مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2061

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

"بنام خداوند بزرگ"

ردپای محیط زیستی انسان در کشاورزی:

مقدمه:

انسان در طول تاریخ زندگی خود، دورانهای مختلف و البته سخت، چگونگی دستیابی به غذا را تجربه کرده است.

بعنوان مثال: تقریباً در دوران یخبندان زمین (Ice age)، مردمی که در منطقه آسیا، زندگی می کردند، برای امرار معاش و زنده ماندن، علاوه بر زندگی کردن بصورت قبیله ای، به شکار حیوانات و جمع آوری غذاهای گیاهی مبادرت می ورزیدند.

 

 

"بنام خداوند بزرگ"

ردپای محیط زیستی انسان در کشاورزی:

مقدمه:

انسان در طول تاریخ زندگی خود، دورانهای مختلف و البته سخت، چگونگی دستیابی به غذا را تجربه کرده است.

بعنوان مثال: تقریباً در دوران یخبندان زمین (Ice age)، مردمی که در منطقه آسیا، زندگی می کردند، برای امرار معاش و زنده ماندن، علاوه بر زندگی کردن بصورت قبیله ای، به شکار حیوانات و جمع آوری غذاهای گیاهی مبادرت می ورزیدند.

آنها دانه گیاهان را در طول فصول بهار، تابستان و بعضاً پائیز جمع آوری کرده و از میوه های درختان، ارتزاق می نمودند.

حیواناتی مانند آهو، بز کوهی و سایر نشخوار کننده گان  که در جنگل های انبوه آنزمان میزیستند را ، بصورت بیرحمانه ای شکارکرده، خام و یا پخته می خوردند.

آنها در قصه شکار حیوانات بنحو بسیار حریصانه ای رفتار میکردند و به واسطه این رفتار ، تعدادی زیادی از گونه های آنزمان منقرض(extinct) گردید.

نمونه بارز حیوان منقرض شده درخاورمیانه در دوران یخبندان  گاو نر وحشی را می توان نام برد.

تقریباً در (15000) پانزده هزار سال پیش اقلیم زمین گرم شد و تعاقب این مهم نزولات جوی فراوانی بر قاره آسیا(خاورمیانه) نازل گردید.

این بارش فراوان باعث گردید گیاهان با ارزش دانه داری همچون پسته، گردو و فندق بنحو بی سابقه ای رشد کرده و ثمردهی فراوان داشته باشند.

طبیعتاً مردمان آن منطقه مخصوصاً در نواحی سوریه و بخشی از عراق از فراوانی نعمت بهره های فراوانی بردند.

لذا وفور گیاهان دانه دار  و وجود حیوانات شکار شونده فراوان، باعث گردید که مردم منطقه آسیا، دهکده های دائمی تشکیل داده و با ایجاد کپر و پناهگاه از  زندگی پراکنده به سکونت گاههای قبیله ای تغییر وضعیت دهند.

این گونه زندگی در آسیا به مدت 500 سال ادامه داشت. و در طی این سالیان دراز، خاورمیانه ایها آغاز گر تمدن کهن انسانی گردیدند. و با تشکیل مجتمع های انسانی فراوان در جای جای قاره پهناور و سرسبز آسیا، بتدریج و به آرامی تمدن سازی را تداوم بخشیدند.

در حدود 13000 سال پیش اقلیم سیاره زمین مجدداً تغییر کرد، یک صفحه بزرگ یخی در شمال امریکا شروع به ذوب شدن نمود و باعث گردید که حجم وسیعی از کوه یخ روانه اقیانوس اتلانتیک شمالی(North Atlantic) گردد.

تعاقب این مهم چرخه اقیانوس زمین گرمائی کند گردید و این تغییر باعث گردید درجه حرارت زمین سردتر شود.(cooler)

کره زمین از این پس برای هزاران سال در حالت سردتری همراه با اقلیمی خشک را مخصوصاً در قاره اسیا، تجربه نمود.

مردم خاورمیانه آنزمان که با این اقلیم خشک روبرو شده بودند، خشکسالی بر آنها فشار آورده و در جمع آوری غذا و شکار حیوانات سختی های زیادی را متحمل شدند. البته علت بوجود آمدن این اقلیم، یکی از مکانیزمهای بازخورد منفی اکولوژیکی- محیط زیستی طبیعی بود که برای حفاظت از سیاره زمین، مردم آنزمان و این سامان(آسیا) را مهار نمود. که نتوانند بنحو گستره ای به تخریب محیط زیست بپردازند.

