصوص قیمت گذاری صحیح خدماتی که توسط یک جنگل سالم و دست نخورده فراهم می گردد می تواند یکی از علل ریشه ای مهم در برابر از بین رفتن جنگل محسوب گردد.

اگر بازار، خدمات و کالاهای محیط زیستی ناشی از چوبهای جنگلی را بدرستی قیمت گذاری نموده و مصرف کنندگان برای استفاده از این کالاها شارژ محیط زیستی شوند، در چنین حالتی مشکلات مربوط به جنگل زدائی براحتی قابل حل خواهد بود.

و مردم از جنگل به گونه ای استفاده کنند که منافع  حاصله در برابر از هزینه های دست رفتن خدمات محیط زیستی در حالت تعادلی قرار گیرند.

ولی واقعیت این است که این مهم، یعنی ساختار قیمت ها و هزینه های محیط زیستی استفاده از خدمات و کالاهای جنگلی، بخوبی تعیین نشده اند.

دلایل عمده عدم اصلاح ساختار قیمت ها بقرار ذیل است:

ارزش گذاری خدمات محیط زیستی فوق العاده مشکل است. دانشمندان تخمین می زنند که جنگل های حاره ئی در هر هکتار به مقدار 630 تا 4500 دلار خدمات محیط زیستی تولید می کنند.

البته ارزش واقعی تا حدود بسیار زیادی بستگی به خصوصیات ویژه جنگل از جمله زیست توده و نزدیکی به بازارهای اقتصادی منطقه دارند.

عده ئی از دانشمندان در خصوص کلیت راههائی که جنگل ها در رفاه اقتصادی انسان مشارکت دارند، مطمئن نیستند.

ولی اگر دانشمندان بتوانند همه مشارکت ها را شناسائی کرده و سپس قیمت ها را بر اساس آنها محاسبه نمایند، تا حدود زیادی می شود، به اصطلاح ساختار قیمت ها امیدوار بود.

البته شناسائی همه مصرف کنندگان و شارژ(charge) آنها برای خدمات و کالاهای محیط زیستی که مصرف می کنند، چالش برانگیز است.

بعنوان مثال: جنگل ها سیلابها را کنترل می کنند، ولی چه کسانی از کنترل سیلاب منفعت می برند؟

مردمی که در نزدیکی جنگل سکونت دارند، مسلماً از این منفعت برخوردار هستند، ولی مناطق دوردست جنگل و کسانیکه در سواحل رودخانه ها زندگی می کنند، چه منفعتی دارند؟ آیا منافع یکسان است؟

اینکه خدمات محیط زیستی یک جنگل، با چه درجه ای باید بین مردم تقسیم و شارژ گردد، از جمله مسائلی است که ارزش گذاری و شارژ جنگل را تا حدودی مشکل می نماید.

ولی با بررسی های دقیق علمی و وزن دهی های مناسب خدمات و کالاهای محیط زیستی بر اساس دوری و نزدیکی افراد به مناطق جنگلی و نیز خدمات عمومی جنگل از تولید اکسیژن و جذب CO2 و سایر آلاینده ها، می توان میزان دقیق شارژ جنگل برای شهروندان سیاره زمین  را تعیین نمود.

شناسائی ، تدوین و اجراء طرحهای مربوط به حفظ و احیاء جنگل و نیز تمالات مردم به پرداخت برای حفظ جنگل، ضامن بقاء و پایداری جنگل می گردد.

البته مشاجرات و مباحثاتی نیز در خصوص میزان جنگل زدائی در بین شهروندان نسل اول و دوم این قرن وجود دارد، نسل قبلی از خدمات جنگل و استفاده از چوب و سوخت لذت می برد. بدون اینکه از خدمات عمومی غیر مستقیم و در عین بسیار مهم جنگل اطلاع داشته باشد.

ولی در صورت تخریب جنگل ، نسل های فعلی و نسل های آتی نه تنها اینکه از خدمات مستقیم جنگل بهره نخواهند برد، بلکه از خدمات عمومی جنگل، نظیر تولید هوای پاک، تعدیل درجه حرارت، جذب CO2 و سایر خدمات مفید، نیز بی نصیب می شوند، گناهی که عمده بار آن بر گردن نسل فعلی خواهد بود.

