مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 1990

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

"بنام خداوند بزرگ"

آینده پایدار و محیط زیستی جوامع انسانی:

واقعیت این است که در مورد مسائل مربوط به محیط زیست، مردم سیاره زمین به دو دسته بزرگ قابل تقسیم بندی هستند.

(البته اغلب جوامع انسانی توسط صاحبان قدرت، سیاست و ثروت هدایت می شوند)

دسته اول بر این باورند که محیط زیست و همه سامانه های در بر گیرنده آن، باید با رعایت اصول پایداری مورد بهره برداری و حفاظت قرار گیرند.

 

 

"بنام خداوند بزرگ"

آینده پایدار و محیط زیستی جوامع انسانی:

واقعیت این است که در مورد مسائل مربوط به محیط زیست، مردم سیاره زمین به دو دسته بزرگ قابل تقسیم بندی هستند.

(البته اغلب جوامع انسانی توسط صاحبان قدرت، سیاست و ثروت هدایت می شوند)

دسته اول بر این باورند که محیط زیست و همه سامانه های در بر گیرنده آن، باید با رعایت اصول پایداری مورد بهره برداری و حفاظت قرار گیرند.

تلاشهای این طبقه در جهت بهره برداری درست از منابع و همزمان پرداختن به اصول عملیاتی پایداری هم اکنون در سطح جهان مورد استقبال قرار گرفته است و طرفداران زیادی دارد و تا حدودی نیز موفق بوده است.

در عوض دسته دوم، کسانی هستند که طرفدار بهره برداری بیش از حد از زمین و مواهب آن بوده، بدون اینکه توجه ویژه ای به حفاظت و پایداری آن داشته باشند، این گروه در واقع، معتقدند که زمین و همه مواهب آن مختص انسان آفریده شده است و انسان بعنوان موجودی برتر می تواند بر همه ساختارهای زمین تسلط یافته و از آنها بهر شکلی و به نفع خود، بهره برداری نماید.

این ایده بدلیل خسارت های محیط زیستی فراوانی که ایجاد کرده است، هم اکنون در جهان از اقبال خوبی برخوردار نیست و مردم فهمیده اند که در سیاره زمین تنها نمی باشند، بلکه سایر موجودات دیگر هم برخوردار از مواهب طبیعت بوده و  با آنها شریک هستند.

طرفداران ایده اشتراکی، استفاده از مواهب طبیعت و سهیم دانستن سایر گونه های      محیط زیستی، از مواهب طبیعی، با استفاده از هدفمندی کامل خود در ارتباط  با جریان طبیعی حیات، به این نکته مهم توجه کرده اند که بدون حفاظت پایدار از منابع طبیعی و بخش های مختلف محیط زیستی سیاره زمین، نمی توان به حیات پایدار جوامع انسانی دست یافت.

این مهم در صورتی امکان پذیر است که همه دول مستقر در سیاره حیات، با اشتراک مساعی، همه سامانه های محیط زیست را تحت حفاظت مداوم قرار داده و به اندازه ظرفیت برد آنها، از این گونه منابع و مواهب استفاده کنند.

طرفداران اشتراک منابع محیط زیستی با سایر گونه ها برای اینکه به پایداری و حفاظت مدت دار محیط زیست دست یابند  و برای تداوم راه خود، اصول ذیل را فرموله کرده اند:

1- اصل اول :برای تحقق پایداری ،جوامع انسانی باید با سیستمهای اکولوژیکی حیات بگونه ای برخورد کنند که حداقل میزان ضایعات تولید گردد و ضایعات تولید شده فراتر از ظرفیت برد محیط زیست نباشند، و در صورتیکه ضایعات فراتر از توان جذب و حذف توسط محیط زیست باشند، باید  با روشها و مکانیزمهای مدرن دیگری، غیر سمی گشته و بصورت بی خطری مجدداً به محیط زیست برگشت داده شوند.

لذا، اگر با ضایعات تولید، بگونه ای که در بالا شرح دادیم برخورد شود، این مواد قاردند در محیط زیست بخوبی تجزیه و متلاشی گشته و مجدداً به مواد غذائی قابل مصرف در زمین تبدیل گردند.

این گونه مواد در پروسه زمان وارد چرخه و سیرکولاسیون کلان مواد قرار گرفته و تمامی عناصر موجود در ضایعات را شامل می گردد.

لذا، ضایعات در صورت اعمال فرآیندهای طبیعی و مهندسی ساخت دست بشر، قابل تبدیل به بازیافت بوده و بدین ترتیب، بخشی مهمی از فرآیند پایداری جوامع انسانی و سایر گونه های حیات سیاره زمین فراهم می گردد.

در واقع توضیح فوق بیانگر اصل اول و بسیار مهم پایداری است، بعبارت دیگر، بازیافت ضایعات در محیط زیست ،پایداری جوامع انسانی و محیط زیست میسر و محقق می گرداند.

اساساً در یک مجمع طبیعی محیط زیستی، گیاهان و خاکهای حاصلخیز تمایل طبیعی فراوانی برای متلاشی کردن ضایعات و تبدیل آنها به مواد غذائی قابل استفاده وجود دارد.

بنابراین انواع تمارین و عملیات مربوط به تجزیه طبیعی ضایعات توسط محیط زیست باعث بهداشت، سلامت و پایداری خاک می گردد و در صورتیکه تلاشهای مداوم جهت جلوگیری از فرسایش خاکهای حاصل خیز، نمکی شدن و بیابانی شدن آنها، صورت پذیرد، پایداری مسلم این بخش مهم محیط زیست (خاکهای حاصل خیز) به واقعیت می پیوندد.

برای پایدار کردن خاکهای حاصل خیز کشاورزی و به دنبال آن استحکام و پایداری جوامع انسانی، کشاورزی ارگانیک(organic farming)، بهترین روش ممکن شناخته شده است، در این نوع حاصل خیزی خاک ،زمینهای کشاورزی پس از هر بار کشت، با استفاده از باقی مانده های گیاهی و نیز پاشش کودهای حیوانی، هر ساله تقویت می گردند و بدون اینکه از کودهای مصنوعی استفاده شود، زمین بصورت طبیعی حاصل خیز می گردد.

هنگامیکه محصولات از زمینهای کشاورزی برداشت می شوند،  مقدار زیادی از عناصر  حیاتی معدنی نیز از بین میروند این مواد  با استفاده از کودهای حیوانی و بقایای گیاهی مجدداً به خاک بر گشت داده می شود و بدین ترتیب خاک بصورت پایدار فراهم می گردد . در صورتیکه این روش پس از هر برداشت بکار گرفته شود، از خاک  می توان برای سالیان سال(پایداری) استفاده مطلوب نمود.

بقایای گیاهی در فرهنگ محیط زیستی کودهای سبز(green manure) نام دارند و هیج خطری برای خاک نداشته، بلکه پایداری آن را تضمین می نمایند.

در جوامعی که معاش آنها بواسطه کشاورزی است، نباید از کودهای حیوانی بعنوان سوخت استفاده کنند، بلکه این گونه جوامع حتماً لازم است کودها را به مزارع و خاکهای کشاورزی برگردانند، تا انواع مواد غذائی خاک بدین گونه تقویت گردد، و نیز با بکار بردن تکنولوژیهای بومی هر منطقه ،کشاورزان نیز می توانند بر مشکلات رطوبت خاک و فرسایش آن فایق آیند.