لذا مکانیزمهای خودگردان طبیعت، ممکن  است در حالت هائی به نفع محیط زیست نباشد،  این سیستمهای خود گردان برای کنترل اوضاع و برگرداندن سیستم محیط زیست بحالت طبیعی، وارد عمل  میشوند، اگر چه ممکن است یک حلقه بازخورد منفی در کوتاه مدت تخریبگر باشد ولی در دراز مدت، حیات پایدار از دل  بیرون می آید.

در هر صورت در سیزده هزار سال بیش بدلیل مواردی را که در بالا شرح دادم، با تغییر اقلیم، و شرایط خشک حاکم بر منطقه، جنگل های زیادی از بین رفته و به علفزار و مرتع تبدیل شدند و مردم آنزمان مجبور شدند به دانه های علف های وحشی منطقه اکتفا کرده و زنده بمانند.

لذا، بدست آوردن گیاهان علفی دانه دار در آن اقلیم خشک کار مردم آنزمان را سخت کرد و آنها برای مدتی در سختی ادامه حیات دادند. و غذای کمتری نیز عاید آنها   می گردید. و به واسطه کمبود غذا، جمعیت انسانی آنها بنحو گسترده کاهش یافت.

این وضعیت هزار سال ادامه داشت تا اینکه در 12000 سال بیش مردمان کاهش یافته در نسل مجبور شدند، مهاجرت کرده و در اقصی نقاط قاره آسیا سکونت اختیار کنند.

این مردم با علم به اینکه، گیاهان و مواد غذائی از دانه های آنها، بوجود می آیند، لذا به کاشت محلی گیاهان وحشی روی آوردند و در واقع کشاورزی اولیه از آنجا آغاز گشته و تولد یافت و مردم بجای اینکه به جمع اوری  گیاهان و شکار حیوانات وحشی بپردازند به کاشت محلی گیاهان و اهلی کردن حیوانات و پرورش آنها پرداختند.

این گونه بود که بتدریج گیاهان دانه دار رشد کرده و اهلی شدند، مانند گندم، جو، ذرت، برنج و غیره و حیوانات  وحشی مانند گاو، گوسفند و سایر نیز اهلی گردیدند.

لذا، کشاورزی در کل منطقه آسیا بدین صورت بسرعت گسترش یافت و با گرم شدن اقلیم بعد از 500 سال، یعنی یازده هزار و پانصد سال پیش، جوامع و قبیله های جدیدی که بر اساس کشاورزی امرار معاش می کردند در خاورمیانه بزرگ، منزلت و مسکنت یافتند.

این داستان واقعی از هزاره های قبل را بخاطر، ظهور تدریجی  کشاورزی توضیح دادم که اهمیت موضوع را بصورت ساده تری بیان کنم، باشد تا با مطالعه این فصل و آنچرا که در ادامه تبیین خواهم کرد، ردپای محیط زیستی انسان را در حالتهای مختلف کشاورزی واکاوی گردد.

در اهمییت کشاورزی

بخوبی می دانیم که کشاورزی نسبتاً یک ابداع و اختراع اخیر انسانی تلقی می گردد و از 11500 سال پیش بصورت رسمی آغاز گردید.

گرچه انسانها از 4 میلیون سال پیش، در اطراف کره زمین و در قاره های مختلف آن زندگی کرده اند، اما برای ارتزاق به صورت مکانیزه وارد عمل نشده بودند.

تا اینکه با گسترش توان فکر و تکامل مغز در 11500 سال پیش توانستند به عملیات اولیه کشاورزی و اهلی کردن حیوانات بپردازند.

کشاورزی در 12000 سال پیش حداقل در نه منطقه از کره زمین بصورت مستقل توسعه پیدا کرد، مناطقی از چین، هندوستان، ایران و سرزمین حجاز جمعاً یک منطقه در خاورمیانه را تشکیل می دهند.

اتیوپی، افریقا، هلال حاصلخیزی شامل عراق، سوریه و فلسطین، غرب افریقا، آمازون،      ، شرق ایلات متحده امریکا، مناطقی دیگر در بین امریکا، همگی از جمله مناطقی بودند   که کشاورزی بطرز گسترده ای در آنها توسعه پیدا کرد.

مناطق فوق عمدتاً به کاشت گندم، ذرت و سایر غلات می پرداختند، بعدها مناطقی از حومه       افریقا  و جنوب امریکا به مناطق اولیه فوق اضافه گردید.

مناطق اضافه شده جدید، عمدتاً به کاشت گیاهان و غلات ریشه دار می پرداختند.

