مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2210

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

"بنام خداوند بزرگ"

الگوی زندگی و حفاظت محیط زیست

مقدمه: واقعیت این است که تمام مشکلات محیط زیستی جوامع را که تا کنون در جای جای این سایت بحث کرده ام، از قبیل:

از بین رفتن تنوع زیستی، اشکال مختلف آلودگی، تخریب و هدر رفت انرژی، آلودگیهای آب، خاک و هوا، تولید بیش از حد ضایعات، کاهش و تخریب وحشتناک منابع طبیعی تجدید پذیر و همچنین از بین رفتن منابع تجدید ناپذیر و سایر انواع ناهنجاریهای مربوط به محیط زیست، همه ریشه در  رفتارهای مردمی و الگوهای زندگی آنها دارد.

بدین ترتیب ریشه اصلی(main root cause)گرفتاریهای محیط زیستی، رفتار های مردمی هستند.

 

 

"بنام خداوند بزرگ"

الگوی زندگی و حفاظت محیط زیست

مقدمه: واقعیت این است که تمام مشکلات محیط زیستی جوامع را که تا کنون در جای جای این سایت بحث کرده ام، از قبیل:

از بین رفتن تنوع زیستی، اشکال مختلف آلودگی، تخریب و هدر رفت انرژی، آلودگیهای آب، خاک و هوا، تولید بیش از حد ضایعات، کاهش و تخریب وحشتناک منابع طبیعی تجدید پذیر و همچنین از بین رفتن منابع تجدید ناپذیر و سایر انواع ناهنجاریهای مربوط به محیط زیست، همه ریشه در  رفتارهای مردمی و الگوهای زندگی آنها دارد.

 

بدین ترتیب ریشه اصلی(main root cause)گرفتاریهای محیط زیستی، رفتار های مردمی هستند.

اگر نظری بر گستردگی و تفاوتهای زندگی جوامع مختلف جهان(سیاره زمین) بیفکنیم، بخوبی در می یابیم که اثرات نامطلوب و منفی محیط زیستی تابع تعداد و میزان جمعیت ضربدر مصرفی بودن شیوه زندگی تقسیم بر توجهات محیط زیستی خواهد بود.

احترام به محیط زیست و مجموعه پایانه های حیات است که باعث می گردد انسانها نگرانیهای محیط زیستی عمیقی داشته باشند.

لذا نگرانیها موجب میگردد که کنترل مطلوبتری برانواع آلودگیهای محیط زیستی صورت پذیرد . تنوع زیستی و حیات وحش نیز  بااهمیت گشته و از  آنها حمایت و حراست مطلوبتری بعمل میاید. و از همه مهمتر اینکه در استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر حداکثر تلاش اعمال میشود.

با توجه به نیاز انسان به کشاورزی، فضاهای باز، مناطق حیات وحش، تنوع گیاهان و جانوران ،برخورداری از سازه های امن، بزرگ راهها، فروشگاهها، پارک های علمی، فناوری و صنعتی ، توسعه مجتمع های محیط زیستی مسکونی،  لازم است  سازگاری همه جانبه ئی بین نیازمندی های فوق و محیط زیست بوجود آوریم .

در طول سی سال گذشته مردم اکثر روستاها به شهرها مهاجرت کرده، علاوه بر خالی شدن روستا از سکنه ، شهرها را نیز گرفتار ناهنجاریهای وسیع کرده اند.

بدلیل افزایش چند برابری جمعیت جهان در قرون اخیر، میلیونها هکتار زمین کشاورزی زیر کشت رفته و مناطق وسیع دیگری از سرزمینهای بکر و دست نخورده در اشغال فعالیت های انسان قرار گرفته است و بدین ترتیب فشارهای مضاعفی بر همه سامانه های محیط زیست ساری و جاری گشته است، موارد فوق همگی از موضوعاتی هستند که در اکثر کشورهای جهان باعث بوجود آمدن مجموعه وسیعی از ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیط زیستی گردیده اند.

آیا وضعیت جهان موجود و نحوه توسعه، فعلی پایدار است؟!

تعداد بیش از هفت میلیارد انسان روی زمین که سیاره ای بسیار آسیب پذیر است، موجب گسترش فقر، بیماری، عدم اشتغال، جرم، جنایت و خشونت گردیده است.

در شهرهای بزرگ  و پرجمعیت، حیات و زندگی خانوارها با مشکلات عمده ای همراه گردیده است. جهان امروز در وضعیت اجتماعی نابسامانی قرار دارد، اغلب فرزندان این نسل بدلایل متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیط زیستی در محیطی آکنده از فقر و هرج و مرج اجتماعی روزگار می گذارنند.

عدالت اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی تا حدود بسیار زیادی به واسطه ظهور و بروز انواع ناهنجاریها در اکثر شهرهای جهان تعطیل است.

با چنین شرایطی چگونه می توان به حفاظت محیط زیست و استقرار جمیع الاطراف عدالت و نهایتاً جوامعی عادله و فاضله و در عین پایدار، دست یافت. اغلب مردم فکر می کنند که ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به واسطه اثرات توسعه و فضاهای باز و  رشد بی رویه شهرها بوجود می آید و عده ای دیگر بر این باورند که رشد بی رویه جمعیت باعث این همه نارسائی در جوامع انسانی و محیط زیستی است.

ولی آمارها نشان می دهد که در اکثر شهرهای جهان گسترش عمودی و افقی در موادی بسیار فراتر از رشد جمعیت شهرها بوده است.

ناهماهنگیهای مربوط  به برنامه ریزی شهری و مجوزهای بی حساب و کتاب در خصوص ساخت و سازها، گسترش عمودی و افقی  شهرها به منظور دستیابی به منافع عده ئی خاص و بی خبر از محیط زیست بعلاوه رشد نامناسب جمعیت، همگی توسعه  نامتوازن شهرها را در جهان باعث گردیده اند.

مسائل فوق نیز باعث گردیده است که جمعیت های زیادی از اطراف  و اکناف شهرها به درون شهرهای گسترش یافته، مهاجرت کرده و با افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت های بی رویه، ناهنجاریها و متعاقب آن ناپایداریهای گسترده ائی حادث گردیده است.

البته امید می رود، مردم با مواجه با انواع مخاطرات موجود در شهرهای کلان به یک باره اعطای موضوع را به لقای آن بخشایش کرده و من حیث المجموع، فرار را برقرار ترجیح داده و مجدداً به مکانها و پایگاه های امن محیط زیستی، اقتصاد ی و اجتماعی روی آوردند.

هدف از مکتوب کردن این مبحث(الگوی زندگی و حفاظت محیط زیست) بدین منظور است که نشان دهیم چگونه مشکلات مربوط به گسترش ساختارهای مسکونی در قسمت خوش آب و هوای شهرها و نیز یکه و تنها ماندن در ساختارهای قدیمی شهرها، باعث تغییر الگو و شیوه های زندگی گردیده است و مهمتر اینکه این ارتباط و در هم ریختگی، چگونه برمحیط زیست اثر گذاشته است.