حتی اگر جامعه نتواند یک بازار کارا و مفید برای محصولات و خدمات محیط زیستی ترتیب دهد، ولی می تواند با حذف یارانه های و اعانه های که با جنگل زدائی مقابله می کنند، روند تخریب جنگل را کند،(slow) کند.

شواهد زیادی در دست است که حذف یارانه ها در بخش های از جهان باعث کند شدن تخریب جنگل ها شده است.

دولت روسیه در سال 1995 میلادی یارانه مستقیم حمل و نقل را کاهش داد، و تعاقب این مهم صنعت چوب روسیه مجبور به پرداخت هزینه کامل انتقال چوب از جنگل به کارخانه ها گردید.

لذا، هزینه های بالای انتقال چوب از جنگل به کارخانه ها باعث گردید که میزان برداشت از چوب جنگلی بطرز معقولی کاهش یابند، این عمل در مجموع باعث کند شدن جریان جنگل زدائی گردید.(Deforestation).

فعالیت های پایدار جنگل داری:

واقعیت این است که عملیات و تمرینات پایدار جنگل داری موجب کند شدن میزان زدایش جنگل می شود.

توسعه و اجراء  تمارین  و عملیات جنگل داری پایدار مشکل آفرین است.

مشکل اول این است که برداشت ما از پایداری چیست و چگونه آنرا تعریف می کنیم؟

عملیات جنگل داری پایدار می تواند تعاریف متعددی داشته باشد.

بعنوان مثال: کسانیکه در حوزه برداشت چوب از جنگل فعالیت می کنند، برداشت پایدار چوب از جنگل را مدنظر دارند.

بدین معنی که میزان برداشت از میزان کاشت سریع تر نباشد.

واقعیت این است که برداشت چوب تنها یکی از منافع جنگل می باشد، خدمات محیط زیستی فراوان دیگری وجود دارند که با کاشت مجدد درخت، حداقل تا مدتی  دچار صدمه می شوند و بخوبی نمی شود از آنها، استفاده عمومی کرد.

بعنوان مثال: کاشت مجدد درختان جنگلی پس از قطع آنها، باعث کاهش منابع آب در منطقه می گردد، یا کاشت مجدد باعث حفاظت و حمایت فقط چند گونه جانور می گردد،و یا از تولید اکسیژن حداقل برای مدتی کاسته می شود و جذب CO2 مختل می گردد و سایر خدمات محیط زیستی، دچار بحران و کاهش خدمت دهی می گردند. بدین ترتیب، عملیات پایدار جنگل داری، نیازمند تعریفی جامع است. برای انجام این تعریف مهم، باید به رویکرد و مدیریت پایدار جنگل(sustainable forest management) متوسل شویم.

مهمتر از همه رویکرد فوق را گسترش داده و به مفهوم مدیریت اکوسیستم(ecosystem management) بصورت جدی نظر اندازی کنیم.

چرا که مدیریت اکوسیستم قادر است بین نیازمندیهای انسان برای برداشت چوب به عنوان مواد خام و منبع انرژی برای فراهم کردن خدمات محیط زیستی تعادل و هماهنگی لازم را بوجود آورد.

اکوسیستم برای اینکه این مهم را انجام دهد ضمن اینکه تهیه پایدار چوب را تضمین می کند، بصورت همزمان حفاظت آب و خاک را نیز بر عهده می گیرد.

مدیریت اکوسیستم ،مقاومت های محیط زیستی و انعطاف جنگل، پشتیبانی از امنیت غذائی ساکنان بومی جنگل و حفاظت تنوع محیط زیستی را نیز بطور محیرالعقولی بر عهده می گیرد، تعریف جامع و مانع فوق، قادر است پایداری را به معنای واقعی کلمه در جنگل مستقر نماید. و بدین ترتیب از میزان  زدایش جنگل بطرز بیسابقه ای جلوگیری بعمل می آید.

بررسی راههای برداشت چوب از جنگل:

مدیران مجموعه جنگل باید نیازمندیهای مستقیم و غیر مستقیم جامعه را در ارتباط با استفاده از منابع جنگل، شناسائی نموده و بر اساس آنها اقدامات لازم، برداشت، کاشت و نگهداری پایدار از جنگل را مدنظر قرار دهند.