براستی چرا کشاورزی فقط در مناطق فوق گسترش پیدا کرد؟ دلیل آن می تواند به وجود گونه هائی باشد که قابلیت زیاد، در اهلی شدن را داشتند.

بعنوان مثال: اجداد وحشی گونه های درختان بادام و بلوط که طعم تلخی داشتند با کنترل ژن که با تولید مثل انتخابی(selective breeding) صورت پذیرفت، همگی اهلی شده و به دانه های باردار شیرین تبدیل گردیدندو بدین ترتیب طعم تلخ آنها از بین رفت.

به همین ترتیب گونه هائی از اسب و خر و کورخر از حالت وحشی به حالت های محلی تربیت یافته و اهلی شدند و به مرور زمان گونه های متنوع گیاهی و حیوانی اهلیت یافته ، رام گردیده و نهایتاً استفاده های غذائی از آنها بعمل آمد.

اینکه گیاهان و جانوران چگونه اهلی شدند، سه دلیل عمده علمی بر آن مترتب است:

1- فرضیه تغییر تکنیکی انسان(hypothesis Human technical change)

این فرضیه بیان می دارد که با افزایش توانمندیهای تکنولوژیکی انسان، کشاورزی رو به گسترش نهاد و گونه های وحشی زیادی به مدد تکنولوژیک اهلی گردیدند.

این فرضیه به لحاظ عقلی سازگار با مشاهدات کشاورزی می باشد، بدین معنی که توسعه کشاورزی با خلق ابزارآلات و تکنولوژِی در طول زمان میسر گشته است.

البته این تکنولوژِها در اوایل بسیار ساده بوده و بتدریج تکامل یافته و پیچیده شده اند.

فرضیه دومی که در خصوص توسعه کشاورزی و اهلی شدن گونه ها مطرح است، عبارت است از:

2- فرضیه تکامل همزمان(Co evolutionary hypothesis) است.

این فرضیه اظهار می دارد که انسان و کشاورزی بصورت همزمان با هم تکامل پیدا کرده  اند. بر اساس این نظر، کشاورزی با یک حلقه بازخورد مثبت         (positive feedback loop) آغاز گردیده است.

بدین معنی که جوامع بشری، گیاهان خوراکی و قطع درختان جنگلی و در نتیجه صاف شدن زمین در تعامل مثبت با هم موجبات گسترش کشاورزی محلی را فراهم کرده اند.

بر طبق این نظریه، مردم به قطع درختان جنگلی همت گماشته و با لخت کردن زمین  آنرا برای عملیات کشاورزی محلی فراهم کرده اند و از این مکانهای باز و آماده برای کشاورزی، انواع گونه های گیاهی خوراکی را پرورش داده اند.

سپس دانه های گیاهان خورده شده در مدفوع انسانها، در شکل قضای حاجت آنها در جای جای زمین پراکنده گشته و مجدداً موجبات رشد گیاهان فراهم گردیده است و با در دست رس بودن گیاهان خوراکی محلی، جمعیت بشر تیز افزایش یافت.

با این روش سرزمینهای بیشتری برای کشاورزی محلی عاری از جنگل شده و فرآیند گسترش کشاورزی محلی سرعت یافته است.

کارکرد حلقه بازخورد مثبت بشرح ذیل از جامعییت لازم   برخوردار می گردد. در این فرآیند انسانها درختان جنگلی را برای ساخت و ساز و برپا کردن آتش قطع می نمایند، با قطع درختان جنگلی زمینها صاف شده و در معرض نور بیشتر خورشید قرار می گیرند که ایده ال پرورش گیاهان خوراکی هستند.

بعلاوه موارد فوق، ضایعات ارگانیک و مدفوع انسانی که توسط مردمان اولیه تولید گردیده است ، شامل دانه های گیاهی و سایر مواد غذائی که به حاصل خیزی خاک کمک می کنند. بدین ترتیب، ترکیب نور خورشید، دانه های گیاهی بر جای مانده ناشی از مدفوع انسانی و سایر مواد غذائی ناشی از فسادپذیری گیاهان که در زمین پراکنده گشته اند، همگی رشد گیاهان خوراکی را در نزدیک سکونت گاههای انسانی، میسر کرده اند.

لذا، نزدیکی و فراوانی گیاهان خوراکی تهیه غذا را افزایش داده و به افزایش جمعیت انسان کمک کرده اند . رشد جمعیت این فرآیند  را در جهت میزان تسریع در قطع درختان تقویت کرده و حاصل خیزی خاک را بوجود آورده است.