واضح تر بگویم در این جستار، باید بررسی کنیم که چگونه شیوه های زندگی، محیط زیست ما را به ویرانه ای تبدیل می کند و یا اینکه با چه شیوه های می توانیم بهتر حفاظت  از محیط زیست را مد نظر قرار دهیم و بدین ترتیب پایدار کردن زندگی انسانها در محیط زیست  را بر اصولی  مستحکم و مانا استوار نمائیم.

 

شیوه زندگی و ساختار شهرها:

امروزه در اغلب کشورهای جهان، هیجان انگیزترین شیوه زندگی این است که یک خانواده برخوردار از ماشین شخصی باشد.

یعنی برخورداری از وسیله نقلیه شخصی یکی از آرزوهای خانواده ها گردیده است، بعلاوه موضوع فوق ،گسترش بی رویه عمودی و افقی شهرها نیز باعث گردیده است که حجم عظیمی از سرمایه های محیط زیستی بسوی این وجوه حیات(وسیله نقلیه عمومی، گسترش بی رویه شهری) روانه گردد.

لذا از منظر محیط زیست این گونه شیوه زندگی که به دو عامل وابسته است، ماشین و خانه های ویلائی یا آپارتمانی، الگوی زندگی شهری نام دارد.

(urban dependent lifestyle)

مجموعه های تجاری، صنعتی، تفریحی و نیز گسترش مجتمع های مسکونی بعلاوه خطوط گسترده حمل و نقل ماشینی، ریلی و سایر، باعث ایجاد شهرهای بزرگی شده اند که با شیوه های خاص زندگی شهری، قابل مدیریت است.

البته در شهرهای بزرگ بدلیل تراکم مجموعه های مختلف سازه ها، بنگاههای تجاری، فروشگاههای مواد غذائی و شهرک های گسترش یافته، مدیریت و اداره این گونه مناطق بسیار مشکل است.

بعنوان مثال: تهران یکی از شهرهای بزرگ ایران را در نظر بگیرید، شهری که بر اساس برنامه ریزیهای جامع شهری باید پاسخ نیازهای معشیتی نصف جمعیت کنونی مستقر در آن باشد، گرفتار مجموعه ئی از انواع ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و به ویژه محیط زیستی است.

ناهنجاری ها تا حدود بسیار زیادی ریشه در نوع نگاه مسئولین برنامه ریزهای شهری به الگو و روشهای زندگی به سبک تخریب محیط زیست دارد.

مسائلی از قبیل بلند مرتبه سازی بدون در نظر گرفتن نیازهای ضروری جمعیت، اقتصاد و محیط زیست، یا گسترش افقی شهر در شکل ایجاد ویلاهای مستقل، برای افراد و خانوارهای رفاه طلب و محیط زیست سوز، و نیز عدم توجه جدی به ساختار سبزینه شهرها همگی باعث گردیده که بخش بسیار مهمی از زمین های حاصل خیز کشاورزی که در حومه شهرها واقع گشته تبدیل به ساخت و سازهای این چنینی گردد. این سازه ها حجم عظیمی از فشارها را بر گردن شهرها از همه لحاظ اعمال مینمایند. واقعیت این است که ریشه این در-از هم رفتگی های شهری مربوط به گذشته های نه چندان دور است.

اغلب شهرهای پرجمعیت جهان  تقریباً در حدود پنجاه سال پیش به واسطه مهاجرت روستازادگان بتدریج مملو از انسانهائی شد که برای معشیت بیشتر و بهتر به این مکانها، مهاجرت کرده اند، این شهرها رفته رفته بزرگ و بزرگتر گردید .

مسئله ئی که امروزه این گونه شهرها را کلافه کرده است در واقع سیستم و پایانه های حمل و نقل است که بدلیل عدم کارائی مناسب انبوهی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی را برای ساکنان شهرهای پرجمعیت فراهم کرده است.

امروزه داشتن ماشین شخصی برای شهروندان یک هدف بزرگ تلقی شده و این هوا خواهی منجر به تغییرات شگرفی در نحوه زندگی افراد و خانوارها گردیده است.

شهرها بر مبنای روند فوق گسترش یافته و بدین واسطه زمین های کشاورزی زیاد و منابع طبیعی بیشتری نیز تبدیل کاربری داده و در دام گسترش شهرها گرفتار گردیده اند.

تعاقب این مهم، مردم این امکان را می یابند که احتیاجات و معایش زندگی خود را بنحو و شیوه دیگری فراهم نمایند و در این مسیر، ناگزیر به استفاده از حمل و نقل گردیده و گرفتار معضل دیگری بنام گسترش بی رویه محصولات خودرو، به شکل انفرادی و وسائل نقلیه شخصی گشته و محیط زیست را با این الگوی انتخابی خود، تحت شعاع نامطلوب قرار       می دهند.

اگر بخواهیم در حوزه گسترش حمل و نقل بصورت تخصصی صحبت کنیم ناچاریم از وسایل انتقال سریع مردم از قبیل اتوبوسهای برقی سریع السیر، قطارهای زیر زمینی، اتوبوسهای برقی کابلی و ریلی هوای نام ببریم، وسائط نقلیه شخصی نیز در تغییر روش زندگی شهروندان از اهمیت ویژه ای برخوردارند

بطور کلی اختراع، استفاده و بروز رسانی سیستم های مختلف حمل و نقل باعث تغییرات عمده ئی در شیوه زندگی انسان گردیده و در مجموع باعث بروز حوادث خطرناک، دردناک و غمناکی در تعامل انسان با طبیعت گشته است که علل عمده ناپایداری و تخریب محیط زیست نیز در این بخش البته با محوریت انسان، رقم خورده است.

شهرها به کمک سیستم حمل و نقل، با ایجاد گسترش عمودی و افقی و مهاجرت بی رویه از اطراف و اکناف، بصورت ابر شهرهائی درآمده اند که انواع مشکلات از جمله اثرات محیط زیستی در آنها  موج می زند.

مهمترین ناهنجاریهای محیط زیستی که در کلان شهرها قابل مشاهده است، عبارتند از:

1- کاهش و تخریب منابع انرژی.

2- آلودگی هوا.

3- آلودگی آب، تنزیل و تخریب منابع آب.

4- از بین رفتن زیبائی منظر محیط زیست و نابودی حیات وحش.

5- کاهش و نابودی سرزمین های حاصلخیز کشاورزی.

شرح تفصیلی هر یک از موارد فوق بقرار زیر است.

1) کاهش و تخریب منابع انرژی:

انتقال سیستم حمل و نقل از وضعیت ساده به حمل و نقل ماشینی، امروزه زندگی را شدیداً به خودرو وابسطه کرده است و این جابجائی باعث مصرف بیش از حد انرژی گشته و در نتیجه نیاز انسان را به سوخت های فسیلی افزایش داده است و بدین ترتیب منابع انرژی کاهش یافته و بطوریکه در صد سال آینده گرفتاریهای شدیدی در این رابطه ایجاد خواهد شد.

