درباره

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2282

گرداوری وتالیف سلطانی نژاد

 
 
 
شما هم مانند اكثر مردم،غالبا موارد زيادي را در خصوص اطلاعات بحث انگيز در باره محيط زيست و مسائل مربوط به آن شنيده ايد.
اساتيد ،دوستان،روزنامه ها،نويسنده گان و دانشمندان در خصوص جدي بودن مشكلات مربوط به محيط زيست هشدارهاي لازم را داده اند.در اين ميان ممكن است عده اي هم خوش بينانه فكر كرده و بر اين عقيده استوار باشند كه مشكلات محيط زيست آنگونه كه عده اي فكر مي كنند،حاد بنظر نمي رسند.
حقيقت چيست؟
در اين نوشتار سعي مي شود با ارائه شواهد بسيار دقيق علمي نشان دهيم كه مشكلات زيست محيطي بسيار جدي و واقعي است.
در حقيقت با بررسي روندهاي مربوط به محيط زيست  نشان خواهيم داد كه حجم عظيمي از (تقريبا90درصد)شاخص هاي مربوط به محيط زيست به طرف ناپايداري و مسيرهاي اشتباه درحركت مي باشند.
اين شاخص ها از حالتهاي پايدارو ارتباطات ايمن با سياره اي كه خانه ماست بسرعت در حال فاصله گرفتن  مي باشند، گر چه علائم اميدوار كنندئي در خصوص بهبود بعضي از شاخصها وجود دارد.(10درصد شاخصها ي زيست محيطي در حال بهبود هستند)
لذا هنوز علتهائي براي نگراني هاي جدي و اقدامات ناهنجار زيست محيطي نيز وجود دارد .
ما در اين بحث با شواهد علمي، مسائل و مشكلات زيست محيطي را مورد بررسي قرار داده و آنچه را كه متخصصين علوم مختلف در خصوص مسائل فوق بيان مي كنند را مد نظر قرار خواهيم داد.
راه حلهاي سنتي و واكنشهاي جديدي كه مي تواند ما را به پيدا كردن راه حلهاي پايدار، براي مشكلات موجود زيست  محيطي كمك كند رانيز پيدا خواهيم كرد. راه حلهائي كه براي مردم ما،محيط زيست و اقتصاد ما مفيد هستند
 
مفهوم كليدي
گر چه علائم اميدواركننده اي در خصوص بهبود شرايط زيست محيطي وجود دارد،ولي روندهاي زيست محيطي بسيار زيادي علائم
دورشدن و فاصله گرفتن از پايداري را نشان مي دهند            

 

 

علوم محيط زيست و تفكرات اساسي(بنيادين) مربوط به حفاظت 
بيان روشن مشكلات و مسائل، منجر به حل 50 درصد آنها ميگردد
 
شما هم مانند اكثر مردم،غالبا موارد زيادي را در خصوص اطلاعات بحث انگيز در باره محيط زيست و مسائل مربوط به آن شنيده ايد.
اساتيد ،دوستان،روزنامه ها،نويسنده گان و دانشمندان در خصوص جدي بودن مشكلات مربوط به محيط زيست هشدارهاي لازم را داده اند.در اين ميان ممكن است عده اي هم خوش بينانه فكر كرده و بر اين عقيده استوار باشند كه مشكلات محيط زيست آنگونه كه عده اي فكر مي كنند،حاد بنظر نمي رسند.
حقيقت چيست؟
در اين نوشتار سعي مي شود با ارائه شواهد بسيار دقيق علمي نشان دهيم كه مشكلات زيست محيطي بسيار جدي و واقعي است.
در حقيقت با بررسي روندهاي مربوط به محيط زيست  نشان خواهيم داد كه حجم عظيمي از (تقريبا90درصد)شاخص هاي مربوط به محيط زيست به طرف ناپايداري و مسيرهاي اشتباه درحركت مي باشند.
اين شاخص ها از حالتهاي پايدارو ارتباطات ايمن با سياره اي كه خانه ماست بسرعت در حال فاصله گرفتن  مي باشند، گر چه علائم اميدوار كنندئي در خصوص بهبود بعضي از شاخصها وجود دارد.(10درصد شاخصها ي زيست محيطي در حال بهبود هستند)
لذا هنوز علتهائي براي نگراني هاي جدي و اقدامات ناهنجار زيست محيطي نيز وجود دارد .
ما در اين بحث با شواهد علمي، مسائل و مشكلات زيست محيطي را مورد بررسي قرار داده و آنچه را كه متخصصين علوم مختلف در خصوص مسائل فوق بيان مي كنند را مد نظر قرار خواهيم داد.
راه حلهاي سنتي و واكنشهاي جديدي كه مي تواند ما را به پيدا كردن راه حلهاي پايدار، براي مشكلات موجود زيست  محيطي كمك كند رانيز پيدا خواهيم كرد. راه حلهائي كه براي مردم ما،محيط زيست و اقتصاد ما مفيد هستند
 