بعنوان مثال: با استفاده از سدهای خاکی و صخره ئی می توان آب مناطق را مهار کرده و به استفاده رساند یا با ایجاد کمربندهای سبز جنگلی می توان محصولات غلات را محافظت نموده و نیز از فرسایش خاک جلوگیری کرد.

با توجه به مطالب فوق، اصل اول پایداری جوامع انسانی بر مبنای حفاظت از محیط زیست که همانا بازیافت (Recycling) است روشن میگردد.

2- اصل دوم:برای تضمین پایداری در جوامع انسانی با تکیه بر محیط زیست، انسان باید سعی کند، همانند سایر سیستمهای اکولوژیک از انرژی پاک استفاده نماید، یعنی نور خورشید  را که از منبعی لایزال  بر دل زمین و اکوسیستمها می تابد، با تکنولویهای مخصوص مهار کرده و توسط آن سیستمهای فیزیکی انسانی را زنده و فعال نمایند.

این انرژی(انرژیِ خورشید) هم اکنون توسط سایر بخشهای محیط زیست(خاک، آب، هوا و منابع طبیعی) مورد استفاده قرار گرفته و انواع محصولات به واسطه استفاده از این انرژی تولید گشته و در اختیار سایر بخش های محیط زیست از جمله انسان قرار می گیرد.

کشاورزی صنعتی وابستگی زیادی به مکانیزاسیون (mechanization) دارد ولی کشاورزی سنتی و ارگانیک با استفاده از انرژی حیوانات گاو آهن(plow) و عدم استفاده از سوخت های فسیلی، بهره های فراوانی را نصیب جامعه می گرداند.

در این نوع کشاورزی از انرژی باد و خورشید نیز بهره های فراوانی صورت می گیرد.

یکی از راههای مهم تحقق پایداری در جوامع انسانی، کشاورزی ارگانیک و اختصاص قطعاتی از زمین های حاصل خیز کشاورزی به افراد جامعه است، تا آنها بتوانند با بکارگیری روشهای ارگانیک میوه، سبزیجات، سیفی جات و غلات مورد نیاز خود را تهیه کرده و همزمان به پرورش گوسفند برای تهیه گوشت نیز اقدام نمایند.

این اقدام بسیار با ارزش تر این است که زمین کشاورزی را یونجه کاشته و کاه بدست آوریم.

بدین ترتیب انرژی خورشیدی بدلیل ذیل قادر است پایداری را بر زمین حاکم کند و ساکنان آنرا از مجموعه لذائذ حیات برخوردار گرداند، چون این انرژی:

1- انرژی خورشید، بر خلاف سایر انرژیهاِ، مخصوصاً سوخت های فسیلی، آلایندگی ندارد و آلودگی ایجاد نمی کنند و بنابراین نوع انرژی کاملاً غیر آلاینده و پاک خواهد بود.(non polluting).

تفسیر این موضوع بقرار ذیل است:

نور ساطع گشته از خورشید، شکلی خالص از انرژی است(pure energy)، این انرژی هیج ماده خارجی که بتواند هوا، آب و یا خاک را آلوده کند، همراه ندارد.

این انرژی مورد بحث تمام مواد و آلاینده هائی را که با خود همراه دارد، بطرز حیرت آوری در فاصله 150 میلیون کیلومتری آن طرفتر از زمین، در فضای لایتناهی رها کرده و خود را بصورت بسیار خالص و پاک به سطح زمین می رساند.

این انرژی پاک که از منبع لایزال خورشیدی در شکل نور تابش می شود، بنحو شگفت انگیزی در طول سالیان سال، ثابت است و با محاسبات زمینی ما، لایزال، دائمی و از بین نرفتنی است، بر اساس محاسبات انجام گرفته، مقداری انرژی خروجی(Output) از خورشید، ثابت است، لذا، هر مقدار انرژی که بر سطح زمین می تابد و هر اندازه که بشر و سایر سامانه های حیات بخواهند استفاده کنند، هیج تاثیری بر میزان کاهش انرژی خورشیدی بوجود نخواهند آمد، این مهم بدین معنی است که بشر هر مقدار از این انرژی را که بتواند و بخواهد استفاده کند، مجاز است و این استفاده انسانی، هیج نقشی در میزان کاهش انرژی خورشیدی، بدلیل فراوانی ایجاد نخواهد کرد.

لذا، می توانیم بگوئیم، انرژی  خورشیدی در مقیاسهای زمانی انسان، از بین نرفتنی است.

برای تمامی اهداف عملی(practical) هستی در سیاره زمین این انرژی، پایدار و دائمی خواهد بود، پس سیاره زمین و سایر سیاراتی که بر گرداگرد خورشید  می دوند، از لحاظ انرژی از این ستاره نیرو میگیرند.

ستاره شناسان می گویند که خورشید ما، حداقل برای 3 تا 5 میلیارد سال دیگر می سوزد و نور می دهد.

این سوزش و تابش منظومه خورشیدی ما را(و از جمله زمین زا) سرشار از انرژی کرده و بر دوام و قوام انها نظارت دارد.

ما انسانها باید با اختراع  تکنولوژیهای بسیار مدرن بتوانیم، در مقیاس زمانی خودمان، نیروی پاک خورشیدی که بر زمین می تابد، را مهار کرده و همسان سایر سیستمهای حیات، از آن بهره برداری نمائیم.

بدین ترتیب و با توجه به مطالب و مباحث فوق، اصل دوم فوق العاده حیاتی پایداری در جوامع انسانی به شرح ذیل آشکار میگردد، برای پایداری، انسان باید همانند سایر سیستمهای اکولوژیک، انرژی خورشید را مهار کرده و از آن بهره برداری وسیع نماید، چون این انرژی، تمام نشدنی و غیر آلاینده است.

-3اصل سوم:برای تحقق پایداری، انسان باید همانند سایر گونه های حیات جمعیت خود را تنظیم و تثبیت نموده و از ایجاد اسراف و تولید ضایعات، جداً خودداری نماید.

اگر اندکی به مفهوم غذا یا زیست توده(biomass) در هرم غذائی موجودات زنده توجه کنیم، به خوبی در می یابیم که تمام غذائی را که مصرف کنندگان، می خورند معادل آن چیزی نیست که در وزن شان اضافه می شود، بخاطر اینکه در حدود 6 الی 9 درصد غذای استفاده شده، برای تولید انرژی بکار می رود و دوم اینکه، یک مقداری هم از غذای خورده شده بدون اینکه هضم و جذب شود، از بدن موجودات خارج می گردد.

دو موضوع فوق حقیقتی را بیان می دارد که مقدار زیست توده و غذا در هر سطح تغذیه ائی موجودات زنده کاهش می یابد ولی دلیل سومی نیز برای این کاهش وجود دارد و آن اینکه، در یک جامعه حیوانی مصرف کننده، اگر حیوانات، سریع تر از آنکه گیاهان و علف ها رشد کنند، آنها را بخورند، این جامعه حیوانی دیر یا زود بدلیل فشار بیش از بر منابع غذائی و تمام شدن آنها، از بین خواهد رفت و تمام حیوانات موجود در جامعه با قحطی و گرسنگی، به بدترین شکل ممکن، با زندگی خداحافظی می کنند.

این چنین پدیده ئی در حیات گونه های جانوری اکوسیستم ها، پرخوری و اسراف (Overgerazing) نام گرفته است.

این قضیه در خصوص گوشت خوران(انسان و غیره) نیز صادق است.

یعنی پرخوری و چرای بیش از حد باعث تضعیف پایداری گشته و پایه های استحکام و مقاومت جوامع حیوانی و انسانی را سست می نماید.