نیاز انسان به انرژی در گذشته بسیار نازل تر از حال بود ، امروزه مصرف انرژی به دو برابر و در پاره ای موارد به سه برابر حد معمول خود رسیده است و اگر این شیوه استفاده از انرژی تداوم یابد، علاوه بر کاهش منابع انرژی و تهی شدن ذخائر سوخت های فسیلی، گرفتاریهای محیط زیستی عدیده ای نیز در شهرها بوجود می آید، لذا برای دست یابی حیات پایدار و همزمان حفاظت محیط زیست، لازم است انسانها در اولین مرحله، الگوهای غلط زندگی را تغییر داده و از سبک های منطقی تری پیروی کنند.

2) آلودگی هوا:

علی رغم بهبودهائی که در زمینه کنترل آلودگی هوا بوجود آمده است، هنوز ابر شهرهای زیادی هستند که از نقصان کیفیت هوا در عذابند و رنج های فراوانی را متحمل می شوند.

در ابرشهرها، عمدتاً خودروهای شخصی و بطور کلی ناوگان حمل و نقل، بدلایل متعدد، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی، 80 الی 85 درصد آلودگی های مربوط به هوا را ایجاد می نمایند.

لذا، با مصرف بیش از حد انرژی در ناوگان حمل و نقل و در نتیجه تولید چند برابری دی اکسیدکربن ناشی از مصرف سوخت های فسیلی، گرمای اتمسفری سیاره حاصل گشته است (global atmospheric warming).

هر چند اتومیبل ها نیز به واسطه انتشار کلرو کربن ها که از ناحیه سیستم خنک کننده آنها است ، باعث تخریب قابل ملاحظه اوزون(ozone) در لایه استراتوسفر می گردند.

3) آلودگی آب و تخریب منابع آبی:

تمام بزرگراه ها، مجتمع های پارکینگ خودروها، جاده های فرعی و سایر مناطقی جاده که در ابر شهرها وجود دارند، همگی باعث افزایش قابل ملاحظه روان آبها(runoffs) و کاهش نفوذ پذیری آنها در مناطقی از شهرهای بزرگ می گردند.

در ابرشهرها حتی باغچه های ایجاد شده، بدلیل فشرده گی خاکها، باعث افزایش روان آبها      می گردند.

بطور کلی این نابسامانی ها باعث ایجاد سیلاب و فرسایش خاکهای حاصلخیز در حومه شهرها می گردد . علاوه بر موارد فوق درجه کیفیت آب نیز بشدت کاهش می یابد.

بعنوان مثال: تعاقب عدم نفوذ پذیری آب در لایه های زیرین خاک، منابع آبهای زیرزمینی کاهش می یابد، چشمه ها و آبراهه ها خشک می گردد، شور شدن بیش از حد آبها را  نیز می توان نام برد.

روان آبهای جاری به دلیل وجود کودهای شیمیائی، مواد شیمیائی، روغن های صنعتی، ادرار و مدفوع حیوانات نیز باعث کاهش درجه کیفیت آب می گردند.

4) از بین رفتن زیبائی منظر محیط زیست و نابودی حیات وحش:

ایجاد و توسعه بزرگراهها در ابر شهرها و شهرهای حومه استانها غالباً از وسط  پارکها و مناطق سرسبز، باعث می گردد که از زیبائی منظر کاسته شده و گونه های متنوع حیوانی و گیاهی موجود در این قبیل پارکها به دلیل مزاحمت های انسانی فرار را بر قرار ترجیح دهند و بدین ترتیب، حفظ حیات وحش با اشکالات جدی روبرو می گردد.

تعاقب این عمل ناشایست محیط زیستی، از بین رفتن چشم انداز محیط زیست و انقراض گونه های گیاهی و حیوانی  میسر میگردد.

لذا، در جریان ساخت و ساز و ایجاد بزرگراه در مناطق حیات وحش، گونه ها در آزار و اذیت  و فشار روانی قرار گرفته و ادامه حیات  برای انها نامیسر میگردد.

5)از بین رفتن سرزمین های حاصل خیز کشاورزی:

نهایتاً اینکه اثرات محیط زیستی گسترش بی رویه و پراکندگی شهرها در دارز مدت جدی ترین تهدیدی است که دامن گیر، زمین های حاصل خیز کشاورزی می شود.

یعنی اینکه با گسترش بی رویه شهری و ساخت و سازهای غول پیکر   سرزمینهای بکر و  اولیه  و مهمتر از همه زمین های  کشاورزی تغییر کاربری یافته  و بدین ترتیب بخش مهمی از سامانه های  تولید غذا تعطیل می گردد.

شاید شما بگوید از آنجائیکه در سیاره زمین، زمین های حاصلخیز کشاورزی فراوانی وجود دارد و ساخت مناطق مسکونی در بعضی از زمین های کشاورزی، هیچ گونه خللی بر تهیه غذا و معاش انسان ندارد،ولی باید بدانید که این مهم در کوتاه مدت قابل میسر است و به موازات افزایش جمعیت و گسترش شهرها، در دراز مدت مشکلی بسیار مهم تلقی گشته و هزینه تولید محصولات غذائی را  نیز بالا می برد.

بخوبی  می دانیم که 65% سرزمین های موجود در سیاره زمین پوشیده از گیاهان ، یخبندان و کوهستان ها است و هیچ کدام از سرزمین نامبرده شده فوق برای کشاورزی مناسب نیست و 24% از خاکهای سیاره زمین پوشیده از علف زار ها و بوته زارها است  و تنها 11% از سرزمین این کره خاکی، برای انجام عملیات کشاورزی مناسب است.

با توجه به موارد فوق ،از بین بردن سرزمین های حاصل خیز کشاورزی در جریان توسعه های شهری از منظر انسانی و محیط زیستی، عملی ناشایست و قابل سرزنش می باشد، چرا که با جان و معاش هزاران هزار انسان و حیوان سرکار دارد و اگر مناطق مستعد کشاورزی از بین بروند، بخشی مهمی از تنوع زیستی و تولید غذای جهانی نیز از بین خواهد رفت.

برای انجام این مهم یعنی حفظ سرزمین های حاصل خیز کشاورزی ، لازم است از گسترش و پاکندگی شهرها در سرزمین های حاصل خیز کشاورزی جلوگیری نمود، به نظر من در این خصوص و برای احترام گذاشتن به پایداری و تبعیت از اصول آن، لازم است ما انسانها شیوه زندگی خود را تغییر داده و در جهت حفظ سامانه های حیات ، مخصوصاً بها دادن به زمین حاصل خیز کشاورزی، تلاش مصاعف نمائیم.

به منظور غلبه بر ناهنجاریهای فوق، ایجاد و بهره برداری از یک انقلاب سبز(Green Revolution) در جهت برخورداری از استقلال در زمینه غذا جهانی، و حفظ  سرزمین های کشاورزی تحت حمایت، بسیار ضروری است.