مفاهيم كليدي:
گر چه علائم اميدواركننده اي در خصوص بهبود شرايط زيست محيطي وجود دارد،ولي روندهاي زيست محيطي بسيار زيادي علائم دورشدن و فاصله گرفتن از پايداري را نشان مي دهند.            
شا خصهاي حفاظت محيط زيست در سراسر جهان،تغييرات در راه است،اين يك تغيير معمولي نيست.
بلكه تغييري است قابل ملاحظه در مسيري كه جوامع امورات روزانه خود را هدايت كنند. 
 براي مثال در هلند،صنايع ، برنامه ملي تحت عنوان طرح سبز را به اجراء در آورده اند. اين طرح سبز، از صنايع مي خواهد كه گازهاي خروجي سمي ناشي از فعاليتهاي خود را كاهش داده و بصورت داوطلبانه توليد آلاينده ها را به حداقل برسانند.(همكاري مشترك صنايع با چند آژانس كليدي دولتي)
اين طرح جديد اگر به هدف و مقصد خود برسد ، مخصوصا در زمينه حذف ضايعات سمي و ساير آلاينده هاي خطرناك مي تواند راه حلي پايدار در جهت يكي از مشكل ترين و حادترين مسائل زيست محيطي كشور هلند  باشد.
آنچه كه مهم است اين طرح داوطلبانه است و در صورت عدم اجراء نيازمند مقرارت و مشمول جرائم زيست محيطي نمي شود.
براساس مقررات، دولتها صنايعي را كه در بهبود كارائي زيست محيطي اقدامات لازم را انجام ندهند جريمه مي كنند ولي در اين طرح دولت به صنايعي كه بصورت داوطلبانه نسبت به حذف الاينده ها اقدام كنند تشويق مي شوند.
مسائلي از قبيل كاهش توليد ضايعات خطرناك و كاهش مصرف برق از طريق ذخيره سازي استفاده كارآمدتر از انرژي از جمله برنامه هائي است كه هم اكنون در اكثر كشورهاي كه به توسعه پايدار مي انديشند ساري و جاري است.
از ديگر مسائل اميد وار كننده در جهان برنامه هاي در حال توسعه ئي است كه بصورت منظم شرايط زيست محيطي،اقتصادي و اجتماعي رصد مي شود ودر اين پيگيريها شرايط بهبود و يا تخريب اندازه گيري مي گردد.
طيف وسيعي از شاخصها از قبيل آلودگي هوا،تخريب خاك،توليد ضايعات و ساير، مد نظر قرار ميگيرد.
 بدين معني كه اندازه گيريهاي سالانه صورت گرفته و روندهاي كليدي اندازه گيري مي شوند و بر اساس اطلاعات بدست آمده تصميم گيريهاي لازم در جهت حفاظت و پايداري آنها اتخاذ ميگردد.
چنين اقداماتي كه بصورت موثر و به لحاظ اقتصادي كارآمد در خصوص بهبود شرايط زيست محيطي ، اقتصادي و اجتماعي بسيار ارزشمند است.(مقصرين حوادث زيست محيطي)
 