اساساً یک سیستم و جامعه پایدار، نیازمند تعادل مناسب بین مصرف و تولید است و در صورتیکه در هر جامعه ئی این مهم تحقق نیابد، نشان از ناپایداری است، یعنی در یک جامعه بخشی از تولید کنندگان و منابع، باید بصورت همیشه ،منتظر برای تولید و مصرف باقی بمانند، و بعنوان ذخیره نگه داری شوند.

تا بتوان در شرایط اضطراری از آنها استفاده نموده، این جامعه، (این بخش تولید کننده آماده باش ) زیست توده آماده بهره برداری نام دارد.(Standing biomass)

در سیستمهای اکولوژیک و همه سیستم های پایدار دیگر، مصرف کنندگان همیشه بخش بسیار کوچکی از منابع آماده باش را مورد مصرف قرار می دهند و در واقع بخش اعظمی از زیست توده یا منابع طبیعی ذخیره، بنحو متعادلی برای مدت های طولانی، مورد بهره برداری قرار گرفته و محیط زیست بدین ترتیب پایدار می گردد.

 

 

با توجه به  موارد فوق ،اصل سوم پایداری مربوط به سیستمهای حیات ، بشرح ذیل قابل بیان است.

برای اینکه یک جامعه زنده، پایدار باقی بماند، لازم است اندازه و بزرگی جمعیت مصرف کننده، تحت کنترل و تثبیت مداوم قرار گیرد،  در چنین حالتی، پرخوری، اسراف، حیف و میل و دست اندازی به اموال سایر گونه های حیات، ب.جود نمی آید.

بعبارتی، در جوامع پایدار، مخصوصاً سیستمهای اکولوژِیک، میزان و تعداد جمعیت همواره تحت کنترل است.

این کنترل باعث می گردد که استفاده از منابع بدرستی صورت پذیرد، و جابجائی نابجای منابع هرگز اتفاق نمی افتد.

در صورتیکه بهر دلیلی، جمعیت یک گونه در یک اکوسیستم زیاد گردد و به حالت انفجار برسد، سیستم بصورت خودکار و خودگردان با استفاده  از مکانیزمهای بازخورد منفی، جمعیت را بطرز غم گنانه ای تنظیم و تعدیل می گرداند.این تنظیم گرچه در مراحل اولیه ویرانگر به نظر میرسد ولی برای مهار ناهنجاریها بسیار ضروری است.

سیستمهای بازخورد منفی یکی از ابزارهای بسیار اساسی و پایه،در  کنترل ناهنجاریها، در محیط زیست هستند، این مکانیزم ،پایداری حیات را نیز در جوامع تحت نظر دارد و برای برخورد با ناهنجاریها و یا الهام از طبیعت در ابتدا در نقوش ویرانگر و تخریب گری ظاهر گشته و همه سیستمهای ناهنجار اکولوژیک،  را هنجار می بخشد.

بدین ترتیب غلبه بر ناهنجاریها  توسط سیستمهای مهارگر در جوامع پایدار، اساس پایداری را تشکیل می دهد.

بررسی وضعیت پایداری در جوامع انسانی با تکیه بر محیط زیست:

واقعیت این است که همه سیستمهای اکولوژیک، بیولوژیک  و طبیعی، مدلهائی واقعی  از پایداری هستند.

اگر نتوانیم اصول حاکم بر پایداری جوامع اکولوژیک را بخوبی تعیین کنیم، قادر نخواهیم بود، از این اصول درس عبرت گرفته و آنها  را در سیستمهای انسانی و جوامع بشری، مورد استفاده قرار دهیم.

کاربرد اصول پایداری در جوامع انسانی می تواند، این جوامع را نیز پایدار نماید و مهمتر اینکه کشف و بکاری گیری اصول پایداری با کپی کاری  ساده آنها تفاوت اساسی دارد.

بعنوان مثال: پرندگان مدلهائی هستند که انسان را به فکر پرواز در آسمان انداختند، ولی این مهم با کپی کاری ساده تحقق نگردید، بلکه تلاشهای ساده این جوری، در اوایل همگی با شکست و ناکامی مواجه گردید.

در واقع، پرواز در آسمان زمانی محقق گردید، که انسان پس از مطالعه فراوان روی مکانیزم پرواز پرندگان، اصول حاکم بر بالا رفتن آیرودینامیکی(aerodynamic lift) آنها را کشف نمود و با کاربرد اصول آیرودینامیک در ماشین های ساخته دست بشر       (human-built machines)، انسان توانست به پرواز دست یابد، بلکه فراتر از پرواز پرندگان، توانمندیهای دیگری همکسب نمود.

عکس قضیه فوق نیز صادق است، در صورتیکه انسان نتواند در ارتباط با پایداری جوامع بر اساس قوانین حاکم  بر محیط زیست حرکت کند، آینده ئی بسیار تاریک خواهد داشت.

البته استفاده از قوانین محیط زیست در جوامع انسانی بسادگی میسر نمی شود، بلکه با کشف اصول علمی حاکم بر آنها، امکان پذیر است.

لذا، توجه جدی به اصول و قوانین مهندسی، فیزیک، شیمی و سایر علوم همراه با الهام از طبیعت، راهگشای پایدار گشتن نحوه کارکرد سیستمهای حیات و کاربردی کردن این اصول در جوامع انسانی خواهد بود.

در قانون اول پایداری در جوامع حیات( اکوسیستم ها) بخوبی توضیح دادیم که در این گونه سیستمها، اساساً ضایعات بوجود نمی آید  و آنچیزی که از مصرف مواد غذائی ناشی می شود، معمولاً با مکانیزمهای خودگردان و طبیعی دیگری، مجدداً تبدیل به مواد اولیه گشته و توسط گروه دیگری از موجودات به مصرف می رسد.

این مهم بدین معنی است که در سیستم های حیات، تمام عناصری که مورد استفاده قرار        می گیرند، مجدداً در چرخه قرار گرفته و تبدیل به مواد دسته اول میگردند و سپس برای بارها و بارها توسط موجودات اکوسیستم به مصرف میرسند.

راستی آیا در سیستم  جوامع انسانی وضعیت فوق حاکم است؟!

جواب منفی است. در سیستمهای انسانی، مواد مصرفی بدرستی در چرخه قرار نمی گیرند،  و زمانیکه ماده اولیه ای تبدیل به کالا شود، این ماده حین تولید، ضایعات فراوانی را در جریان ساخت، استفاده و نهایتا پس از تمام شدن عمر مفید آن ، در بخشی از محیط زیست نیز رها می نماید، بدین ترتیب چرخه عناصر  شیمیائی در سیستمهای انسانی بر خلاف اکوسیستم ها، یک طرفه است، یعنی فقط استفاده صورت میگیرد و مواد پس از اتمام عمر، بازیافت نشده و در چرخه قرار نمی گیرد.

تمام عناصر مورد استفاده در سیستم های طبیعی، حرکت دو طرفه دارند، یعنی به محض این که در یک بخش از محیط زیست مورد استفاده قرار گیرند، مواد ضایعاتی و اضافی آنها، در بخش های  دیگری از محیط زیست بعنوان ماده اولیه مورد استفاده قرار گرفته و به مصرف موجودات دیگری در  همان محیط می رسد.

بعنوان مثال: ما انسانها، انواع فلزات را معدن کاوی کرده و به استفاده مختلف می رسانیم و از فلزات در مراحل گوناگون، استخراج ساخت و مصرف، تولید ضایعات نموده و بخش های مختلف محیط زیست را آلوده می کنیم.