این وضعیت در حال حاضر در کشور بزرگ چین مستقر است و تعداد متجاوز از یک ملیارد انسان و میلیاردها دیگر موجودات زنده، از استقلال غذائی لذت می برند.

بدین ترتیب با تغییر شیوه زندگی و حفاظت از محیط زیست، می توان پایداری را بر سیاره زمین و جوامع موجود در آن(گیاه، حیوان و انسان) حاکم نمود، جدول ذیل خلاصه ای از اثرات جانبی محیط زیستی ناشی از گسترش و پراکندگی شهرها را نشان می دهد.

 

گسترش و پراکندگی  شهرها و اثرات  جانبی آنها بر محیط زیست

تغییر کاربری  سرزمبن های حاصلخیز

1- از بین بردن زمین های کشاورزی

2- تخریب پناهگاه حیات وحش

3- از بین بردن تنوع زیستی

4- کشته شدن حیوانات در تردد از بزرگراهها

 

افزایش مصرف انرژی

1- تخریب  تهی سازی منابع انرژی

2- افزایش آلودگی هوا

 

سخت شدن سطح زمین(واژگون گشتن چرخه آب)

1- افزایش روان آب

2- سیلاب

3- فرسایش سواحل نهرها و رودخانه ها

4- تنزیل درجه کیفیت آبهای شیرین

1- کاهش درجه نفوذ پذیری آب

2- تخریب منابع آب

3- فرونشست زمین

4- نفوذ آبهای شور در داخل زمین

 

پیامدها و تعاقبات اجتماعی مهاجرت به توابع و حومه شهرها:

واقعیت این  است که ، سنگ بنای اصلی تخریب ساختار شهرها و هرج و مرج ، اساساً ریشه در مهاجرت ثروتمندان و داراها به حومه شهرها دارد.

یعنی خانوارهایکه، ثروتمند هستند، حاکمان، سیاسیون، رانت خوران، نظامیان بلند پایه و سایر کسانیکه به هر نحو و با به  هر دلیلی دیگری، صاحب  ثروت بادآورده شده اند، اطراف و اکناف شهرهای بزرگ را خریداری کرده و ویلاسازی می کنند.

با این دست اندازی وسیع به اموال و دارائیهای محیط زیستی توسط گروهای نامبرده        فوق، علاوه بر نابرابریهای محیط زیستی در حوزه دستیابی به منابع طبیعی، انحرافات بسیار گسترده ای نیز در حوزه اقتصاد و اخلاق ایجاد می گردد.

بخاطراینکه مردمی که با این غنی مالی و قدرت برآمده از رانت های گسترده اقدام به مهاجرت این چنینی می کنند، عموماً از نظر اقتصادی وضع مالی بسیار گسترده تری نسبت به افراد معمولی ساکن در شهرها  برخوردارند .این قبیل افراد  به دلایل متعدد به ریخت و پاش بیشتر و تولید ضایعات فراوانتری می پردازند.

این فرهنگ غالب(مصرف بیش از حد و تولید فراوان ضایعات) تقریباً مشخصه همه خانوارهائی است که این گونه در ناز و نعمت زندگی می کنند،و در واقع این طبقه دشمنان اصلی محیط زیست می باشند.

این گروه خاص از نظر اخلاقی نیز با دیگر ساکنان مستقر در شهرها، کاملاً متفاوت هستند، اخلاق خاص طبقه سرمایه دار، و درجه ثروتمندی آنها، نوعی اخلاق حریصانه در ارتباط با طبیعت است، بعنوان مثال:

ثروتمندانی که با تصاحب بر مجموعه های محیط زیستی  روزگار میگذرانند تا زمانیکه اوضاع ، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر وقف مراد آنها باشد، از نرمهای موجود پیروی می کنند و در صورت برگشتن ورق به نفع هر کدام از پدیده های فوق، دشمن معیار ها و قوانین موضوعی می گردند.

اگر در اخلاق محیط زیستی، کشتن جانوران گناه شمرده شده و پیگرد قانونی دارد، این اخلاق برای افراد ثروتمند حاشیه نشین، محلی از اعراب نداشته و فاقد وجه است، و بهمین ترتیب در سایر حوضه ها نیز  ثروتمندان جاهل از اخلاق نامطلوب برخوردار هستند.

با مهاجرت افراد دارا به اطراف و حومه شهرها، شکافهای عمیق اقتصادی و اخلاقی در جوامع اطراف و حتی مراکز شهرها ایجاد می گردد.

تنوع وسیع و گسترده در سوابق اخلاقی، اقتصادی و محیط زیستی ناشی از مهاجرت افراد دارا به حومه شهرها باعث بوجود آمدن بعضی از بهبودهای نسبی در مراکز شهرها نیز  می گردد. البته مضار این مهم بسیار فراتر از مزایای آن است.

علت عمده و مبقیه این تبعیض و نابرابری در نوع نگاه به حفاظت محیط زیست، اجتماع و اقتصاد است.

اساسا نگاه برتری طلبی بر شیوه زندگی مردم مهاجر  به حومه ها حاکم است،  این دیدگاه نه تنها حفاظت محیط زیست را به صخره می گیرد، بلکه هر گونه پایداری را نیز در حوضه های اقتصاد و جامعه، ناپایدار(unsustainable) می نماید.

کوتاه سخن اینکه مهاجرتهای افراد و خوانوارهای ثروتمند به حومه شهرها و پراکندگی شهری منجر به جداسازی جمعیت در گروههائی می شود که دارای سوابق مشترک فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی هستند.

هنگامیکه این گروههای خاص به اطراف شهرها  و حومه نقل و مکان کرده و به توسعه می پردازند، از نظر اقتصادی، ثروتمندتر شده ولی از نظر اخلاقی و محیط زیستی در مرتبه نازلتری قرار می گیرند و جمعیت های که در مرکز شهر باقی مانده اند، بدلیل محدودیت خاص اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی، دست کمتری بر آن داشته و لذا خطر آنها بر محیط زیست کمترو کمتر است.

در فرهنگ های قدیمی هم این مثال بخوبی ملموس است، لابد شنیده اید که می گویند فلان خانواده در فلان شهر، اصیل و بومی آن شهر هستند و طبعاً از اخلاق خاص آن شهر پیروی می کنند.

در صورتیکه  در مهاجرت به شهرها فرهنگ های بومی از بین میروند، و این ناهماهنگی ها در واقع در سطوح مختلف جامعه، فرهنگ متفاوتی را نیز بوجود می آورد، اساساً تفاوت در فرهنگ، شیوه های زندگی را نیز تغییر می دهد.

هر اندازه که یک فرهنگ از نظر اقتصادی ، اجتماعی و محیط زیستی قوی تر باشد، به همان اندازه اجتماع آن و جامعه، پایدارتر خواهد بود، البته غنای فرهنگی که ریشه در مثبتات زندگی داشته باشد، مدنظر قرار میگیرد.

حرکت بسوی جامعه ای امن و پایدار:

واقعیت این است که اگر انسان بخواهد بسوی پایدار کردن جوامع انسانی حرکت کند، ضروری است که از مسیرهای تحقق یافته علمی پیروی نماید.