چه کساني باعث تغييرات ايجاد شده هستند؟
كاملا ساده است اين تغييرات بوضوع نشان مي دهد كه راه هاي جاري كه ملتها براي رشد و توسعه انتخاب كرده اند، روشهاي پايداري نيست.
تحقيقات نشان مي دهد كه اكثر شاخصهاي زيست محيطي مطالعه شده در حالت ناپايداري قرار دارند.
شاخصهائي از قبيل مصرف انرژي،رشد جمعيت،توليد ضايعات و از بين رفتن سكونتگاه حيات وحش بشدت در حالت ناپايداري قرار دارند.
در اكثر كشورهاي جهان اين روند ها حركتي بسوي ناپايداري دارند، اين وضعيت،رهبران سياسي ،فعالان زيست محيطي ، شهروندان، دانشمندان و حتي رهبران تجاري را نگران كرده است. 
جنگلها به سرعت قطع مي شوند،گونه هاي زنده گياهي و جانوري در حال ناپديد شدن مي باشند و آلودگي جهاني در حال افزايش است.
در هر بيست و چهار سأعت دويست و سي هزار(230) نفر به جمعيت جهان اضافه مي شوند،و در همين مدت مقادير بسيار عظيمي از جنگلهاي باراني حاره اي براي ايجاد زمينهاي كشاورزي، سدها،معادن و شهرها، قطع مي شوند.
در هر صورت روزانه چهار صد و چهل(440) كيلومتر مربع جنگل از بين مي رود و متاسفانه كاشت مجدد صورت نمي گيرد.{ براي هر ده(10)درختي كه قطع مي شود فقط يك درخت كاشته مي شود.}
در هربيست و چهار(24) سأعت صد و هشتاد(180) كيلومتر مربع از سرزمينهاي حاصل خيز به بيابان تبديل مي شود و اين مهم بخاطر عمليات نامرغوب وضعيت كشاورزي ،چراي بيش از حد دام و روند گرماي جهاني كه عمدتا به واسطه آلاينده ها از جوامع صنعتي كه در واقع گرما را در اتمسفر زمين به دام مي اندازند بوجود مي آيد.
و اين ليست تخريب در همه جاي جهان همچنان ادامه دارد.
اين جريان جاري وضعيت زيست  محيطي اكثر جوامع جهان خصوصا كشورهاي در حال توسعه نااميد كننده و حركت بسوي ناپايداري است و ما بصورتي غمگنانه جريان هاي ناپايداري را نظاره مي كنيم و متاسفانه تا كنون نتواسته ايم وضعيت را بطرف پايداري سوق دهيم.
لذا براي حل مشكلات مخصوصا مشكلات جدي بالقوه زيست محيطي و ساخت آلاينده اي بهتر بايد چارت جديدي از فعاليتها را ايجاد نمائيم.
خوشبختانه اكثر مردم جهان نسبت به حفاظت محيط زيست و شاخصهاي پايداري به اندازه كافي حساس شده اند. تكنولوژيهاي جديد در حل مسائل به ما كمك كرده و اقدامات انفرادي در حل مسائل زيست محيطي اميدواركننده است.
 مردم تشخيص داده اند كه نيروهاي حركت دهنده بنيادين زيادي باعث بوجود آمدن شرايط فعلي شده است.    دو علل عمده ائي كه باعث بوجود آمدن اكثر مشكلات زيست محيطي شده است عبارتند از تداوم رشد    در جمعيت و در آمد اقتصادي.
اكثر كشورها در خصوص كند كردن آهنگ رشد جمعيت جواب مثبت داده اند و در واقع برنامه هاي تعليم و تربيتي و ساير اقدامات داوطلبانه را براي كند كردن آهنگ رشد جمعيت انجام داده اند.
 و همچنين كشورهاي زيادي اقداماتي را براي ايجاد اقتصادي سازگار با محيط زيست شروع كرده اند. توافقات مهمي براي جلوگيري از آلودگي جهاني، حفاظت از جنگلها و حفاظت حياط وحش بوجود آمده است. به نظر مي رسد جهان در خصوص حفاظت از محيط زيست و برقراري اصول توسعه پايدار راه معقولي را در پيش گرفته است، و اگر كشورهاي در حال توسعه با توجه حفظ محيط زيست به توسعه بپردازند ، آينده بسيار درخشاني در انتظار دارند..
 
مفاهيم كليدي:
1- جمعيت جهان در هر روز دويست و سي (230)هزار نفر افزايش مي يابد.
2- هر روز بخش وسيعي از جنگلهاي باراني حاره اي قطع مي شود.
3- تغييرات مثبت زيادي در نحوه تفكر و خط مشي حاكم بر جهان در خصوص پيشرفت واقعي براي
حل مشكلات زيست محيطي جهاني،منطقه اي و محلي بوجود آمده است ولي هنوز مشكلات بر راه حلها مي چربد.
 