فرضیه سومی که در ظهور کشاورزی قابل تشریح می باشد عبارت است  از:

3- فرضیه کاهش و تهی شدن منابع است

(Resource depletion hypothesis)

این فرضیه بیان می دارد که کشاورزی عکس العملی در برابر رشد جمعیت بوده و بهترین اصل اولیه در این خصوص قلمداد می گردد.

اصل کاهش منابع با بررسی ارتباط بین اندازه جمعیت و انرژی حاصل از جمع آوری غذا و شکار کردن در برابر کشاورزی، می توانند بصورت بهتری قابل درک گردد.

بخوبی می دانیم که ساخت ابزار و تجهیزات مورد نیاز برای شکار و جمع آوری غذا، تلاش کمتری را می طلبد، و برای یک جمعیت کم، ساده ترین راه جمع آوری غذا و شکار حیوانات است، ولی برای جمعیت زیاد، تهیه غذا بصورت ساده کفایت نکرده و احتیاج به تلاش بیشتری می باشد که در قالب توسعه کشاورزی میسر گردیده است.

انجام عملیات کشاورزی، گیاهان و حیوانات بیشتری در استخدام قرار داده و  بدین ترتیب کاهش منابع را باعث گردیده است.

مجموعه این نبردها باعث گردیده است که عملیات کشاورزی برای بدست آوردن غذای کافی گسترش یابد و از روش ساده جمع آوری غذا و شکار حیوانات اجتناب گردیده و با خلق تکنولوژی کاشت گیاهان و اهلی کردن حیوانات، از میزان منابع نیز کاسته شده است.

با افزایش جمعیت هزینه بدست آوردن محصولات کشاورزی نیز بالا رفته و روی هم رفته باعث ناهنجاریهای محیط زیستی نیز شده اند.

بدین ترتیب با افزایش جمعیت و به تبع آن کاهش منابع جمع آوری غذا بصورت آماده، مردم مجبور گردیدند برای بدست آوردن منابع جدید به کشاورزی روی آورند.

محیط زیست و اقتصاد کشاورزی:

فرآیند تغییر اکوسیستم های(ecosystems) طبیعی برای تولید انرژی های خوراکی بیشتر(غذا) توسط اصول اقتصادی و محیط زیستی انجام می گردد.

اصول اکولوژیکی حاکم بر محیط زیست حداقل 7 مرحله را که توسط آنها، انسان سیستم های طبیعی و اکوسیستم های کشاورزی را تغییر داده و مدیریت می کنند ، توضیح میدهند

این اصول عباتند از:

1- آماده کردن زمین های کشاورزی با قطع درختان جنگلی.

2- کاشت دانه در زمین آماده شده.

3- حاصل خیز کردن خاک با کود دهی طبیعی یا شیمیائی.

4- آبیاری قطره ای و سایر  روشهای ابیاری.

5- مهار، فشار و کند کردن توالی گیاهی.

6- کنترل آفات گیاهی  با دشمنان طبیعی یا سموم شیمیائی دشمن محیط زیست.

7- برداشت محصولات آماده تبدیل برای  غذای انسانی.

از طرف دیگر، مخلوط و امتزاجی از زمین، کارگر، سرمایه و مواد که مردم برای ایجاد و راه اندازی انواع اکوسیستمهای کشاورزی مورد استفاده قرار می دهند، بصورت جمعی ترکیب شرایط اقتصادی – اکولوژیکی – محیط زیستی را تعیین می کنند.

برای روشن شدن موضوع ابتدا به اکولوژی کشاورزی می پردازیم.

اکولوژی کشاورزی:

اکوسیستم های کشاورزی در واقع اکوسیستمهای طبیعی ساده شده ائی هستند که برای تولید غذای مردم جهان سامان دهی گردیده اند.

آماده سازی و عملیاتی کردن این اکوسیستم ها  بایستی توسط اصول اکولوژیکی محیط زیستی صورت پذیرد.

آزار مناطق طبیعی، تخریب توالی و دخالت در چرخه های بیو- جیوشیمیائی مواد و اعمال استراتژیهای بهره گیری از انرژی برای گسترش سیستمهای کشاورزی از جمله مواد مهمی هستند که به تولید غذای جهانی منجر می گردد.

اولین مرحله برای آماده سازی یک سرزمین کشاورزی در واقع تخریب یک اکوسیستم طبیعی است.