این راهها و رسوم بترتیب اهمیت عباراتند از:

1- زندگی معمولاً از شاخص های بسیار مهمی برخوردار است و کسانیکه در یک منطقه زندگی می کنند باید بخوبی قادر باشند که به این سئوال مهم و کلیدی حیات در رابطه با زندگی خود پاسخ دهند و آن اینکه، آیا در جائیکه زندگی می کنند از آن رضایت کامل دارند؟ اگر جواب منفی باشد، کجا را دوست دارند؟

برای پاسخ دادن به این سئوال مهم، فاکتورهای مانند جنایت، آلودگی محیط زیست، تفریحات سالم، فرهنگ، موقعیت ها و فرصت های شغلی، عاملهای اجتماعی و محیط زیستی، مجموعه ای از فاکتورهائی هستند که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرند.

ما اغلب فکر می کنیم که بیماریها و ناهنجاریهای اجتماعی در یک شهر، به واسطه تراکم بالای انسانی در آن شهر است، ولی واقعیت چیزی دیگری است.

امروزه در اکثر شهرهای پرجمعیت جهان و حتی شهرهای کم جمعیت، میزان جنایت و ناهنجاریهای اجتماعی کم و بیش یکسان است.

لذا برای ایجاد یک شهر امن و پایدار و در عین حال کاملاً محیط زیستی و عاری  از جنایت تغییر های ذیل از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهند بود:

1-1- انتخاب مناطق خوش آب و هوا و دل نشین با توجه به ویژه گیهای توپوگرفیک، مترولوژیک و ساختار خاک.

1-2- تعیین تعداد خانواری که بتوانند بصورت پایدار در شهر آرمانی مورد نظر زندگی کرده و لذت ببرند.

1-3- بررسی دقیق وضعیت محیط زیستی منطقه با تکیه بر موجودی آبهای  زیرزمینی و نزولات جوی، خاک های حاصل خیز کشاورزی اطراف و حومه، شرایط جوی و جغرافیای منطقه  و وزش بادهای فصلی.

1-4- تعیین نظام سازه ای جمیع الاطراف در ارتباط با ساخت و سازها، استحکامات، تفریحگاهها، مناظر طبیعی و گونه های حیوانات بومی و مهاجر، با تکیه بر اصول عملیاتی پایداری شهرها.

1-5- ایجاد ساختار مناسب سامانه های مختلف حمل و نقل درون شهری، از قبیل منوریل های هوائی و زیرزمینی، اتوبوسهای سریع و السعیر ، مناطق پیاده روی و دوچرخه.

1-6- تعیین ساختار بزرگراهها و راههای فرعی، متناسب با وضعیت جمعیت ،همراه  با پیش بینی های لازم در جهت گسترش عمودی و افقی شهرها.

1-7- ایجاد مراکز تجاری متمرکز همراه با امکان دسترسی سریع ، پیش بینی و تدوین طرحهای لازم در جهت وضعیت اضطراری از قبیل زلزله، سیل، طوفان، آتشفشان و سایر حوادث سهمگین طبیعی غیر منتظره.

1-8- تدوین طرحهای اجرائی لازم در جهت جلوگیری از تولید آلودگیهای مربوط به آب، هوا، خاک و عدم آزار و اذیت حیوانات بومی منطقه.

1-9- بطور کلی در ایجاد شهرهای امن، ارزیابیهای بسیار دقیق محیط زیستی، در زمینه موجودیهای مربوط به آب، خاک، هوا، گیاهان، موجودات، منابع طبیعی، انسان و برخورد آنها با هم دیگر و اثرات احتمالی هر یک بر دیگری بسیار ضروری و اساسی است و در صورت تحقق چنین امری پایداری حیات در شهرهای امن نیز محقق می گردد.

1-10- فرهنگ مردم ، تعامل انسانها با هم دیگر، تعلیم و تربیت در سطوح مختلف انسانی، دبستان، دبیرستان، دانشگاه و مراکز تحقیقاتی نیز در تداوم پایداری شهرها نقش بسیار اساسی دارند.

1-11- بررسی ژنیتک نسل های انسانی در جهت آرام بخشی، پژوهش محوری، ابداع و فعالیتهای خلاقانه در پایداری شهرها نیز خالی از لطف نخواهد بود. ژن معیوب انسانی، به انسانی رنجور، آماده خوار و تنبل تبدیل میگردد و در عوض ژن سالم و خلاق و ماجراجو، به انسانی مبتکر و هوشمند تبدیل می گردد و لذا ژنهای سالم تا حدود بسیار زیادی پایداری یک جامعه انسانی را فراهم میگردانند.

1-12- برقراری عدالت های مورد نظر  و شهری پایدار شمول، از قبیل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تعلیم و تربیتی، محیط زیستی و هر آنچه را که می شود در دایره عدالت سامان داد، از محورهای اساسی یک جامعه پایدار در یک شهر پایدار، تلقی می گردند.

بعنوان مثال: همه موجودات زنده در راس آنها انسان، برای پایداری و تداوم حیات نیاز به عدالت دارند، بدون عدالت پایداری محقق و مسلم نخواهد گشت.

توزیع متناسب دارائیها و مواهب محیط زیستی، درآمدها و داشته های طبیعی در واقع برقراری عدالت در حوزه اقتصاد تلقی می گردد.

عدم تبعیض در اختصاص تعلیم و تربیت و پژوهش ، نوعی دیگری از برقراری عدالت در جوامع  انسانی است، اگر ثروتمندان، قدرتمندان، دروغ گویان، زورگویان، سیاست مداران بتوانند با استفاده از رانت خود،نزدیکان خود را به بالاترین درجات علمی برسانند و در عوض طبقات ضعیف نگه داشته شده جامعه از این حق طبیعی محروم گردند، در چنین صورتی، نه تنها عدالت برقرار نمی شود، بلکه دوام و قوام جامعه در نتیجه این ناهماهنگی و ناهنجاریهای وسیع تعلیم تربیتی، از بین می رود.

عدالت در زمینه محیط زیست و برخورداری از حق حیات برای تمام گونه های موجودات زنده و احترام به حقوق همه موجوداتی که در سیاره زمین زندگی می کنند نیز از مسلمات یک جامعه پایدار است.

توجه جدی به مقوله آب، هوا، خاک و گیاه از جمله مولفه های هستند که با برقراری عدالت محیط زیستی، به خوبی سامان می گیرند و زمینه پایداری و توسعه را در یک شهر امن و پایدار محقق می سازند.

برای اینکه عدالت را بخوبی در همه زمینه ها درک کنیم، شرح مختصری از چگونگی برقراری عدالت را در جوامع انسانی، ارائه می گردد.

برای اینکه در یک شهر امن و پایدار عدالت در جمیع و جهات توزیع گردد و مردم با احساس و خیال راحت به زندگی ادامه دهند، لازم است مجموعه فعالیت های انسانی و دارائیهای طبیعی در دایره عدالت تعریف گردند، به واقع باید هر پدیده ای در جایگاه خود قرار گرفته، و به راستی و درستی از آن بهره مندی صورت پذیرد.