ليست پاره ائي از شاخصهاي محيط زيست مورد استفاده در توسعه پايدار
1- استفاده از آفت كش در محصولات كشاورزي
2- توليد و توزيع ذرات در هوا
3- مرگ و ميرهاي سرطاني
4- گاز CO
5- گازهاي VOC
6- رهاسازي مواد سمي در محيط زيست 
7- فرسايش زمين هاي حاصل خيز كشاورزي
8- بازيافت
9- مصرف سالانه آب
10-جمعيت پرندگان آوازخوان
11- سرانه توليد زباله 
12-مصرف سوخت وسائل نقليه و مسافت پيموده شده(VKT)
13-مصرف انرژي در بخش بازرگاني
14-مقدار هكتار سرزمينهاي زير كشت(كاشت و برداشت)
15- مصرف انرژي خانوار (در مناطق مسكوني)
16-توليد انرژيهاي تجديد شونده
17-مصرف انرژي در بخش صنايع
18-مصرف كل انرژي در كشور
19-مقدار هكتار جنگل
20-رها سازي مواد سمي در آبهاي سطحي 
21-توليد CO2
22-توليد SO2
23-توليد NOX
24-رشد جمعيت
25-وضعيت مردابها
26-تنوع گونه ها ي جانوري و گياهي
علوم محيط زيست( Environmental Science)
مشكلات زيست محيطي كه امروزه جهان با آنها روبروست،در سه حوزه اصلي قرار دارند.
1- حوزه منابع طبيعي
2- حوزه جمعيت
3- حوزه آلودگي
 بايد به راه حلهائي در موارد فوق فكر كنيم.
اينكه مردم ، دولتها و صاحبان صنايع چه اقداماتي را مي توانند در خصوص حل مشكلات زيست محيطي انجام دهند. موضوعي است كه توسط علوم محيط زيست بصورت جدي مدنظر قرار مي گيرد.
علم و دانش مربوط به محيط زيست در اصطلاح بسيار وسيع آن،عبارت است از شاخه اي از علوم كه درك راههاي متعددي را كه انسان بر محيط زيست اثر مي گذارد ، جستجو مي نمايد.
دانش محيط زيست نيازمند شاخه هاي علوم ديگري  از قبيل زيست شناسي ، اكولوژي ، شيمي ، زمين شناسي ، مهندسي و فيزيك است.
 مطالعه مشكلات زيست محيطي و ارائه راه حلهاي مربوط نيز نيازمند دركي دقيق و عميق از علوم انساني در حوزه اقتصاد،علوم سياسي ،انسان شناسي،تاريخ ، علوم اجتماعي و حتي روان شناسي است، بدين ترتيب علوم محيط زيست دانشي چند وجهي است.
لذا درك دقيق مسائل و مشكلات زيست محيطي نيازمند جامع در خصوص اين دانش چند وجهي است.
نمي توانيم مسائل و مشكلات زيست محيطي كه امروزه با آن روبرو هستيم تنها از طريق علم و تكنولوژي حل نمائيم لذا براي فهم دقيق مشكلات و ارائه راه حلهاي مربوط نيز نيازمند درك و مورد توجه قرار دادن همه عناصر انساني مي باشيم.
علوم محيط زيست  همانند علوم مهندسي،دانشي كاربردي است و دانشمندان محيط زيست در جستجوي دانشي هستند كه بدنه دانش ما را وسعت مي بخشد و ما را قادر مي سازد كه راه حلهاي مربوط به مشكلات را توسعه دهيم.
 اين راه حلها در برگيرنده تكنولوژي هاي جديد بوده و راه هاي جديدي از تفكر را دربر مي گيرد.
مثلا رفتارهاي زيست محيطي جديد، قوانين و مقررات زيست محيطي از اين جمله اند . امروزه اكثر دانشمندان محيط زيست تشخيص داده اند كه اغلب راه حلهاي ارائه شده در دهه هاي گذشته اقدامات كنترلي مقطعي بوده است.( Stop- gap measures)
اين واقعيت منجر به تفكري جديد در خصوص ايده هاي قبلي شده است و در جستجوي راه حلهاي پايدار و اقدامات پيشگيرانه است.
تبعا راه حلهاي پايداري كه براي مردم، اقتصاد و محيط زيست مطلوب هستند.
 اين چنين راه حلها را راه حلهائي پايدار مي نامند. لذا ما بايد بجاي پيدا كردن راه حلهاي منطقي به راه حلهاي پايدار به انديشيم اين راه حلهاي پايدار بخشي از جنبش جديدي هستند كه ما آن را توسعه پايدار مي ناميم.
 