فسفات را تبدیل به کودهای شیمیائی کرده و در مزارع استفاده می کنیم، باقی مانده این را جریان باد و باران شسته شده و به داخل آبراهه ها می ریزد و آنها را آلوده می کند، در صورتیکه  در سیستم های طبیعی اساساً ضایعات بوجود نمی آید. و اگر هم ضایعاتی فراهم شود، توسط کارخانه های تبدیل ضایعات و بازیافت ، فرآوری گشته و در بخش دیگری در همان سیستم به مصرف می رسد.

 

 

در اکوسیستمها باکتریها کارخانه های تبدیل ضایعات به مواد اولیه می باشند.

اگر انسان ، با کشف اصول علمی حاکم بر رفتار سیستمهای طبیعی، از آنها درس گرفته و در سیستمهای انسانی بکار گیرد، امیدواری های زیادی وجود دارد تا بتوا، جامعه را بر مبنای اصول عملیاتی پایداری، مدیریت کرد، طبعاً این گونه مدیریت کردن، جامعه ما را پایدار نگه می دارد.

با یاد آوری اصول دوم پایداری در اکوسیستم ها، که از انرژی، پاک استفاده می شود، ما می توانیم با تحقیقات علمی و تجهیزات مدرن تکنولوژیکی، انرژی لایزال پاک خورشیدی را مهار کرده و در همه سیستمهای انسانی بکار گیریم، این انرژی بر خلاف سوخت های فسیلی، تولید هیچ گونه آلودگی نکرده و مهمتر از همه، تمام نشدنی است و حداقل، انسان می تواند از آن برای چند میلیارد سال استفاده نماید.

بر اساس اصل سوم پایداری سیستمهای حیات، انسان می تواند برای غلبه بر قحطی، گرسنگی و داشتن محیط زیستی پاک و سالم، اول جمعیت خود را تثبیت نموده و از ضایعات، اسراف و پرخوری نیز خودداری نماید، این اصل در پایداری جوامع انسانی کلیدی بوده و حیات پایدار را در جوامع انسانی تضمین می کند.

پایبندی به اصل تثبیت جمعیت و کنترل مداوم آن، از مصرف بی رویه خدمات و کالاهای محیط زیستی کاسته و تولید ضایعات را بشدت کاهش می دهد، با رعایت این اصل رفاه و سلامتی ، اقتصاد، جامعه و محیط زیست تضمین می گردد.

و نهایتاً اینکه اگر بخواهیم پایداری کاملی در جوامع انسانی تحقق یابد باید توجه جدی به تنوع بیولوژیک محیط زیستی(Environmental biological diversity) داشته باشیم.

برای تحقق پایداری باید از تنوع زیستی حفظ و حراست گردد، در صورتیکه این اتفاق در محیط زیست رخ ندهد، اصل پایداری زیر سئوال رفته و همه موجودات در خرابه های برجای مانده در محیط زیست دفن می گردند، به مثال ذیل توجه نمائید:

کاشت چرخشی محصولات در کشاورزی یکی از مهم ترین عملیات موفق در کشاورزی پایدار محسوب می گردد.

یعنی  اگر بخواهیم در یک زمین حاصل خیز کشاورزی ، کنترل مناسبی بر آفات، بهره وری بیشتر محصول، کیفیت محصولات بدست آمده و مهم تر حفظ حاصل خیزی خاک داشته باشند، باید کاشت محصولات چرخشی باشد، یکسال گندم، سال بعد غلات و سال بعد محصولی دیگر، با این روش هم تنوع محصول ایجاد می گردد و هم می توان به صورت پایدار و مداوم از زمین های حاصل خیز کشاورزی استفاده بهینه و مطلوب نمود.

لذا، برای تحقق پایداری در جوامع انسانی و ایجاد شهرهای پایدار، باید  از تنوع زیستی حفظ و حراست گردد.

(For sustainabity in societies biodiversity should be maintained)

بدین ترتیب برای خلق جامعه ئی پایدار، علاوه بر رعایت اصول عملیاتی پایداری که در فرازهای فوق بیان گردید، توجه جدی ، به موارد ذیل لازم و ضروری است .

الف) درک راه حلهای احتمالی چالش های محیط زیستی:

واقعیت این است که برای ایجاد یک جامعه پایدار، قوی و محکم، بررسی کارائی،     بهره وری و مقیاس فعالیت اقتصادی آن جامعه، بسیار ضروری و حیاتی است.

کارائی و یا کم کردن اثرات فعالیت اقتصادی هر واحد باعث کاهش چالش های محیط زیستی می گردد و پائین آمدن مقیاس فعالیت های اقتصادی نیز تنزیل درجه کیفیت و تخریب محیط زیست را کاهش می دهد.

بدین ترتیب کارائی و مقیاس یا به عبارت بهتر کار مفید و میزان و وسعت یا دامنه فعالیت های اقتصادی باعث محدود کردن و کاهش مصرف انرژی نیز می گردد.

سیاست های که در جوامع پایدار، وضع می گردد، باید بر اساس کارهای مفید اقتصادی باشد که نهایتاً منجر به کاهش مصرف انرژی و مواد اولیه گشته و چالش های محیط زیستی را  نیز پائین بیاورند.

افزایش کارمفید در جوامع پایدار یکی از اصول مهم پایداری در ساحت(عرصه)

جمعیت داری بسوی پایداری است.

این مهم ،مطلوب اقتصاد، جامعه و محیط زیست قلمداد می گردد.

هر سیاستی که در جوامع پایدار برای کاهش کنترل وتنزیل تخریب محیط زیست و همزمان بهبود رفاه اقتصادی جامعه تدوین و اجراء گردد، از نظر اصول پایداری جوامع، یک راه حل برد – برد تلقی می گردد.

یکی از مهمترین مسائلی که در پایداری جامع باید مدنظر قرار گیرد، در واقع نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی است، و هر اندازه مصرف انرژی پائین تر باشد، جامعه پایدارتر خواهد بود و در غیر اینصورت نشانه های ناپایداری بروز می نماید.

رشد ناخالص داخلی اگر با افزایش مصرف انرژی و تخریب محیط زیست و کاهش قابل ملاحظه منابع طبیعی میسر گردد، نه تنها پایداری جوامع را ناپایدار می گرداند، بلکه نشانه محکمی از تخریب وسیع پایانه های حیات است.

امروز اقتصاددانان، به غلط از رشد تولید ناخالص داخلی و رفاه اقتصادی صحبت می کنند، در صورتیکه هیچ رابطه ای مستحکمی بین رشد و رفاه عامه مردم وجود ندارد. و رشد همواره موجبات تخریب بخش هائی از محیط زیست را فراهم کرده است.

اساساً رشد دشمن توسعه و محیط زیست بوده و این دو مهم در دراز مدت  سیاره  زمین رابه خاک سیاه می کشانند. پیامد اصلی رشد تولید ناخالص داخلی در دراز مدت، از بین رفتن همه سامانه های حیات و در نتیجه انقراض روزدرس سیاره زمین خواهد بود، مگر اینکه عکس این قضیه اتفاق افتد.

با توجه به توضیحات فوق، زندگی کردن در چهارچوب پارامترهای مادی و معنوی جهان امروز، تعیین کننده حیات پایدار جوامع خواهد بود.