اگر گیاهان و جانوران اصلی اکوسیستم از بین نروند، آنها برای بدست آوردن نور موادغذای و آب با گونه های اهلی به رقابت پرداخته و در جریان این مبارزه تولید اجزاء خوراکی اکوسیستم کشاورزی کاهش می یابد.

قلع و قمع درختان یک اکوسیستم طبیعی و از بین بردن علف های موجود در آن، و آماده  کردن آن برای ایجاد یک اکوسیستم کشاورزی و تولید غذائی محلی، مستلزم تلاشهای فراوان و هزینه های گزاف نیز می باشد.

از منظر اکولوژیکی- محیط زیستی، حذف یک اکوسیستم طبیعی و جایگزین کردن آن با یک اکوسیستم کشاورزی ، آزار و ناهنجاری محیط زیستی تلقی می گردد و این مهم بخاطر آن است که از بین بردن درختان و علف های طبیعی جامعه توالی بعدی را از بین می برد و امکان رشد تداوم پایدار سیستمهای طبیعی را به نابودی می کشاند.

برای انجام عملیات کشاورزی باید تا حد امکان زمین ها و اکوسیستم های طبیعی کمتری تبدیل کابری کشاورزی گردند و یا به نحوه موثر دیگری از اکوسیستم های موجود برای استفاده خوراکی مدد گرفته شود.

از طرف دیگر، عملیات تغییر اکوسیستم ها و تبدیل آنها به اکوسیستم های کشاورزی و کاشت محصولات محلی باید بر اساس قوانین و موازین علمی کشاورزی صورت پذیرد، مواد غذائی لازم در خاک، آب در دست رس برای کشاورزی، جلوگیری از آفات، کنترل علف های هرز، شخم کاری، کاشت دانه ها، همه و همه باید بر اساس موازین مدرن و عملیات کشاورزی، پایدار صورت پذیرد.

بعنوان مثال: برای تهیه یک کیلو گرم محصول خشک غله، نیاز به 300 تا 1000 کیلوگرم آب است، در صورتیکه این میزان آب برای تولید محصول در اختیار نباشد، عملیات کشاورزی بیگاری است.

بطور کلی برای ایجاد یک اکوسیستم موفق و پایدار کشاورزی مراحل ذیل از اهمیت ویژه ئی برخوردار می باشند:

1- ساده کردن اکوسیستمهای طبیعی و تبدیل آنها به اکوسیستم های کشاورزی بر اساس اصول موازین اکولوژیکی، شامل، مزاحمت و آزار اجباری اکوسیستم طبیعی(قطع درختان و از بین بردن  زیست بومهای طبیعی)، تخریب و یا تبدیل توالی و اعمال استراتژیهای مربوط به استفاده از انرژی و مواد بر طبق اصول حاکم بر انرژی و چرخه بیو جیوشیمیائی مواد.

2- انتخاب گزینه مربوط به ایجاد یک جامعه گیاهی اکولوژیکی – اهلی با تاسیس یک جامعه کشاورزی(گیاهان اهلی مثل غلات و غیره) که در این رابطه کشاورزان دانه ها و گونه های گیاهی مورد نظر برای تهیه غذا را کاشت می نمایند.

3- اضافه کردن مواد غذائی لازم به خاک، برای تقویت و حاصل خیزی اکوسیستم جدید، برای ایجاد عملیات کشاورزی.

با تغییر اکوسیستم طبیعی  و اولیه ، بخش قابل ملاحظه از مواد غذائی خاک از بین می روند، لذا باید تقویت گردد.

4- آبیاری مناسب، از آنجائیکه گیاهان محلی و غیر محلی برای تولید ماده خشک به آب فراوان نیاز دارند، یعنی برای تولید یک کیلوگرم ماده خشک به 300 تا 1000 کیلوگرم آب نیاز است، لذا، باید آب بصورت مکانیزه و فراوان برای کشاورزی در دست رس قرار گیرد. لذا سیستم آبیاری باید بنجو مناسبی دردست رس زمین کشاورزی قرار گیرد.

5- پس از  عملیات آبیاری، به منظور جلوگیری از فرآیند توالی اکولوژیکی، لازم است گیاهان و علف های ناخواسته با دست وجین شده و از بین بروند. کنترل و از بین بردن علف های هرز با وسایل طبیعی و بیولوژیکی، لازم و ضروری بنظر می رسد، از بین علف های هرز با علف کش های شیمیائی از نظر اکولوژیکی و محیط زیستی مردود و عملی قابل سرزنش است.