در نتیجه عمل فوق، بخشی از نیازمندیهای مربوط به استقرار مدیریت اکوسیستم تحقق  می یابد که با لحاظ سایر پارامترهای مربوط به پایداری و نگهداشت همزمان با برداشت، کلیت مدیریت اکوسیستم مستقر میشود.

برای برداشت چوب در جنگل راههای متنوع  و متعددی متصور است.

 

بعنوان مثال:

1-صاف کردن  درختان جنگلی از یک قطعه(clear cutting) زمین.

در این روش کلیه درختان با ارزش اقتصادی یک قطعه بصورت همزمان، قطع و برداشت می شوند. این روش بدلیل بر جای نهادن خسارات و صدمات محیط زیستی شدید بر اکوسیستم جنگل(مانند ایجاد و فرسایش خاک، از بین رفتن برداشت چوب از جنگل، حداقل برای چند دهه، تا زمانیکه رشد قابل برداشت صورت گیرد، تخریب مامن و پناهگاه موجودات زنده مستقر در جنگل و نهایتاً رشد علف ها و درختان ناخواسته) قابل توجیه نیست و باید شدیداً از آن بر حذر بود.

2-برداشت انتخابی و انفرادی درختان از جنگل(selective cutting)

در این روش، گروهی از درختان کوچکتر و درختان تنومند سالم تک در جای جای جنگل، انتخاب گشته و در اولین انتخاب درختان تنومندی که از درجه کیفیت بالائی برای برداشت برخوردارند، قطع و جمع آوری می گردند.

به نظر می رسد این نوع برداشت از جهات مختلفی تا حدودی از مناسبت لازم برخوردار باشد.

مسائلی از قبیل فروش فوری که برگشت اقتصادی بالائی دارد و نیز صدمه نزدن شدید به جنگل، این روش را  بر سایر روش های مرسوم مرجح کرده است.

البته باید مواظب بود که در برداشت اینگونه ائی از جنگل، همه درختان با کیفیت، تنومند سرحال، قطع نشوند، چرا که ممکن است گونه های ژنیتکی ارزشمندی از بین بروند.

لذا، برای انتخاب درختان قابل برداشت باید از متخصصین جنگل در جهت شناسائی گونه های پیر، مریض و در معرض خطر، یاری جست و سپس با رعایت همه شرایط باغ داری و جنگل داری، نسبت به برداشت انتخابی اقدام نمود.

3-روش ایجاد دیوار حفاظتی از چوب(shelter-wood- method)

در این روش در بین دو انتهای جنگل، 2 الی 3 ردیف از درختان قطع و برداشت می شوند و کناره های جنگل، به منظور مقابله با ناملایمات و حوادث طبیعی نگه داشته می شوند، درختان نگاه داشته در لبه ها و کناره های جنگل حفاظت لازم را برای سایر درختان  ایجاد و  رشد مجدد درختانی که در مقابل سایه مقاوم باشند را سرعت می بخشند.

این درختان نیز جایگاه حیات وحش را فراهم می کنند، این روش علی رغم، داشتن  پاره ئی منافع، مضرات مربوط به خود را نیز داراست.

لذا، برای در امان ماندن از قطع درختانی که در حاشیه جنگل نقش بسیار نگهدارنده دارندباید  از متخصصین جنگل یاری گرفت.

قطع درختان تنومند ،مقاوم و محافظ جنگل که در کناره قرار دارند ،باعث می گردد که سایر درختان جنگل از شدت وزش بادهای سریع، صدمه دیده و از کاروان رشد عقب بمانند. لذا باید با دقت و وسواس بسیار بالا، از این روش بهره جست.

ردپای محیط زیستی انسان در استفاده از چوب جنگل:

چه مقدار از چوب جنگل برای تهیه کاغذ مصرفی خود استفاده می کنید؟

واقعیت این است که اکثر چوب جنگل در کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته، برای تهیه کاغذ مورد استفاده قرار می گیرد.

بعنوان مثال: هر شهروند در ایالات متحده امریکا در سال 2002 میلادی، در حدود 314 کیلوگرم کاغذ استفاده کرده است.

راستی، برای تهیه این مقدار کاغذ(314)، چه مقدار چوب جنگل مورد نیاز است؟

با اطلاعات ذیل می تون مقدار چوب مورد نیاز برای تولید کاغذ را محاسبه(calculate) نمود، در مرحله اول، ممکن است شما فکر کنید که این محاسبه ساده است، ولی واقعیت چیز دیگری است.