آنچه که می توان در این خصوص مدنظر قرار داد عبارت است از اینکه:

1- تثبیت تولید ناخالص داخلی، یعنی تولید کالاها و خدمات با توجه به نیاز واقعی جوامع انسانی، با در نظر گرفتن، کاهش مصرف انرژی ناشی از سوخت های فسیلی، استفاده مطلوب از منابع طبیعی و جلوگیری جدی از تخریب و آلودگی محیط زیست، موارد فوق ستون اصلی، پایداری در جوامع انسانی هستند.

واقعیت این است که مفهوم تولید ناخالص داخلی در ارتباط با جوامع انسانی و پایداری آنها و نیز حفاظت محیط زیست، فوق العاده گمراه کننده است.

اگر در کشوری رشد تولید ناخالص داخلی همراه با کاهش فقر، شکاف طبقاتی و عدم تخریب محیط زیست همراه  باشد، این رشد ،معنی دار و در عین حال پایداری آن کشور را نشان می دهد.

ولی امروزه،  شواهد نشان می دهد ، هر کشوری که از رشد اقتصادی بالاتری برخوردار است،اکثر  افراد جامعه آن فقیرتر می شوند و محیط زیست آنها نیز روز بروز، تنزیل درجه  کیفیت می دهد، این مهم بدین معنی که رشد تولید ناخالص داخلی، در اکثر کشورها، نشانگر رفاه جامعه و پایداری آن نیست.

یعنی علی رغم اینکه رشد تحقق یافته، ولی رفاه و سرمایه در جایگاههای دیگری متمرکز گشته است، صاحبان صنایع، انحصار گرایان، مراکز تجاری بزرگ، صاحبان قدرت، سیاست و ثروت بخش اعظمی از این سرمایه داخلی و ملی،را  به نفع خود مصادره کرده و با لطائف الحیل، دست اندازیهای  فراوان محیط زیستی را  نیز باعث گردیده اند، که به نوبه خود باعث ناپایداری، فقر، درد و رنج ملت ها باعث گردیده است.

علی رغم تقاضاها برای افزایش کارائی ،واحدهای اقتصادی بدلیل وجود و بروز محدودیت اکولوژیکی نتوانسته، بخشی از نیازهای واقعی جوامع پایداری را فراهم نمایند، این محدودیت ها بدلیل افزایش ناگهانی جمعیت جهان و پائین بودن درجه کیفیت و رفاه اقتصادی، حاصل گشته است.

در صورتیکه بتوانیم، مقدار افراد جمعیت جهان را نرمال و طبیعی نمائیم، یعنی آن را تثبیت کنیم و نیز با استقرار قوانین و مقرارت برقراری عدالت را در جامعه نهادینه نمائیم، یعنی عایدات را بنحو برابر  و سازگار بین همه افراد جامعه تقسیم نمائیم، در چنین حالتی می توانیم به تداوم و پایداری جوامع انسانی امیدوار گردیم.

در غیر اینصورت بدلیل تجاوز از ظرفیت برد سیاره زمین و در نتیجه فشار مضاعف بر همه سامانه های حیاتی آن، پایداری هرگز محقق نمی گردد، بلکه به دلیل کمبود شدید منابع طبیعی و خدمات محیط زیستی، به انقراض زودرس دچار خواهیم شد.

مفهوم وسیع کارائی در پایداری جوامع انسانی:

امروزه در اکثر کشورهای جهان تلاشهای فراوانی برای حفاظت از محیط زیست در جریان است و این تلاشها بر کاهش اثرات تخریبی فعالیت های اقتصادی بر محیط زیست استوار میباشند.

تلاشهای فوق می توانند چالش های محیط زیستی را بنحو مطلوبی کاهش دهند.

 

 

راههای تحقق کارائی در جوامع پایداری:

-1محاسبه هزینه های پنهان تولید کالاها و خدمات (Internalization of externalities)

بر اساس علم اقتصاد جوامع، تصمیم گیری در خصوص قیمت کالا ها و خدمات زمانی معقول است که تمام هزینه های تولید یا مصرف کالا ها و خدمات در قیمت ها لحاظ گردد.

ولی این علم(اقتصاد) به ما نمی گوید که هزینه های تخریب محیط زیست(environmental damage) که در جریان تولید یا مصرف کالاها ایجاد    می شود، چگونه باید محاسبه گشته و در قیمت تمام شده کالاها لحاظ گردد.

بعنوان مثال: اگر دی اکسید کربن که گرمای جهانی ایجاد می کند و یا بنزین که تولید آلودگی می کند، در قیمت تمام شده سوختهای فسیلی لحاظ نگردد،چالش های بسیار مهمی برای محیط زیست و انسان در اشکال ویرنگری بوجود میاید.

این مهم نشان می دهد که یک فاجعه محیط زیستی در جوامع در راه است و در صورتیکه این هزینه های پنهان در تجارت کالاها و خدمات لحاظ نگردد، عمر سیاره زمین کوتاه و جمعیت از پایداری بی بهره میگردد.

لذا، دانشمندان محیط زیست با کمک اقتصاد دانان باید بکوشند که هزینه های تخریب محیط زیست  را در قیمت تمام شده کالاها و خدمات لحاظ کنند، البته این مهم با اتخاذ سیاست درست و دقیق محیط زیستی میسر است.

لحاظ هرینه های پنهان در قیمت تمام شده کالاها و خدمات                 (Internalizing externalities) این اجازه را به محیط زیست دانان و اقتصاددانان می دهد که به مردم بگویند، چگونه خریدهای آنان بر محیط زیست و انواع سامانه های حیاتی آن، اثر می گذارد.

لذا مردم با فهم فوق می توانند با در نظر گرفتن منافع خرید کالاها و محصولات محیط زیستی که فشار کمتری بر محیط زیست وارد می آورد، سهم خود را  در حفاظت از محیط زیست آشکار نمایند. با لحاظ کردن هزینه های تمام شده در قیمت کالاها و خدمات، سطح مطلوب آلودگی را نیز می توان محاسبه نمود.

از آنجائیکه تولید آلودگی در فعالیت های انسانی اجتناب ناپذیر است، لذا، باید به میزانی تولید گردد، تا محیط زیست براحتی بتواند، آلودگی و ناهنجاری بوجود آمده را بصورت خودگردان بر طرف نماید.و به عبارتی فراتر از ظرفیت برد محیط زیست تولید صورت نگیرد.

این نکته نیز مهم است که محاسبه هزینه ها و تخریبات محیط زیستی، علی رغم منافع فراوان آن برای حفاظت از محیط زیست، از نظر سیاسی  و دیدگاه عمومی مردم، بسختی مورد پذیرش است.

سیاست بازان، ثروتمندان، زورگویان، زورداران و همه اقشار آسیب زننده به محیط زیست و کسانیکه به نفع خود به تمرکز ، تکثر و پنهان سازی ثروت برگرفته از محیط زیست دامن میزنند، همگی در ردیف مخالفین، لحاظ هزینه های تخریب محیط زیست در هزینه تمام شده کالاها و خدمات محیط زیستی هستند.

بدین ترتیب لحاظ هزینه های محیط زیستی تخریب محیط زیست در قیمت کالاها فوق العاده مشکل است.

از طرف دیگر بعضی از چالش های محیط زیستی وجود دارند که دقیقاً مشخص نیست که آیا ردپای انسان در این چالش ها وجود دارد یا خیر؟

بعنوان مثال: هنوز دقیقاً مشخص نشده است که آیا بین انتشار گاز دی اکسید کربن و افزایش درجه حرارت زمین ، ارتباط وجود دارد ، این موضوع تا بحال بصورت کامل به اثبات نرسیده است.