بعنوان مثال: اگر هزینه های انسانی هرج و مرج شهری را که توسط انبوهی از انسانها و تجارت و بازرگانی و مهاجرت آنها به حومه شهرها، صورت می گیرد را، در نظر بگیرید، ملاحظه می نمائید که رفتارهای خشن ایجاد شده در اجتماعات انسانی ، پراکنده گشته که همگی به واسطه عدم توجه جدی به مقوله عدالت بوده است.

زندگی در شهرهای ناامن که عمدتاً تکیه بر الگوی مبتنی بر ماشین است، باعث گشته است که اقتصاد جوامع پراکنده گشته و ساختار اجتماعی این گونه جوامع شهری از مطلوبیت لازم برخوردار نیست که علت عمده ان ریشه در بیعدالتی دارد.

لذا، جوامع انسانی مستقر در شهرهای ناامن، برای اینکه از این وضعیت وحشتناک اجتماعی بیرون بیایند، لازم است زندگی خود را بر اساس عملیات پایداری محیط زیستی با تکیه بر عدالت جامع الااطراف پایه ریزی کرده و عدالت را در شهر نهادینه کنند.

در چنین حالتی است که برای برقراری امنیت و پایداری، در سایه عدالت بنحو گسترده ای معنی و مفهوم می گیرد.

از طرف دیگر،جوامعی که بدنبال پایداری و امنیت هستند، باید در  توزیع متناسب کالاها و اقلام محیط زیستی نیز بر مدار عدالت حرکت کنند.

همانگونه که در سطوح قبل توضیح داده شد، اشتغال، تعلیم و تربیت، منزل و ماوای مناسب، غذای کافی و با کیفیت، کالاهای مصرفی و سایر اقلام مورد نیاز شهرهای امن باید به نحوه بسیار مناسب و متعادلی در بین اقشار مختلف جامعه توزیع گردد.

در واقع احساس عدالت توزیعی (distributive justice) بخش بسیار مهمی در آرایش و آمایش  جوامع انسانی خواهد بود.

اکثر مردمان ساکن کره زمین بدون در نظر گرفتن اینکه از چه مرام و مسلکی پیروی می کنند، بدلیل خصوصیت و کرامت ذاتی نوع انسان (هوشمندی) معتقدند ،که میبایستی کالاها و خدمات محیط زیستی که در کمبود قرار دارند، با بهره گیری از عدالت توزیعی، بین همه مردم توزیع شوند.

تاریخ بشری ثابت کرده است، هنگامیکه کالاهای مصرفی کمیاب بصورت مناسبی توزیع نگردند، در چنین حالتی در شهرهای امن و پایدار، بی نظمی اجتماعی گسترش می یابد و بخش بسیار مهمی از عدالت توزیعی به فراموشی سپرده می شود.

لذا، تدوین قوانین و مقررات مربوط در این زمینه کمک شایانی به برقراری عدالت توزیعی می نماید، بدین ترتیب یک جامعه منظم و با ثبات و پایدا رو در عین حال محیط زیستی جامعه ئیست که از الگوهای منظم شهری مبنی بر عدالت جمیع الاطراف پیروی کرده و در هر حالتی نظم و ترتیب فعالیت ها را حفظ  و برقرار نماید.

مردم جوامعی که سنگ پایداری را به سینه می زنند، اگر احساس خوبی از برقراری عدالت نداشته باشند دیر یا زود از بزرگراه پایداری و ایمنی خارج گشته و در دره های مرگبار بی عدالتی سقوط می کنند.

 

ساخت و سازها و مجتمع های مسکونی در شهرهیا امن و مزایای محیط زیستی آنها:

بخوبی می دانیم که معمول ترین نوع توسعه حومه شهرها، قطعه و تقسیم بندی کردن زمین به قواره ها ئیست که بصورت مساوی از هم جدا گشته و عملیات ساختمانی در هر قطعه در قالب ویلا، سامان دهی میگردد.

این نوع تصاعب زمین را در واقع مناطق اعیان نشین می نامند، مکانیزم عمل این نوع فعالیت بدین صورت است که پول دارها و مال دارها با استفاده از مکانیزمهای متنوع از  قبیل رانت ،قطعات زمین را تصاعب کرده و در آن برای خود، ویلاسازی می کنند.

این نوع ساخت و سازها در حومه شهرها، بدترین نوع ساخت و ساز از منظر محیط و اکولوژی محسوب می گردد.

وعلت عمده آن تبدیل زمینهای کشاورزی به ساخت و ساز خوش نشینهائی برای افرادی خاص است . این ساخت و ساز، منظر اکولوژیک طبیعی و حفاظت محیط زیست منطقه را به دلایل متعدد علمی از بین میبرد.

مسائلی از قبیل جاده سازی، سروصدا، از بین رفتن کشاورزی، تهدید حیات وحش و تبدیل کاربری زمین از جمله این ناهنجاریها محسوب می گردند.

در عوض نوع دیگری از  ساخت و ساز وجود دارد که به توسعه اقامتگاههای انسانی در قالب مجتمع عای مسکونی متمرکز در شکل آپارتمانهای آسمانخراش چندین و چند طبقه    پرداخته میشود.

این نوع ساختمان سازی به دلیل فشردگی قابل ملاحظه ای که دارد، فضاهای باز زیادی برای استفاده های دیگر بر جای می گذارد و در واقع بهترین، زیباترین و دل انگیزترین نوع اقامتگاه از منظر اکولوژی طبیعی و حفاظت از محیط زیست محسوب می گردد.

این نوع ساخت و ساز از نظر اقتصادی نیز مقرون به صرفه است و هزینه هر آپارتمان در مجتمع های ساخته شده، تقریباً برابر است، در صورتیکه در ویلاسازیها هزینه ها و تخریب محیط زیست بسیار فراوان و ویران کننده است.

مطالعات علمی نشان می دهد که توسعه مجتمع های مسکونی در شکل انبوه و در مقایسه با توسعه غیر متمرکز(ویلاسازی) از نظر اقتصادی و حفاظت محیط زیست بدلایل ذیل به صرفه است.

این دلایل عبارتند از:

1- با توسعه مجتمع های مسکونی متمرکز، تخریب زمین های کشاورزی و از بین رفتن جنگل و اکولوژی طبیعی، هفتاد درصد کاهش می یابد.

2- ساخت انبوه آپارتمانها در قالب طبقات روی هم، به میزان پنجاه درصد، سیلاب ناشی از روان آبها و آلودگی مربوط به آب را کاهش می دهد.

3- با ایجاد مجتمع های مسکونی فشرده، نفوذپذیری و دوباره پر شدن(شارژ) مخازن آبهای زیرزمینی، به میزان پنجاه درصد افزایش می یابد.

4- با این نوع ساخت و ساز بصورت انبوه، مصرف سوخت برای گرم کردن فضای خانه ها، به میزان بیست و پنج درصد کاهش می یابد.