بر اساس گزارشات موجود در برگهای ارزیابی و شناسائی مقدار چوب مورد نیاز برای تولید کاغذ(fact sheet reports)، تقریباً 34 درخت برای تولید یک تن کاغذ مورد نیاز است.

ولی این تبدیل ساده گمراه کننده است، بخاطر اینکه چوب مورد نیاز برای تهیه کاغذ به عوامل ذیل بستگی دارد:

1- نوع درخت استفاده شده.

2- بخشی از فیبری که بعد از مصرف کننده به استفاده می رسد.

3- نوع کاغذ تولید شده.

لذا، بیشتر کاغذهائی که در جهان تولید می شوند، معمولاً از فیبر چوب(wood fiber) ساخته شده اند.

مقدار فیبر در چوب درختان با توجه به گونه های آنها، متفاوت است.

بعنوان مثال: گونه های با چوب سخت همانند بلوط دم دار نسبت به گونه های با چوب نرم مانند کاج های ژاک، صنوبرهای همیشه بهار بلند قامت از فیبر بیشتری برخوردار می باشند.

تعادل های فوق بدین معنی است که برای تولید مقدار معینی کاغذ چوبهای نرم بسیار بیشتری باید مورد استفاده قرار گیرد.

اساساً فیبرها از درختان تازه قطع شده از دو منبع سرچشمه می گیرند:

1- چوبهای حلقوی و گرد.

2- باقی مانده های چوب.

ً صنعت کاغذ، فیبر لازم را از درختان کوچک بدست می آورد، بخاطر اینکه درختان بزرگ تخته و الوار با ارزش تری دارند.چوب های حلقوی و گرد از کیفیت بسیار بالائی برحوردارند.

باقی مانده های چوب موادی هستند که از عملیات نرمال صنعت چوب بر جای مانده اند(left-over)، مانند تکه، خورده های چوب و سایر خس و خاشاک برجای مانده از تهیه صنایع چوبی هستند.

باقی مانده ها اگر برای تولید کاغذ مورد استفاده قرار نگیرند، معمولاً سوزانده می شوند. ولی همه فیبرهای چوبی از درختان تازه قطع شده بدست نمی آیند، بلکه منبع سومی هم هست که فیبرهای چوبی از آن حاصل می گردد و آن کاغذهای قابل بازپروری(recovered) هستند.

این کاغذها عمدتاً شامل کاغذهای کمتر استفاده شده هستند که از طریق بازیافت(recycling) در اختیار صنعت کاغذ قرار می گیرند.

به واقع سه منبع توضیح داده شده فوق، بر میزان و مقدار چوب مورد نیاز برای تولید کاغذ اثر می گذارند.

لذا، مقدار چوب مورد نیاز برای تولید کاغذ با توجه به مواد اولیه اصلی موجود در چوبی که فیبر نام دارد، قابل محاسبه است.

به دیگر سخن کاغذ بازیافت شده، نیازمند قطع درختان جدید برای بدست آوردن چوب نمی باشد.

لذا، استفاده از فیبری که از کاغذ های بازیافتی تولید می شود، بنحو بیسابقه ائی قطع درختان تازه را برای تولید کاغذ، کاهش می دهد.

نهایتاً اینکه، میزان چوب مورد نیاز برای تولید کاغذ، بر اساس نوع کاغذ متفاوت است. و کاغذها از جنبه های زیادی با هم متفاوتند.

شامل محتوی لیگنین(lignin) کاغذ، لیگنین، ماده طبیعی چوب است که فیبرها را با هم دیگر پیوند(bind) می دهد.

وجود لیگنین باعث افزایش خصوصیات چاپی کاغذ می گردد ولی استقامت و قدرت (strength) کاغذ را کاهش می دهد. این عمل باعث از بین رفتن رنگ(discolor) کاغذ می گردد.

لیگنین نیز باعث می شود که مقدار زیادی چوب به کاغذ تبدیل گردد. کاغذهای با محتوای لیگنین بالا، شامل کاغذهای روزنامه ها و دفاتر اداری هستند.

کاغذهای کپی، پاکت ها و سایر، کاغذهای قوی تر، مانند کاغذهای موج دار و چین دار(corrugated)، با محتوی لیگنین پائین تر تولید می شود.