یا مثلاً ارتباط بین تخریب محیط زیست و رفاه اقتصادی، بصورت صد در صد قطعیت نیافته است. ولی عقل سلیم با اندکی تفکر(البته فارغ از هر نوع اندازه گیری) حکم می کند که افزایش CO2 و رفاه اقتصادی مردم، هر بصورت بالقوه قادرند، بر محیط زیست صدمه وارد کنند.

یا بعنوان مثال، بشر هنوز بطور کامل نمی داند که چه ارتباطی بین غلظت استراتسفوری اوزن  و رفاه اقتصادی یا سلامت انسان وجود دارد و در واقع این عدم قطعیت ها است که لحاظ هزینه های تخریب محیط زیست را در قیمت تمام شده کالا ها و خدمات، فوق العاده مشکل می کند.

ولی اگر ما انسانها هیچ کاری در رابطه  با حفاظت از محیط زیست انجام ندهیم،و فکر کنیم که اقدامات انسانی، هیچ اثر محیط زیست ندارند،  باید بدانیم که این موضوع بسیار گمراه کننده است و در دراز مدت، طومار محیط زیست را پیچیده و آنرا بر باد خواهد داد.

لذا ما باید علی رغم اینکه اطلاعاتمان در مورد اغلب آلاینده های محیط زیستی ناکافی است، ولی باید اقدامات اولیه لازم را در جهت حفاظت  از سیاره ئی که در زندگی میکنیم  را به انجام رسانیم.

مثلاً هزینه های محیط زیستی را در قیمت تمام شده بعضی  از کالاها که اثر آنها بر محیط زیست مشخص است را لحاظ نمائیم.

بعنوان مثال: محاسبه هزینه CO2 تولیدی ناشی از مصرف انرژی و سوخت های فسیلی در قیمت تمام شده کالاها و خدمات محیط زیستی می تواند بعنوان نقطه آغاز در این مهم مدنظر قرار گیرد.

البته اگر بتوان مالیات بر CO2 و سایر آلاینده ها را وضع نموده و همزمان مالیات بر حقوق و دستمزد شهروندان  را کم نمود، می توان امیدوار بود که دو پدیده مهم بوجود آید:

1- کاهش تولید گازهای خطرناک و مخرب حیات.

2- تشویق مردم به کم کردن ردپای محیط زیستی خود در تولید آلودگی که این مهم با صرفه جوئی، عدم اسراف و سایر اقدامات انفرادی در جهت حفاظت از محیط زیست تحقق می یابد.

این استراتژی در صورت تحقق در جوامع علاوه بر اینکه به پایداری آنها کم می کند، یک راه حل معقول برد – برد نیز تلقی می شود.

 

2-بازار آزاد و نقش آن در تحقق جوامع پایدار:

سیاست های  محیط زیستی که بر اساس اقتصاد و مکانیزمهای بازار آزاد تدوین می گردند، غالباً مقرون به صرفه تر از سیاست های بر اساس اقتصاد دستوری و دولتی هستند و معمولاً استراتژیهای کنترلی دولتها تا کنون نتوانسته اند نقش مهمی در پایدار کردن جوامع بر مبنای عملیات حفاظت از محیط زیست را ایفا نمایند.

اقتصاد دولتی و دستورالعمل های صادره آن غالباً منجر به تخریب محیط زیست و تولید گسترده آلودگی در جوامع مختلف گردیده است.

این اقتصاد به دلایل گوناگون، انگیزه های لازم را در جهت حفاظت از محیط زیست بهمراه ندارد، مسائلی از قبیل توزیع گسترده یارانه به اقشار مختلف مردم و سازمانهای دولتی باعث می گردد که مردم از انگیزه لازم برای حفاظت از محیطی که در آن زندگی می کنند  را نداشته باشند.

صاحبان صنایع و مدیران دولتی، در یک اقتصاد بسته، هیج انگیزه ئی برای کنترل آلودگی محیط زیستی از خود نشان نمی دهند، دلیل آن دستورات پی در پی اقتصاد دولتی است که غالباً منجر به ناکارآمد شدن دستورات و استانداردهای محیط زیستی می گردد.

معمولاً با تغییر و تعویض دولتها، دستورالعملها و استانداردهای منتشره، بلااثر می شوند.

با نگاهی به برنامه جامع کاهش و کنترل آلودگی هوای کلان شهرها در ایران، بخوبی می توان به این مهم پی برد.

تغییر سیاست ها از جانب دولتهای جدید، منجر به گسترده تر شدن آلودگی در بعضی از موارد نیز گردیده است، ولی در اقتصاد غیر دولتی، حفاظت از محیط زیست و کاهش آلودگی می تواند وضعیت بهتری داشته باشد.

مکانیزمهای مبتنی بر بازار آزاد بدلیل استفاده از تکنولوژیهای نوین و نیز انگیزه های خود خواسته در جهت حفاظت از محیط زیست قادرند به صورت مداوم تحقیقات و توسعه  را در جهت کاهش  و کنترل آلودگی مدنظر قرار دهند، و در یک فعالیت رقابتی می توان بصورت ملموس تری به اصول عملیات پایداری جوامع دست یافت.

مطالبات محیط زیستی مردم در یک اقتصاد آزاد، از صنایع تولیدی علاوه بر کیفیت محصولات، درجه حفاظت از محیط زیست و پاکی آنرا نیز در بر می گیرد و طبعاً هر صنعتی که بتواند نیازهای آشکار و تلویجی (محیط زیستی) مردم را پاسخگو باشد، موفق تر بوده و به پایداری جوامع کمک شایانی می نماید.

سئوال مهمی که در این خصوص می توان مطرح نمود، این است که: چرا با آزاد شدن اقتصاد و بازاردر بعضی جوامع ،کشورها هنوز درگیر استانداردها و قوانین محیط زیستی هستند؟

مثلاً چرا هنوز، قانون هوای پاک و استانداردهای مربوط به کیفیت پابرجا است.

اگر اقتصاد آزاد است و اگر مردم و صنایع خصوصی به محیط زیست توجه دارند، چرا این استاندارد تا کنون لغو نشده اند؟!

جواب این است که این استانداردها، صنایع و مردم را تشویق می کند که در پاکیزیگی محیط  خود بکوشند و با رعایت قوانین و مقررات همواره به ضرورت پایبندی به پاکی و عدم تخریب محیط زیست بعنوان یک اصل اساسی و فراموش نشدنی نگاه کنند.

در واقع این قوانین مکمل فعالیت های  انسانی و صنایع در جهت کاهش و کنترل آلودگی و تخریب محیط زیست تلقی می گردند.

مسئله دیگری که در اقتصاد آزاد مطرح است، استفاده صاحبان صنایع از بهترین تکنولوژی موجود (Best available technology) می باشد، این تکنولوژی بخودی خود، دارای کمترین اثر بر محیط زیست و سامانه های آن بوده و محرک قابل ملاحظه ای در جهت تشویق صاحبان صنایع به حفاظت از محیط زیست است.

مهم دیگری که می تواند در جهت عملیات متعدد حفاظت محیط زیست و پایداری جوامع، قابل ذکر باشد، عبارت است از استفاده مالیات بر درآمدها و تخریبات محیط زیستی، که همراه با تدوین قوانین و مقررات مربوط را شرکتها وادار به خرید، بهترین نوع تکنولوژی موجود می نماید.