5- آلودگی هوای ناشی از گرم کردن فضای خانه ها نیز به میزان بیست و پنج درصد کاهش می یابد.

6- هزینه نصب و نگه داری خطوط  تجهیزات  و تاسیسات(آب، گاز و برق) نیز به میزان پنجاه درصد کاهش می یابد.

7- هزینه ایاب و ذهاب و حمل و نقل مدارس نیز به میزان قابل ملاحظه ای کاهش        می یابد.

8- هزینه جمع آوری اقلام و کالای مورد استفاده مجدد نیز به چهل درصد کاهش       می رسد.

9- مصرف سوخت خودروهای شخصی و تولید آلودگی به میزان هفده درصد کاهش   می یابد.

10- خدمات و سرویس دهی حمل و نقل عمومی بنحو قابل ملاحظه ای نیز مقرون به صرفه (cost- effective) می گردد.

هنگامی که جوامع انسانی یک شهر امن و پایدار در قالب انبوه و بصورت آپارتمان زندگی کنند، به دلایل متعدد علمی و عملی،منافع و مزایای زیادی نصیب مردم، اقتصاد و محیط زیست می گردد.

ساخت این چنین مجتمع هائی در شهرهای امن و پایدار، امنیت و پایداری آنها را دوچندان کرده و بر حفاظت محیط زیست نیز افزوده می گردد.

واقعیت این است که اگر جوامع انسانی در مجتمع های مسکونی(انبوه) به شکل آپارتمان زندگی کنند و بصورت یکپارچه با فروشگاهها، دفاتر کاری و سایر نیازمندیها در قالب مجتمع های کاری، تجاری، اداری و تعلیم و تربیتی، زندگی را سر و سامان دهند، صرفه جوئی های زیادی در هزینه های مصرف سوخت، ترافیک وکاهش قابل ملاحظه آلودگی بوجود می آید.

اگر مردم در شهرها با این روش عادت کنند و الگوی زندگی خود از حالت از هم گسیخته به حالت متمرکز و با هم زندگی کردن را تجربه کنند، مراتب امنیت و پایداری آنها بعلاوه شکوفائی اقتصادی، دوچندان می گردد.

آنها می توانند اغلب مایحتاج و معاش روزانه خود را، با پیاده روی و رساندن خود به مرکز خرید، تامین نمایند و سایر احتیاجات ضروری را نیز، در مراکز دیگری که نزدیک به محل سکونت آنها است، نیز قابل تامین خواهد بود.

ساخت سازه ها  در قالب مجتمع های مسکونی، در مقابل توسعه حومه شهرها بشکل غیر متمرکز، یعنی ساخت ویلاها، می تواند بطرز قابل ملاحظه ای از توسعه پراکندگی شهرها جلوگیری کرده و بر پایداری و امنیت شهرها با تکیه بر حفاظت محیط زیست بیافزاید.

 

مهار و توقف گسترش بی رویه شهرها و بلعیدن حومه: (عاملی در جهت امنیت و پایداری محیط زیستی شهرها)

 

عده ئی فکر می کنند که آشکارترین راه برای جلوگیری از گسترش و رشد بی رویه شهرها، با ایجاد  قوانین و مقررات امکان پذیر است، در صورتیکه، این گونه نیست و بدون مشارکت مردم این مهم غیر قابل انجام است.

یعنی اگر مردم همراهی و مساعدت نداشته باشند، هیج چیز تغییر نخواهد کرد و گسترش بی رویه ادامه خواهد یافت، امروزه عده ئی سود جو و منفعت طلب حاشیه شهرها را ابتدا درخت کاری کرده و سپس زمین را قطعه قطعه نموده و آنرا با خودسری هر چه تمام تر بفروش می رسانند، در حالیکه قوانین منع این کار نیز وجود دارد.

پس زمانیکه مردم نخواهند و یا نتوانند از این کار زشت جلوگیری کنند، قضیه گسترش بی رویه شهرها و هرج و مرج ادامه می یابد، لذا برای انجام این مهم(جلوگیری از رشد بی رویه) با تکیه برموارد ذیل، می توان امیدوار به توقف گسترش بی رویه بود، این اصول عبارتند از:

1- فرهنگ سازی.

2- برنامه ریزی جامع شهری.

3- تثبیت شهرها و جلوگیری مهاجرت بی رویه به شهرها.

4- توسعه روستاها.

5- گسترش مهندسی بلند مرتبه سازی در قالب ایجاد مجتمع های مسکونی مورد نیاز.

6- تدوین اصول عملیاتی توسعه پایداری جوامع شهری با تکیه بر اصول عملیاتی تبعیت از سیستمهای طبیعی سیاره حیات.

7- تدوین قوانین و مقررات مربوط به گسترش و توسعه شهرها با تکیه بر اصول مهندسی پیشرفته.

8- تدوین افق آینده کلان شهرها بر مبنای توسعه پایداری سامانه های محیط زیستی با تکیه بر هوا، خاک، آب، کنترل و جلوگیری  ایجاد ضایعات بیش از حد و حفظ منابع تجدید پذیر و جاایگزین کردن منابع ناپذیر با  تجدیدپذیرها.

9- تغییر ساختار فکری سطوح مختلف انسانی و تدوین ساز و کارهای لازم برای پذیرش تغییرات کلیدی با تکیه بر علوم اداره کردن مهندسی شهری بر مبنای تغییر الگوهای زندگی و توجهات لازم به حفاظت از کلیه بخش های محیط زیست.

 

تمرکز مجدد بر شهرهای موجود و اصلاح ساختار آنها بر مبنای تغییرات در الگوها و روشهای زندگی با تکیه بر اصول عملیاتی حفاظت از محیط زیست:

توسعه و گسترش جوامع یکپارچه جدید در حومه شهرها، ممکن است در مواردی از پراکندگی شهرها بکاهد، ولی قادر نیست این پراکندگی و از هم در رفتگی را بصورت       صد در صد متوقف کند. لذا یک طرف دیگر سکه همچنان مبهم خواهد ماند.

مشکلات غیر قابل پذیرش(unacceptable problems) و انواع بی عدالتی های اجتماعی، ناشی از آسیب های شهری، ایجاب می نماید که توسعه مجدد شهرها را بر اساس مسلمات حفاظت محیط زیست و سازگارکردن جمعیت فزآینده انسان را با ساختارهای جدید در دستور کار قرار دهیم و برای تحقق چنین امری، ارائه طرحهای مجدداً مهندسی شده که بتوانند مجموعه نیازهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی  را پاسخگو باشند، ضروری است.

 

 

لذا برای تدوین چنین طرحی، بررسیهای ذیل در اولویت قرار دارند:

1- تثبیت جمعیت شهرها، بدین معنی که یک شهر، بطور دقیق و علمی پاسخگوی مجموعه نیازهای چه تعداد از افراد است؟

مسائلی از قبیل، اقامتگاه، آب، هوا، خاک، ضایعات، حمل و نقل، اشتغال، تعلیم و تربیت، تفریگاه و سایر نیازهای آشکار در این مقوله قابل بررسی می باشند.