مفاهيم كليدي:
علم محيط زيست دانشي چند وجهي است كه در جستجوي درك عميق و حل پايدار طيف وسيعي از مشكلات محيط زيست است.
 
اگر بتوانيم سئوال را خوب مطرح كنيم نصف جواب را گرفته ايم
علم و روشهاي علمي:
(كليدهاي درك مسائل زيست محيطي و ايجاد كننده راه حلهاي پايدار)
اصطلاح علم از كلمه لاتين   Scientia، مي آيد و به معني دانستن يا فهم كردن است.
به لحاظ فني،اصطلاح علم به بدنه دانش مشتق شده از مشاهدات ، اندازه گيريها ، مطالعات ، آزمايشات و فرآيند جمع آوري اينچنين دانشي اطلاق مي شود.
البته به اين نكته بايد توجه كنيم كه اكثر مهم ترين اصول علمي ناشي از علم اكولوژي است.
يعني مطالعه اكوسيستمها ، روشن است كه يك اكوسيستم ، در واقع سيستمي است كه از موجودات زنده(حيوانات ، گياهان، ميكروارگانيزمها) و ارتباطات تنگاتنگ دروني،فيزيكي و شيميائي محيط تشكيل شده است.
 
مفاهيم كليدي:
علم بدنه دانش است و روشهاي متناسب را براي دستيابي به راز هستي در اختيار ما قرار مي دهد.
 
روشهاي علمي :( پايداري علوم) 
مطالعه علمي جهان اطراف ما ، معمولا در چارچوب و قالبهاي منظم وجود دارد .
بر اساس يك نظم مشهود،كشفيات علمي با مشاهدات و اندازه گيريهاي مربوط به يك موضوع تحت مطالعه شروع مي شود.
مراحل ايجاد روش علمي بصورت ذيل است.
1- فرضيه ها
2- آزمايشات
3- مشاهدات اندازه گيري
4- فرضيه هاي جديد و بازنگريها ي مربوط به آنها
5- فرضيه هاي روشن و مستدل
بواسطه چنين مشاهداتي ،دانشمندان غالبا تشريحات حمايت شده توسط مشاهدات و اندازه گيريها را فرموله مي كنند، اين فرمولاسيون فرضيه نام دارد.
بررسي يك مثال:
مارهاي زنگي براي اينكه از له شدن زير پاي جانوران بزرگ در امان بمانند،علائم ويژه اي از خود نشان مي دهند، در چنين حالتي چهارپايان بزرگ متوجه حضور آنها شده و لطمه اي به آنها وارد نمي شود. اين علائم ويژه كه توسط مارها ، متظاهر مي گردد‌،در واقع يك اقدام پرخاشگرانه نيست و بلكه رفتاري است محافظه كارانه براي اينكه شانس له شدن مار توسط جانوران بزرگ كاهش يافته و از مرگ جلوگيري گردد.
لذا اين فرضيه بر اساس مشاهداتي است كه در باره مارهاي وحشي سمي صورت گرفته است.
بدين ترتيب اين چنين فرضيه هائي كه بر اساس مشاهدات و اندازه گيريها صورت مي پذيرد،از استدلات استقرائي القائي مشتق مي شود.
استدلال القائي زماني بوجود مي آيد كه فرد براي دستيابي به يك فرضيه يا استخراج قوانين معمول ، از حقايق و مشاهدات استفاده كند و در مطالعات علمي  روش بسيار معمول است.
مثلا چارلز داروين تئوري انتخاب طبيعي خود را بر اساس مشاهدات فورموله كرد.
و بعبارتي او از استدلال القائي استفاده نمود ، استدلال القائي عكس استدلال استنتائي است.
استدلالات استنتابي از اصول عمومي منتبج مي شوند،استدلال استنتابي در رياضي ، فلسفه ، سياست و اخلاق نيز كاربرد دارد.
بدين ترتيب اين اصول علمي براي بررسي و ارزيابي تصميم گيريها مورد استفاده قرار گيرد.
مثال:
بعضي حيوانات رنگي ، مثلا قورباغه يا مارهاي رنگي كه در جنگلهاي باراني حاره اي زندگي مي كنند سمي هستند و اين واقعيتي است كه با تحقيقات علمي ثابت شده است.(استدلال القائي)
مارهاي با رنگ روشن غالبا سمي هستند و مطالعات نشان مي دهد اين رنگ،يك نوع رنگينه اخطاري است و لذا شكاركنندگان جنگجو مي دانند كه بايد از اين چنين غذاهاي رنگي به دليل سمي بودنشان صرف نظر كنند.
لذا اگر شما با يك مار با مشخصات فوق مواجه شويد ، فرض تان بر اين است كه سمي است .
در چنين حالتي شما از اصولي عمومي پيروي كرده ايد كه در خصوص يك موجود ويژه به اين نتيجه رسيده ايد ، لذا براي انجام عمل فوق شما از استدلال استنتاجي استفاده نموده اند.
 