6- از آنجائیکه اغلب گیاهان کاشته شده محلی علاوه بر خوراک انسانها، منبع غذائی جذابی برای گونه های حیوانی دیگر می باشند،(حشرات، پرندگان و پستانداران) این گونه ها  از منظر انسانی در یک اکوسیستم کشاورزی، به غلط آفت(pest) نام گرفته اند و معمولاً در برداشت غذا با انسان رقابت می کنند.

لذا کشاورزان نیز نیز مجبور می شوند که با آنها به رقابت بپردازند و برای این منظور آنها معمولاً توسط کشاورزان بطرز بی رحمانه ای با وسایل و ابزارآلات مختلف کشته شده و از بین می روند.

این عمل ناجوانمردانه نه تنها تنوع زیستی را کاهش داده و یا از بین می برد، بلکه از منظر اخلاقی عملی بسیار زشت و نامیمون است.

از منظر اکولوژیکی و محیط زیستی، مبارزه بیولوژیکی واستفاده از روشهای فرهنگی  یعنی  فراری دادن گونه های حیوانی از مزارع انسانی، تنها راه پذیرفته شده محیط زیستی تلقی می گردد.

استفاده از  هر گونه روش خصمانه دیگر، اعم از ، ازبین بردن فیزیکی و یا  استفاده از گونه کش های شیمیائی ، عملی ناپسند ،غیر علمی و غیر محیط زیستی تلقی می گردد و لازم است به صورت جدی از آن اجتناب گردد.

7- آخرین مرحله از یک عملیات کشاورزی موفق در یک اکوسیستم کشاورزی، عبارت از  برداشت صحیح محصول است. یعنی جمع آوری و برداشت قسمت های خوراکی  محصول کاشته شده.

برداشت محصولات گندم، برنج و سایر غلات و سیفی جات با روشهای مکانیزه و یا دستی، بنحویکه بخش های غذائی گیاه بصورت کامل جمع آوری گردد، مطلوب کشاورزی است.

امروزه معمولاً با روشهای مکانیزه برداشت محصول انجام می گردد. برای جلوگیری از تخریب زمین لازم است از ابزار و تجهیزات سبک تری استفاده گردد.

 

 

اقتصاد کشاورزی:

سیستم های کشاورزی بر اساس زمین های کشاورزی، نیروهای کار و سرمایه قابل تقسیم بندی می باشند. این سیستمها عبارتند از:

1- سیستم های کشاورزی بر پایه زمین های کشاورزی. در این گونه سیستم ها معمولاً بخشی از گیاهان و درختان جنگل بریده شده و قطعه قطعه گشته و سوزانده می شوند، با این کار، دانه ها و مواد غذائی ناشی از پوشش علفی جنگل، با سوزاندن به خاک منتقل گشته و بدین ترتیب حاصل خیزی خاک میسر می گردد.

پس از این مرحله، گیاهان بومی و محصولات غذائی در زمین ایجاد شده و به روش فوق، کاشته می شوند و در طی چندین فصل مراحل کاشت و برداشت انجام می گردد.

این روش در صورت رعایت همه مسائل مربوط به حفاظت محیط زیست، روشی مناسب برای بدست آوردن غذائی انسانی محسوب می گردد.

گله داری و نگه داری حیوانات اهلی نیز در کشاورزی معمول است.

2- روش دوم، بر اساس و بر پایه کار با کارگر استوار است، معمولاً برای تولید برنج و سیستمهای کشاورزی در آسیا کاربرد فراوان دارد.

3- روش سوم، کشاورزی بر پایه انقلاب سبز . در این روش حجم عظیمی از سرمایه های تکنولوژیک مانند، تراکتور، کمباین و انرژی فراوان مورد استفاده قرار گرفته و بصورت بی امان و حریصانه ای سیستمهای طبیعی تبدیل به سیستمهای کشاورزی گشته و انواع محصولات بصورت فراوان تولید می گردد، البته این روش بدلیل فشار شدید بر اکوسیستم طبیعی، پایدار نبوده و نهایتاً منجر به تخریب تدریجی محیط زیست طبیعی می گردد.

با توجه به توضیحات فوق، شما می توانید با استفاده از دستورالعمل  ذیل ردپای محیط زیستی خود را در کشاورزی محاسبه کنید.