حذف لیگنین، کارائی تبدیل چوب را کاهش داده و مقدار چوب مورد نیاز برای تولید کاغذهای موج دار برای روزنامه را افزایش می دهد.

محاسبه ردپای محیط زیستی شما در مصرف کاغذ:

هر روزی که شما روزنامه می خوانید، یا از اینترنت مطلبی را چاپ می کنید و یا کاغذ هائی را برای مصارف دیگر استفاده می کنید، می توانید با سه معادله ذیل، مقدار چوب مورد نیاز برای تولید سه نوع کاغذ را محاسبه نمائید.

1- چاپ روزنامه:

Kg wood /kg paper = 2.09 – 0.0209 * % کاغذ بازیافتی

2- کاغذ اداری:

Kg wood /kg paper = 3.47 – 0.0347 * % کاغذ بازیافتی

3- کاغذ مقوای تیره(کارتون):(unbleached paperboand)

=Kg wood /kg paper = 3.04 – 0.0304 * % کاغذ بازیافتی

در مبادلات فوق میزان بازیافتی، در واقع درصدی از فیبر است که از کاغذ بازپروری شده بدست می آید.

برای اینکه کیلوگرم چوب را به مقدار حجمی آن تبدیل کنیم از جدول ذیل که چگالی(جرم مخصوص) بعضی از چوبهای نرم و سخت را برای تولید کاغذ نشان می دهد، استفاده می کنیم:

چگالی مصرفی

چوبهای نرم

جرم مخصوص

kg/m3

چوبهای سخت

چگالی kg/m3

نوعی کاج امریکائی

3.2

چوب پنبه شرقی

2.97

صنوبر همشیه بهار بلند قامت

3.61

بلوط دم دار امریکائی

4.52

 

برای مصرف کاغذ فرض کنید، امروز روزنامه ای مطالعه می کنید که یک کیلوگرم وزن دارد، اگر این روزنامه با 50% فیبر بازیافتی تهیه شده باشد، در چنین حالتی مقدار چوب مورد نیاز برای تولید آن معادل 1.04 کیلوگرم است. یعنی:

2.09 – 0.0209 * 50% = 1.04

اگر این مقدار چوب از درخت بلوط دم دار ناحیه شمالی امریکا تهیه شده باشد، در چنین حالتی مقدار 0.23 مترمکعب چوب مورد نیاز است، یعنی:

1.04 kg / 4.52 kg / m3 = 0.23m3

اطلاعات تجمیعی در خصوص مقدار و میزان کاغذهای استفاده شده توسط یک نفر در طول سال، شامل روزنامه، کاغذ اداری، کاغذ چاپ، پاکت نامه، کاغذ مقوائی و انواع کارتن هائی که در طول سال خریداری می کنید، می باشند.

در سال 2003 میلادی هر فرد معمولی امریکائی(average person)، مقادیر زیر از کاغذ  را در اشکال مختلف استفاده کرده است.

روزنامه 35/5 کیلوگرم، کاغذ اداری 94/5 کیلوگرم و انواع کاغذ مقوائی به مقدار 148/2کیلوگرم و در مجموع به مقدار 148/2 + 35/4 + 94/5 = 278/1 کیلوگرم کاعذ را مورد استفاده قرار داده است.

تفسیر ردپای محیط زیستی شما در مصرف کاغذ:

فرض کنید تمام کاغذهای را که شما در طول سال استفاده می کنید، کاملاً از مواد بکر و اصلی یعنی چوب جنگل تولید شده اند و در چنین حالتی، هیچ درصدی از فیبر که ناشی از کاغذهای بازیافتی باشد، در کاغذهای مورد استفاده وجود ندارد.

در چنین شرایطی، اگر 40 درصد فیبر استفاده شده برای تولید کاغذی که شما مصرف می کنید از کاغذهای بازیافتی باشد، شما در این وضعیت حاضرید چه مقدار چوب که برای تولید کاغذ مورد استفاده قرار می گیرد را کاهش دهید؟

واقعیت این است که اقتصاد جهانی، در حدود 16 کیلوگرم کاغذ اداری، 6 کیلوگرم کاغذ چاپ روزنامه و در حدود 32 کیلوگرم کاغذ مقوای را برای هر فرد در روی کره زمین در سال 2000 تجربه کرد.