مفاهيم كليدي:
دانش علمي غالبا از طريق فرآيندهاي متورديك(داراي سبك)مشاهدات و اندازه گيريها بدست مي آيد. دانشمندان ازاين طريق فرضيه ها را فرموله مي كنند.
فرضيه ها از طريق انجام آزمايشات امتحان (تست)مي شوند اين چنين فرآيندي شكلي از استدلال القائي است.
 
آزمايشات:تست(امتحان كردن)فرضيه ها
 
بعد از اينكه يك فرضيه ساخته شد، بايد اعتبار آن را تعيين شود.اين عمل معمولا با انجام آزمايشات تحقق مي يابد.آزمايشات دقيق اطلاعاتي را در خصوص رد يا قبول فرضيه هاي مورد بحث فراهم مي كنند ، اگر فرضيه ئي رد شود ، معمولا يك فرضيه تغيير يافته يا يك فرضيه جديد جايگزين آن مي گردد.
در چنين شرايطي فرضيه  جديد بايد در معرض امتحان قرار گيرد.( تست شود)
بدين ترتيب ، روش علمي متشكل از مشاهدات و اندازه گيريهايست كه منجر به توليد فرضيه ها مي شود.
سپس فرضيه ها از طريق آزمايشات تست شده و هر مقدار كه نياز باشد پالايش مي گردند.
اكثر مردم،بگونه اي اعجاب انگيز تقريبا در زندگي روزانه خود از روشهاي متعدد علمي استفاده       مي كنند.
بررسي يك مثال:
فرض كنيد،هر زمان كه به منزل دوست خود مي رويد ، و پس از بازگشت مريض مي شويد ، براي تعيين علت ناراحتي،شما احتمالا شروع به برداشت يك ليست فكري از مجموعه فعاليتهائي كه در خانه دوست خود،در طول ديدارتان ، داشته ايد ، مي نمائيد ، پس از تكميل ليست فعاليت هائي كه نامربوط هستند ، غربال مي نمائيد و نهايتا نتيجه مي گيريد كه ممكن است مريضي ايجاد شده بواسطه لمس گربه دوست شما باشد ، اين چنين فرآيندي منجر به توليد يك فرضيه مي شود.
براي تست فرضيه فوق. شما مي توانيد آزمايش انجام دهيد، براي مثال ، شما ممكن است از دوست خود بخواهيد هنگاميكه به خانه او مي رويد، گربه اش را از آن محل دور كند، اگر دوباره مريض شديد ، شما احتمالا فرضيه خود را تغيير  مي دهيد و مي گوئيد ممكن است مريضي ناشي از قالي جديدي است كه در اپارتمان گسترده شده ، البته مطالعه علمي مسئله اي فراتر از مثال فوق است اما فرآيند و پروسه انجام بسيار شبيه مثال جديد است.
اغلب آزمايشات علمي روي حيوانات ، گياهان و ساير موجودات زنده انجام مي شود ، چنين مطالعاتي غالبا براي مطالعه اثر مواد شيميائي انجام مي گيرد. 
براي مثال ،اثر يك آلاينده بر حيوانات : براي آزمايشاتي با طبيعت فوق،ايجاد دو گروه مجزاي از حيوانات ضروري است .
يك گروه آزمايش و يك گروه كنترل:
گروه آزمايش گروهي است كه آزمايش روي آن انجام مي گيرد.
مثلا،در يك مطالعه براي اثر آلودگي هوا بر موش آزمايشگاهي ،‌ گروه مورد آزمايش در معرض مقادير معيني از آلودگي هوا قرار مي گيرد.
گروه كنترل از همه نظر شبه گروه آزمايش بوده و فقط در معرض آلودگي قرار نمي گيرند . با انجام آزمايش ، دانشمندان ، فقط اثر يك متغير را بررسي مي كنند. چنين متغيري در واقع متغير مستقل نام دارد و هر گونه تفاوت مشاهده شده در دو گروه فوق بايد منتج از درمان يا استفاده از ماده تحت آزمايش باشد.
مفاهم كليدي
آزمايشات دانشمندان را قادر مي سازد كه فرضيه ها را تست نموده و دانش جديد بدست آورند،اما آزمايشات بايد بسيار بدقت انجام شوند.
آزمايشات خوب غالبا نياز مند گروه كنترل و گروه آزمايش هستند.   
مطالعه اثر آلاينده ها بر انسان 
در آزمايشات خارج از آزمايشگاه هميشه جدا كردن يك متغير و مطالعه آن ساده نيست .