این تکنولوژی همانگونه که در فوق توضیح داده شد، قادر است در جهت جلوگیری از تخریب محیط زیست وفادارانه عمل کند.

براستی اگر در اقتصاد آزاد، صاحبان صنعت از بهترین تکنولوژی موجود استفاده کنند و تولید آلودگی را نیز کاهش دهند، می توانند از معافیت های گسترده مالیاتی برخوردار گردند.

بطور کلی در جوامع پایداری که بر مبنای حفاظت محیط زیست طراحی می گردند، همگان می توانند در شادی و لذتی وصف ناشدنی، ادامه حیات داشته و این پیروزی را نیز به نحوه شایسته ئی در شکل فیزیولوژیک و  سی کولوژیک آن  به آیندگان منتقل نمایند.

3-جامعه پایداری و ارتباط آن با حذف یارانه های دولتی:

همانگونه که در بخش های قبلی توضیح دادیم، پرداخت یارانه به شرکت ها و مردم، موجبات گسترده تخریب محیط زیست را فراهم می گرداند.

این پرداخت بشکلی که هم اکنون در اکثر مناطق جهان انجام می شود، بشدت تهدید کننده حیات پایدار و تخریب آینده جوامع محسوب می گردد.

در حال حاضر بعنوان مثال اگر یارانه ای برای تولید و مصرف انرژی پرداخت می گردد، بدون هیچ گونه تضمینی در خصوص رعایت حفاظت محیط زیست و آینده پایدار جوامع، پرداخت می شود، یعنی بعبارتی، نیروگاههای برق یارانه دریافت کرده و به تولید گازCO2 و انواع آلاینده ها ، می پردازند، راستی فاجعه ای وسیع تر از این مهم سراغ دارید؟

یا مثلاً به مردم یارانه پرداخت می شود تا برای کاری که نکرده اند، پاداش دریافت کنند این نقطه اوج تخریب محیط زیست را می رساند.

بعنوان مثال: منابع طبیعی با تکیه بر تخریب محیط زیست، تولید آلودگی و کاهش منابع تجدید ناشونده، تولید و بدون هیچگونه بهائی پول آن در اختیار مردم قرار می گیرد، طبعاً این جوامع در آینده، تنبل، آماده خوار و تخریب گر، بار آمده و آینده آنها ، آینده ائی سیاه و ناپایدار خواهد بود.

راه صحیح پایدار کردن آینده، در واقع استفاده از منابع طبیعی با تکیه بر حفظ محیط زیست، عدم تولید آلودگی و استفاده از جایگزین های تجدید پذیر می باشد، یکی از راههای صحیح و پایدار استفاده از یارانه های دولتی، در واقع انجام تحقیقات مناسب برای تولید دانش های فنی محیط زیستی، تکنولوژیهای دوستدار محیط زیست و تحقیقات لازم برای جایگزین کردن مواد پایدار و دوستدار محیط زیست به جای مواد تمام شدنی و تجدید ناپذیر است.

در صورتیکه این مهم تحقق یابد، اولاً مردم و آحاد  جامعه مخصوصاً طبقه کارگر، مجبور می شوند برای تولید مایحتاج بدست دیگران نگاه نکرده و خود مبدا تولید برای معاش باشند و صنایع نیز مجبور می شوند، هزینه های تولید خود را کم کرده و همزمان به صرفه جوئی در مصرف مواد بپردازند، تمام عملیات فوق در جهت حفاظت از محیط زیست و برقراری آینده پایدار جوامع را به ارمغان می آورند.

برای غلبه بر این ناهنجاری مهم(پرداخت پول نقد به مردم)، باید دولتها، حاکمان و مجالس همگی تشریک مساعی نموده و حذف اعانه های تخریب گر محیط زیست در دستور کار قرار دهند، تا بتوان در آینده شاهد، مسئولیت پذیری همگان در قبال، حفظ محیط زیست و پایداری آینده بود.

4-آینده پایدار و گزینه های انفرادی:

از آنجائیکه حذف یارانه ها و اعانه های دولتی به شرکت ها و کارخانه های تولیدی، انرژی و سایر، در دراز مدت میسر است، لذا برای درمان مقطعی این معضل ،جوامعی که در فکر پایداری هستند، باید حداقل برای چند سال، در ارتباط  با ارتقاء آگاهیها و دانش محیط زیستی مردم، فرهنگ سازی کنند.

این فرهنگ بر مبنای اصول عملیاتی توسعه پایدار، پایه ریزی میگردد، ساده تر بگویم، برای اینکه بتوانیم بسوی پایدار کردن آینده جوامع حرکت کنیم، لازم است در سطوح مختلف لایه های انسانی، فرهنگ سازی پایدار و محیط زیستی صورت پذیرد.

در خانه، مدرسه، دانشگاه، اجتماع، همه باید بدانند که پایداری جامعه، از نظر محیط زیست، چگونه میسر می گردد.

مثلاٌ اهمیت هر یک از بخش های محیط زیست، عدم تخریب آنها و آلوده نکردن سامانه های محیط زیستی باید در راس آموزشها قرار گیرد.

رسانه های ملی، گفتاری، دیداری و شنیداری نیز، نقش بسیار مهمی در آگاهی جامعه بسوی پایداری ایفا می نمایند.

متاسفانه امروزه، نقش اغلب رسانه های ملی کشورها در جهت تخریب محیط زیست بسیار فراتر از حفاظت آن است.

مثالهای متعددی را می توان در این زمینه ارائه نمود، بعنوان مثال:

تعیین جایزه برای خرید هر چه بیشتر برنج محسن در ایران، نوعی تخریب و آلودگی محیط زیست و کاهش منابع و اسراف محصولات را در دل خود به دنبال دارد، اینکه مردم را تشویق کنیم تا هزاران تومان کالای مصرفی مازاد بر مصرف خریداری کنند، به معنی کامل و شامل، کاهش منابع و تخریب محیط زیست است.

رسانه ها باید از تبلیغ اینگونه ناهنجاریها جداً خودداری کنند و بدانند فرزندان آنها در آینده به واسطه این گناه آنان را سرزنش خواهند نمود.

نقش انفرادی افراد در دست یابی به آینده پایدار و محیط زیستی جوامع فوق العاده گرانبها بوده و می تواند، نقش بسیار اساسی قلمداد گردد.

برای انجام این مهم در سطح انفرادی هر یک از آحاد جامعه باید در کلیه زمینه های استفاده از منابع و انرژی، بدرستی ردپای محیط زیستی                 (environmental footprints)  خود را کاهش دهند.

برای انجام این کاهش، اقدامات ذیل ضروری است:

1- مصرف انرژی خانوار را بهینه گردد.

2- از مواد و محصولات دوستدار محیط زیست استفاده شود.

3- از آلودگی و تخریب آب، هوا، خاک در سطح انفرادی به هر نحوه قابل حصول، جلوگیری گردد، این مهم بدین معنی است که مثلاً یک فرد یا خانواده، برای اینکه آب را آلوده نکند، باید از پاک کننده های دوستدار محیط زیست استفاده کرده و مواد شوینده  رابه حداقل برساند و برای حفظ ذخائر آبی، مقدار مصرف روزانه  را بدرستی کم نماید.

در  باره هوا و خاک به همین ترتیب و با مثالهای مربوط، می توانیم نقش مهم و حفاظتی داشته باشیم.

4- از اسراف، احتکار، تمرکزبیش از اندازه، کالاها و خدمات محیط زیستی خودداری نمائیم.

5- اشتغال پایدار را تمرین و مد نظر قرار دهیم.