2- تدوین مجدد شاخصهای توسعه شهرها بر مبنای اصول کلی توسعه شامل شاخص های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی که بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه موجود یک شهر باشند.

علاوه بر تدوین اصول و معیارهای فوق، باید مکانیزمی جهت تبدیل فضای ماشینی به فضای مردمی تعریف گردد تا مردم بتوانند نفس های راحتی در شهر بکشند. این مهم مستلزم عزم و اراده ملی خواهد بود.

در صورتیکه مقدمات و مسلمات یک شهر آرمانی که با تکیه اصول پایداری پایه ریزی و فراهم گردد، مردم می توانند در شهری امن، عاری از جنایت و خشونت و هرج و مرج، بلکه شهری منظم و با کلاس زندگی کرده و لذت ببرند.

 

تجدید حیات اقتصاد و مرمت شهرهای آسیب دیده:

در مباحث قبلی توضیح داده شد که ناهنجاریهای شهری از قبیل فقر و بیکاری، اساساً ریشه در انحصار گرائی های اقتصادی دارد و این ویژه خواریها عمدتاً بواسطه رانت های اطلاعاتی و سوء استفاده از قوانین و مقررات بوجود آمده است.

ابزارهائی همانند قدرت و ثروت در تشدید این ناهنجاریها نیز بی جهت نبوده اند.

سوئ استفاده از قوانین و نبود قوانین پیش گیرانه همگی باعث گردیده اند  که شهرها با مهاجرت بی رویه روبرو گشته و بدین لحاظ ساختار اصلی شهرها جوابگوی جمعیت زیاد مهاجر را از دست داده است.

لذا اگر بخواهیم اقتصاد شهر و سایر ناهنجاریهای آنرا مرمت کنیم لازم است به قواعد و مقررات ذیل روی آوریم:

1- شناسائی نقاط مستعد انحصار در کلان شهرها.

2- خشکاندن ریشه های شناسائی شده انحصار و رانت های بر گرفته از قدرت با تدوین قوانین، مقررات و اجرای مجازاتهای تدوین شده، مصرح در قوانین جزائی کشورها.

3- شناسائی، جمع آوری، ساماندهی، اصلاح و ترتیب بیکاران، خشونت گرایان و ورشکستگان سیاسی تقصیر دار، با اختصاص بودجه های مناسب این امر توسط ارگانهای مسئولیت پذیر و  پاسخگو.

4- ترمیم و مرمت سازه های غیر مهندسی مربوط به دهه های گذشته، با تکیه بر استفاده از اصول مهندسی ترمیم، بر مبنای عملیات حفاظت از محیط زیست و پیروی از اصول توسعه پایدار شهری، از قبیل مهندسی آب، خاک، هوا، حفظ گیاهان و منظر طبیعی شهرها و سایر امور حفاظت محیط زیستی مربوط، از قبیل بازیافت، بازسازی، استفاده مجدد و دفن بهداشتی ضایعات خطرناک پس از بی خط سازی.

5- تخریب پایانه های سازه های فرسوده و جایگزین کردن آنها با ساختارهای مسکونی، تجاری و اداری متمرکز با رعایت کلیه اصول مربوط به حفاظت محیط زیست و توسعه پایدار از قبیل استفاده  از انرژی های تجدید پذیر، عمدتاً انرژی مبنی بر نور لایزال خورشید، یعنی کارسازی سلولهای فتوالکتریک بر بام مجتمع های مسکونی، تجاری و اداری برای تولید برق پاک و بدون آلودگی.

6- تثبیت جمعیت، کلان شهرها، استفاده از مکانیزمهای تشویقی مهاجرت به روستاها و شهرهای کم جمعیت و در اختیار قرار دادن امکانات به خانوارهای مهاجرت کرده و تخریب ساختارهای فرسوده شهر و ترمیم آنها بر اساس اصول مهندسی حفاظت از اقتصاد، مردم و محیط زیست.

 

پس گفتار و نکات پایانی بحث در ارتباط با الگوی زندگی و حفاظت از محیط زیست

آیا تا کنون راجع به اینکه سیاره زمین چند نفر انسان را می تواند در خود جای دهد،اندیشه شده است؟

و با توجه به مفهوم پایداری و نیز روندهای موجود ناپایداری در جهان چگونه می توانیم تراکم واقعی انسان را در سیاره زمین تعیین کنیم.

ما در طول بحث در خصوص سیاره زمین و حیات پایدار، توضیح دادیم که چگونه تعداد بیشماری از روشها و تکنولوژیهای موجود ناپایدارند و همچنین بیان کردیم، برای اینکه به پایداری برسیم، چه راهکارها و اصولی را باید مدنظر قرار دهیم.

در واقع ما باید برای ادامه حیات انسان و سایر گونه های زنده در سیاره زمین مجموعه ائی از اقدانات لازم و ضروری را انجام دهیم، حقیقت این است که ما چه تشخیص بدهیم یا ندهیم، براحتی و به سادگی با ادامه حیاتمان روی زمین، هرکاری که انجام می دهیم، مثلاً ماشینی را که به حرکت در می آوریم(رانندگی)  و هر محصولی را که استفاده می کنیم و یا هر چیزی را که بعنوان ضایعات به گوشه ای پرتاب و رها می کنیم،

و بلاخره هر اقدامی را که در زندگی انجام می دهیم، همگی و جملگی اثرات مسلم محیط زیستی داشته و طبعاً اثرات نامطلوب معین و فراوان بر آینده حیات خواهند داشت.

بنابراین اثر بخودی خود می تواند وجود داشته باشد، چون انجام هر فعالیتی، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، اثراتی از خود بجای می گذارد، ولی بزرگی اثر بسیار مهم خواهد بود.

لذا انسان باید از خود سئوال کند که آیا او بخشی از مشکل است و یا می تواند بخشی از راه حل باشد، قطعاً خروجی این موضوع به نحوه ی عکس العمل افراد در برابر چالش های محیط زیستی پیش رو دارد.

با توجه به کلیه مباحثی که در این فصل شرح دادیم، انسان می تواند در چهار سطح بسیار مهم در آینده جامعه پایدار محیط زیستی مشارکت فعال داشته باشد.

این چهار سطح بترتیب اهمیت عبارتند از:

1- تغییرات الگوی زندگی فردی و خانوادگی.

2- مشارکت فعال سیاسی – محیط زیستی با تکیه بر پایداری جوامع.

3- عضویت و فعالیت موثر در سازمانهای غیر دولتی، مردم نهاد و محیط زیستی.

4- گزینه های مناسب حرفه ای و تخصصی برای اجرای راه حل های مربوط به مشکلات محیط زیستی جوامع پایدار.

 

متخصصین علوم محیط زیست عقیده دارند که با مد نظر قرار دادن رویکردهای فوق امیدواریهای زیادی در جهت تغییر الگوی زندگی و نهادینه شدن پایداری در جوامع انسانی بوجود می آید.