دانشمندان با مطالعه آلاينده هاي باران اسيدي اثرات بيولوژكي فراواني پيدا نموده اند . و مشخص شده است كه مسئول بعضي از اثرات است.
رديف كردن آلاينده هاي ويژه و مشخص و اينكه كدام آلاينده مسئول اثر ويژه است بسيار پيچيده است.
مطالعه اثرات آلاينده ها بر انسان متشكل از آناليز اثرات مواد شيميائي بر حيوانات آزمايشگاهي است، براي اينكه اولا بدلايل اخلاقي آزمايش مواد شيميائي سمي روي انسان بدليل درد،رنج و ناراحتي كه ايجاد مي كند پسنديده نيست.
ثانيا بر خلاف موش هاي آزمايشگاهي كه از نظر ژنيتكي نظير هم هستند،انسانها از نظر ژنيتكي گروههاي متنوع از موجودات را نمايش مي دهند.
لذا بر قراري گروههاي آزمايش و كنترل شامل تعداد زيادي از انسانهائي كه از نظر ژنيتيكي شبيه هم هستند بسيار و مشكل است،در نتيجه دانشمندان غالبا براي مطالعه اثرات آلاينده هاي شيميائي بر مردم مطالعات اپيدميولوژيكي انجام مي دهند.
اپيدميولوژي، در واقع مطالعه بيماريهاي شايعي است(اپيدميك)كه توسط موجودات، بيماريهاي عفوني ايجاد مي كند.
امروزه اپيدميولوژي به شاخه اي از علم كه نيز مطالعات مربوط به اثرات بهداشتي آلاينده هاي محيط زيست ، افزودنيهاي غذائي ، راديواكتيو و ساير،اطلاق مي شود.
مطالعات اپيدميولوژيك معمولا بر آناليز آماري اطلاعات در خصوص جوامعيكه در معرض مواد خطرناك بالقوه مختلف قرارمي گيرند ، تكيه دارد.
فرض كنيد يك دانشمند مي خواهد بداند كه علت يك نوع سرطان خاص در انسانها چيست؟
اگر او اپيدميولوژيست باشد،براي پيدا كردن بيماراني كه به اين نوع سرطان دچار شده اند از طريق گواهينامه مرگ در بيمارستان به جستجو مي پردازد و در مرحله بعد با نزديكان فرد فوت شده مصاحبه مي كند ، مصاحبه در خصوص عادات شخصي ، نوع زندگي و در معرض قرار گرفتن احتمالي مواد آلاينده يا غيره را سئوال مي نمايد.
سپس تمام اطلاعلات جمع آوري شده را وارد كامپيوتر كرده و با مرتب كردن اطلاعات دنبال مشتركات مي گردد . براي مثال، درصد زيادي از مردم ممكن است در يك كارخانه مواد شيميائي كار كنند.
لذا قبل از هر گونه نتيجه گيري محقق گروه كنترل را تشكيل داده كه اين گروه بايد همسن ، همجنس و همكار باشند ، و سپس با آناليز تاريخ زندگي اين افراد مقايسه نتايج به گروه سرطان ، محقق ممكن است علت سرطان را در گروه آزمايش پيدا كنند.
در هر صورت مطالعات اپيدميولوژيك ممكن است در بر گيرنده مقايسه هاي مربوط به افراد زنده نيز بشود.
يك محقق مي تواند سوابق بهداشتي كاركنان كه در معرض آلايندهاي مشخصي در يك كارخانه قرار مي گيرند را با افراد همان كارخانه كه در دفاتر كار مي كند را مقايسه نموده و با استخراخ تفاوتها اثرات مواد شيميائي سمي را بر كاركنان معين نمايد.
بهرحال علم نياز مند آزمايشات بسيار زياد براي اعتبار دادن به فرضيه هاست.
هيچ مطالعه اي نمي تواند نهائي تلقي شود،با تكرار آزمايشات و دست يابي به نتايج شود فرضيه ها با اطمينان بيشتري ايجاد مي شوند (تكرار چنين مطالعاتي ، براي عده اي از مردم ممكن است آزار دهنده  يا خودكشي بيش از حد(Overkill) تلقي شود ولي تكرار مكررات براي فرآيندهاي علمي بسيار ضروري است)
مفاهيم كليدي:
 مطالعات در خصوص اثرات مواد شيميائي بر انسان غالبا با مقايسه گروههاي بدقت انتخاب شده افرادي كه در معرض مواد شيميائي در خانه يا در محيط كار و نيز افراد از همان نوع و همسن و سال كه در معرض اين مواد قرار نگرفته اند، انجام مي شود. چنين مطالعاتي را مطالعات اپيدميولوژيك مي نامند.   
 