در این رابطه باید معین کنیم که هر فرد روزانه و یا سالانه برای اینکه تغذیه مناسب داشته باشد، به چند متر مربع زمین برای کشاورزی احتیاج دارد؟

چند متر مربع  زمین برای تولید غذای روزانه یک نفر  نیاز است؟

در نگاه اول ممکن است این سئوال ساده بنظر آید، ولی واقعیت این است که پاسخ دادن به این مهم قدری مشکل است، بخاطر اینکه باید بگوئیم روزانه چند متر مربع از اکوسیستمهای طبیعی تبدیل به اکوسیستمهای کشاورزی برای تولید غذائی انسانی، مورد استفاده قرار می گیرد.

از طرف دیگر جمع آوری اطلاعات مربوط به میزان محصولاتی که مورد استفاده قرار می گیرند، نسبتاً ساده است.

بعضی از محصولاتی را که شما استفاده می کنید، ریشه یابی نحوه کاشت و برداشت آنها مشکل بنظر می رسد.

در این گفتار به گیاهان معروف و معمولی می پردازیم که غذای روزانه اکثر مردم را تشکیل می دهند، بعنوان مثال:

ذرت، گندم، از جمله این محصولات هستند. اطلاعات مربوط به میزان محصول را در هکتار با اطلاعات مربوط به رژیم غذائی شما را با هم دیگر ترکیب می نمائیم و بدین طریق متراژ زمین کشاورزی را که برای تهیه غذای شما مورد استفاده قرار می گیرد، محاسبه می شود، البته به این سادگی که می گویم نیست، چون، افراد ،رژیم غذائی متفاوتی دارند و هر فرد بر اساس وزن، قد، شکل، شمایل، سوخت و ساز درون سلولی و صدها مورد ناشناخته دیگر، از رژیم غذائی متفاوتی استفاده می کند.

فرض کنید از یکی سئوال کنیم، شما می دانید چه غذائی می خورید، او باید به شما بگوید چند گرم ذرت، چه مقدار گندم و چه اندازه گوشت و سایر مواد غذائی در روز، استفاده می کند.

ممکن است شما در پاسخ های  او به جوابهائی که می خواهید نرسید و او نتواند بدرستی به شما جواب دهد. از طرف دیگر همه انسانها، همیشه یک نوع غذا نمی خورند، اینجاست  که انجام محاسبات مشکل می گردد.

البته غذاهای معمول، معمولاً در سایر غذاهای انسانی ردپا دارند، شما حتی همراه با چلوکباب از پیاز، نان، سماق، فلفل و یا سایر محصولات بصورت غیر مستقیم استفاده می کنید.

برای اینکه این محاسبه مهم را انجام دهیم به فرآینداساسی  ذیل نیاز داریم:

اول اینکه باید مقدار غذائی را که روزانه یک نفر می خورد، تخمین بزنیم، بخوبی می دانیم که برای رشد غذا به زمین حاصلخیز کشاورزی نیاز داریم و اهمیت زمین کشاورزی در گذشته ای بسیار دور برای انسان نیز روشن است و سوابق دقیقی از میزان محصولات کشاورزی در هکتار و یا هر قطعه از زمین در دست است.

در مرحله دوم باید مقدار غذای خامی(Raw Food) را که در فرآیند قرار می گیرد تا تبدیل  به غذای آماده گردد را نیز باید بدست آوریم، لذا ذرت، گندم، تخم مرغ، شیر و سایر مواد غذائی که در فرآیند قرار می گیرند باید بصورت خام در دست رس محاسبه قرار گیرند.

بدین ترتیب  به دستورالعمل هائی احتیاج داریم تا بتوانیم غذاهای  فرآیند شده  را تولید نمائیم.

فرآیند کردن غذا یک بخش کاملاً پیشرفته و فوق العاده در هم تنیده از اقتصاد امروز محسوب می گردد.

لذا ما مشاهده می کنیم کسانیکه در مزرعه برای رشد گیاهان کار می کنند بسیارکمتر از کسانی هستند  که امروزه در بخش فرآیند کردن غذا فعالیت دارند.

بعضی از اوقات جداول مربوط به ورودی و خروجی محصولات کشاورزی برای تهیه غذای انسانی، مورد استفاده قرار می گیرند، و برای  سایر استفاده ها ، از جداول مربوط استفاده میشود.، میزان و متراژ زمین برای تولید یک کیلوگرم غذا در سال، تخمین زده شده و محاسبات صورت می پذیرد.