6- کشاورزی سنتی و عملیات متعدد مربوط به حفظ حاصل خیزی کشاورزی را در سطح انفرادی به هر وسیله ممکن، مدنظر قرار و سعی کنیم، مایحتاج غذائی خانواده را با بکارگیری عملیات کشاورزی، راسا تهیه نمائیم.

7- برای همه بخش های محیط زیست حق حیات قائل شده و حقوق محیط زیست را محترم بشماریم.

8- از اخلاق محیط زیستی، پیروی کرده و همانگونه که برای خود حق حیات قائل هستیم، برای سایر گونه های حیات نیز این حق را محفوظ بداریم.

9- سعی کنیم برای خود و خانواده، از زنجیره غذائی دست اول و بدون فراوری استفاده نمائیم، این مهم باعث می گردد که از کاهش منابع جلوگیری شده و حفظ محیط زیست نیز میسر گردد. گیاهان و استفاده مستقیم از آنها بهترین راه و روش تغذیه محسوب می گردند.

10-از آزار، اذیت و کشتن بی مورد گیاهان و جانوران بصورت جدی بر حذر و دیگران  را از انجام این عمل زشت مانع شویم.

این مهم باعث می گردد که تنوع زیستی حفظ گشته و پایداری حیات آینده و حفظ

گونه های متنوع نیز برای مدت زمانی طولانی، میسر گردد.

11-لحظه ئی از یادگیری حفاظت از محیط زیست و کمک به پایداری آینده جوامع بر مبنای اصول عملیاتی پایداری، غفلت نورزیم.

12-بطور کلی تمام سعی و تلاش خود را در جهت زندگی در چارچوب ظرفیت برد محیط زیست، مدنظر قرار داده و فراتر از این ظرفیت در محیط زیست اعمال نفوذ ننمائیم.

انسان باید بداند که تحقق کامل و شامل پایداری آینده جوامع انسانی منوط به رعایت کلیه اصول عملیاتی پایداری است، این اصول عمدتاً بر حفاظت بخش های مختلف محیط زیست تکیه دارند و نقش آنها در ایجاد آینده پایدار جوامع ،حیاتی و ضروری است.

اصول پایداری در این فصل بنحو کامل تشریح گریده اند، خلاصه اصول پایداری در جهت تحکیم آینده پایدار بشرح ذیل است:

1- راه حل های بالقوه در خصوص چالش ها و ناهنجاریهای محیط زیستی با بررسی کارائی(efficiency) و میزان(بزرگی) فعالیت اقتصادی در یک جامعه میسر است.

راه حل هائیکه عمدتاً بر کارائی(کارمفید) متمرکز می باشند، قادرند با کاهش اثر هر واحد از فعالیت اقتصادی ، اثرات محیط زیستی را نیز کاهش دهند.

راه حلهای که بر اندازه و بزرگی اقتصاد تکیه دارند نیز قادرند سطح فعالیتهای اقتصادی را کاهش دهند و با کاهش سطوح فعالیت اقتصادی، اثرات ناهنجار محیط زیستی نیز تنزل می یابد.

راه حلهای متمرکز بر کارائی فعالیت اقتصادی علی رغم اینکه موثر و مطلوب هستند، ولی معمولاً افزایش جمعیت  واستاندارد مواد  در زندگی و حیات را نادیده می گیرند، یعنی اینکه توجه جدی به اندازه جمعیت و کیفیت زندگی مردم نمی شود.

2- لحاظ هزینه های پنهان محیط زیستی در قیمت تمام شده کالاها و خدمات محیط زیستی(هزینه های تخریب محیط زیست) کارائی فعالیت های اقتصادی را در یک جامعه پایدار و آینده دار بهبود می بخشد، مکانیزمهای مبنی بر بازار آزاد از نظر اقتصادی کاراتر از بازارهای دولتی است و در صورتیکه رقابت های اقتصادی بصورت جدی حادث گردد، تداوم کاهش اثرات محیط زیستی دور از انتظار نیست، ولی این دو در حال حاضر در اکثر جوامع از مقبولیت عامه برخوردار نمیباشند و علت دیگر آن عدم اقبال عامه نسبت به پرداخت مالیاتهای محیط زیستی است.

در صورتیکه عامه مردم تمایل لازم را برای پرداخت هزینه های محیط زیستی، داشته باشند، آینده پایدار جوامع و محیط زیست تا حدود زیادی تضمین و تامین می گردد.

3- معمولاً بخشی ازاثرات محیط زیستی فعالیت های اقتصادی، با توجه به اندازه و بزرگی جمعیت انسانی، تعیین می گردد، که این مهم به نوبه خود دراکثر کشورها ی وابسته به دوران گذارجمعیت یک ملت است. دوران گذار خود تابعی از توسعه اقتصادی ملت هاست.

سئوال این است که آیا کاستن از رشد جمعیت، زیرساخت های لازم را برای توسعه اقتصادی فراهم می نماید؟

آیا توسعه اقتصادی بوجود آمده، باعث کاهش جمعیت می گردد؟

مهمتر اینکه آیا کاهش جمعیت باعث، حفظ کیفیت محیط زیست خواهد شد؟

سئوالات فوق از جمله مهماتی هستند که باید توسط جمعیت شناسان، اقتصاد دانان و دانشمندان محیط زیست، پاسخ داده شوند.

4- براساس بررسیها و تحقیقات علمی(Kuznet curve)، راه حل های برد – برد در جهت کاهش آلام محیط زیستی میسر است.

آقای پورفسور اسمیت کوزنت که یک اقتصاددان  بلاروسی – امریکائی (Belarusian – American economist) است می گوید، رشد اقتصادی قادر است استاندارد زندگی  را کیفیت بخشیده و همزمان می تواند کیفیت محیط زیست را بهبود بخشد، جای تعجب است که چگونه بانک جهانی از تئوری آقای کوزنت استقبال کرد؟!

واقعیت این است که اقتصادی تا کنون منجر به تخریب گسترده محیط زیست گردیده، منابع را کاهش داده و استاندارد زندگی مردم را نیز پائین آورده است، اساساً ضد توسعه عمل کرده است.

اگر توسعه یک فرهنگ است و اگر فرهنگ منجر به بالا بردن استاندارد زندگی و حفظ محیط زیست می گردد، پس چرا تا کنون این اتفاق میمون تحقق نیافته است؟

برای یافتن پاسخ به این سئوال مهم، باید منتظر کشفیات و تئوریهای جدیدتری بود.

تحقیقات نشان داده است که با افزایش تولید ناخالص داخلی، اثرات محیط زیستی نیز افزایش داشته است.

5- تعدادی از ناهنجاریهای مربوط به محیط زیست در صورت اتفاق می توانند خطرات فوق العاده وحشتناکی داشته باشند.

مثلاً گرمای جهانی بواسطه افزایش گازهای گلخانه ای، اگر اتفاق افتد، حیات سیاره زمین بر باد خواهد داد، سایر چالش های محیط زیستی در صورت اتفاق بسیار خطرناک هستند.

بررسی اثرات محیط زیستی اینگونه خطرات بالقوه، نیازمند تدوین اصولی است که بتواند بر ناهنجاریهای محیط زیستی فوق العاده خطرناک غلبه کرده و محیط زیست را محافظت نمایند.

بدین ترتیب، آینده پایدار جوامع انسانی در صورت نادیده گرفتن ارزشهای محیط زیستی و منابع موجود در آن امری محال و غیر ممکن خواهد بود