یعنی هر کره وند زمین در سال 2000 مجموعا به مقدار(6+16+32= 52) کیلوگرم کاغذ را مورد استفاده قرار داده است.

اگر فرض کنیم که تمام این کاغذها از مواد اصلی و بکر تولید شده باشند، در چنین حالتی ما باید تا چه مقدار کیلوگرم، از کاغذهای بازیافتی استفاده کنیم تا اینکه مصرف چوبهای اصلی کاهش یابد؟ و به میانگین جهانی استفاده برسد.

این سئوالی است که هر یک از ما  باید از خود داشته باشیم تا بتوانیم، در کاهش جنگل زدائی نقش اساسی ایفا نمائیم.

در غیر اینصورت نه تنها جنگل بلکه الگوی ناهنجار مصرف، منجر به انقراض زودرس سامانه های حیات جنگل می گردد.

 

 

خلاصه فصل

1- میزان و مقدار جنگل زدائی در طول زمان و در میان ملت ها متفاوت است. کشورهای در حال توسعه سریع تر از ملت های توسعه یافته به تخریب جنگل می پردازند.

این وضعیت در کشورهای توسعه نیافته فاجعه آمیز است و تخریب جنگل بنحو وحشتناکی صورت می پذیرد.

میزان محلی جنگل زدائی همراه با تبدیل جنگل به مزارع کشاورزی، برداشت چوب، آتش سوزی های عمدی و غیر عمدی و تولید انرژی و مواد، بسرعت در حال گسترش می باشند.

2- جنگل ها یک منبع طبیعی بسیار مهم را برای ساکنان سیاره زمین فراهم می کنند.

چوب در کشورهای توسعه یافته عمدتاً بعنوان یک ماده مورد استفاده قرار می گردد.

چوب در کشورهای در حال توسعه غالباً بعنوان یک منبع تولید انرژی مورد استفاده قرار می گیرد، و معمولاً برای افزایش محتوی انرژی آن، اکثراً تبدیل به ذغال چوب می شود.(charcoal).

جنگل نیز خدمات محیط زیستی فراوان دیگری را تولید می کنند، این سرویس دهی ها عبارتند از: پناهگاه حیات وحش، کنترل اقلیم، انبار کردن کربن و حفظ خاک می باشند.

3- مقایسه مجموعه مشارکت های مستقیم و غیر مستقیمی که جنگل در رفاه اقتصادی دارد بسیار مشکل است.

هزینه های پنهان محیط زیستی جنگل ها، بخاطر عدم ارزش گذاری صحیح خدمات محیط زیستی، جنگل زدائی را افزایش داده است و بر عکس منافع مستقیم ناشی از قطع درختان جنگلی برای برداشت چوب، در بازار دارای هزینه بالائی است.

بعلاوه موارد فوق، تصمیمات سیاسی و حکومتی در مورد قطع جنگل ها در اکثر کشورها، معمولاً سایر خدمات محیط زیستی جنگل را مدنظر قرار نداده و مردم بومی منطقه و طبقه فقیر بدلیل نداشتن قدرت اقتصادی و سیاسی، حمایت و پشتیبانی      نمی شوند.

4- میزان جنگل زدائی می تواند توسط منطقی کردن قیمت کالاها و خدمات محیط زیستی جنگل، کاهش یابد.

اگر مردمی که از انواع کالاهای مستقیم و غیر مستقیم جنگل ها منتقع می شوند، هزینه های لازم را بپردازند، روند زدایش جنگل بنحو قابل قبولی کند خواهد شد.

عملیات و تمارین جنگل داری پایدار می تواند میزان جنگل زدائی را کاهش دهد، ولی بخاطر اینکه تعریف مشخصی و واحدی از پایداری در کشورهای مختلف وجود ندارد و نیز روش مطمئن برداشت چوب مشخص نیست، مشکلات مدیریتی عمده ئی بوجود آمده است.

لذا، مدیریت پایدار جنگل بخوبی نمی تواند، از جنگل ها محافظت نماید، بطوریکه مدبریت تلفیقی پایدار بر اکوسیستم جنگل قادر است تا حدود بسیار زیادی از آلام جنگل زدائی بکاهد.

 

مدیریت تلفیقی بر جنگل راه مطمئنی است که میتواند جنگل رااز خطر سقوط نجات دهد.