جدول ذیل متراژ زمین مورد نیاز برای تهیه اقلام غذائی انتخابی را نشان می دهد:

زمین مورد نیاز برای تهیه اقلام غذائی

نام غذا

متراژ زمین مورد نیاز (فاکتور تبدیل) m2 year kg

نام غذا

متراژ زمین مورد نیاز (ضریب تبدیل) m2 year kg

قهوه

15.8

تخم مرغ

3.5

چای

35.2

آرد گندم

1.6

کره

21.5

شکر

1.2

گوشت

20.9

سیب زمینی

0.2

سوسیس

12.1

سبزیجات

0.3

شیر

1.2

میوجات

0.5

پنیر

10.2

 

 

جدول فوق مربوط به محصولات غذائی کشور هلند است، سایر کشورها اندکی تفاوت دارند.

بعنوان مثال: محصولات گندم در هر هکتار به میزان 8.9 تن در سال 1996 میلادی در هلند، ثبت گردیده است.

در صورتیکه در کشورهای اتحادیه اروپا این میزان در همان سال 3 تن در هکتار و در امریکا 5.2 در هکتار به ثبت رسیده است.

 

 

نحوه محاسبه ردپای محیط زیست انسان در محصولات کشاورزی:

با استفاده از جدول فوق متراژ و مقدار مورد نیاز زمین برای رشد محصولات غذائی که در یکسال مصرف می کنیم، محاسبه می گردد.

بعنوان مثال: زمین مورد نیاز برای تهیه محصولات بشرح ذیل محاسبه می گردد.

 

(120 گرم)گوشت2.508 m2 year/kg

 

0.120kg× 20.9 m2 year/kg=

m2 year/kg 0.306(پنیر)

0.03kg × 10.2 m2 year/kg =

m2 year/kg 0.016آرد و گندم

0.01kg× 1.6 m2 year/kg =

m2 year/kg21.5* 0.056 چربی

m2 year/kg 1.20=

m2 year 1480= 365 × 4.03 m2 year = جمع کل

برای تهیه غذاهای فوق برای یک نفر در سال احتیاج به زیر کشت بردن میزان 1400 متر مربع زمین داریم.

البته اگر رژیم  غذائی افراد را از گوشت به گیاه که سلامت کامل آنها را نیز تامین می نماید، تبدیل نمائیم ،  به متراژ کمتری زمین کشاورزی  نیاز داریم.

بعنوان مثال: فرض کنید، ماکارونی که مصرف می کنید از 220 گرم آرد گندم تهیه شده است، در چنین حالتی، شما فقط به 0.35 متر مربع زمین برای تولید غذا نیاز دارید.

( 0.22kg× 1.6 m2kg year)

این مهم در مقایسه با گوشت که 2.29 است، از زمین تا آسمان فاصله دارد، لذا، در صورت روی آوری مردم به گیاهان، مزایای فراوانی برای اقتصاد، مردم و محیط زیست بدست می آید .

مفاهیم کلیدی این بخش عبارتند از:

1- اجداد انسان غذای خود را بصورت مستقیم از اکوسیستم های طبیعی و تغییر نیافته تهیه می کردند، بعدها فرزندان انسان اکوسیستم های طبیعی را تغییر داده و اکوسیستم های کشاورزی را بوجود آوردند.

تعاقب این مهم، گونه های گیاهی و حیوانی فراوانی از وحشی به اهلی تغییر شکل داد و امروزه نمونه های زیادی از گونه های مختلف، اهلی اعم از گیاه و حیوان در سیاره زمین که به رام انسان آمده است وجود دارد.

از منظر محیط زیست ساده کردن اکوسیستم های طبیعی، امروز ناخوشایند و غیر قابل قبول تلقی گردیده است و باعث می گردد که محیط زیست به انقراض زودرس دچار گردد.

2- انواع تکنولوژیهای مدرن کشاورزی با استفاده از ترکیبی از سرمایه، کار و زمین بعلاوه اهلی کردن حیوانات، کشاورزی امروزه را رونق بخشیده اند.

انقلاب سبز کشاورزی باعث گردیده که محصولات غذائی فراوانی تولید گردد و در جهت تداوم این روند، خطرات محیط زیستی فراوانی برای اکوسیستم های طبیعی و ساخته دست بشر بوجود می آید.

 

3- در محاسبات مربوط به ردپای اکولوژیکی انسان در کشاورزی به این نتیجه رسیدیم که اگر انسان دست از گوشت خواری و ویژه خواری بردارد و به گیاه خواری روی آورد، مزایای فراوانی را نصیب خود، اقتصاد و محیط زیست می گرداند.این مهم یعنی گیاه خواری باعث می گردد، عمر انسان، اقتصاد، محیط زیست و بطور کلی سیاره زمین، طولانی گردد.