مدلها و تئوريهاي علمي
دانش علمي بسيار كند و بطئي رشد مي كند.با تجميع حقايق ناشي ازمشاهدات و آزمايشات ،محققين درك اينكه اشياء چگونه كار مي كنند را بدست مي آورند.بر اين اساس دانشمندان غالبا تئوريها را فرموله مي كنند و تئوريها در واقع تشريحاتي است كه در برگيرنده حقايق مختلف بيشماري از مشاهدات و فرضيه هاست.
تئوريها بلحاظ علمي اصول قابل پذيرشي دارند . تعميمات وسيع در خصوص پديده هاي طبيعي ، فيزيكي و شيميائي از مختصات تئوريهاست ، بر خلاف فرضيه ها، تئوريها عموما توسط آزمايشات منفرد تست نمي شوند ، چراكه تئوريها قطعه هاي مختلف بيشماري از اطلاعات را در برمي گيرند.  براي مثال، تئوري اتمي، ساختار اتم را شرح مي دهد و طبيعتا در برگيرنده مشاهدات متعددي است.
در هر صورت  علم ايستا نيست ، مداوم رشد مي كند و تكامل مي يابد، بنابر اين ، دانشمندان تفسير هاي جديد پيدا مي كنند و بدين ترتيب ايده هاي قديمي منسوخ شده و ايده هاي جديد جايگزين آن مي گردد.
اين وضعيت گاهي اوقات دانشمندان را مجبوربه كنار گذاشتن و يا تغيير تئوريهاي بسيار شناخته شده نيز مي نمايد.
لذا دانشمندان بايد با فكري باز با كشفيات جديد بر خورد كرده ،تئوريهاي جديد را جايگزين تئوريها قديمي كنند.(جابجائي تئوريها)
شايد، بهترين مثال شناخته شده در خصوص تغيير تئوريها، انقلاب كوپرنيكي نجوم شناس يوناني باشد. تولمي(نجوم شناس يوناني) در سال صدو چهل (140) بعد از ميلاد مسيح فرضيه ئي ساخت مبني بر اينكه زمين مركز منظومه شمسي است و اين فرضيه به نظريه مركزي بودن زمين معروف است. يعني ماه ، ستاره ها و خورشيد همه گرد زمين مي چرخند . ولي در سال 1580 ميلادي ، نيكولاس كوپرنيكوس، با مشاهدات فراوان  نشان داد كه خورشيد مركز منظومه شمسي است.
البته كوپرنيكوس اولين فرد نبود كه پيشنهاد نظريه مركزي بودن خورشيد را مطرح كند ، نجوم شناسان اوليه يونان
 نيز اين نظريه(ايده) را مطرح كرده بودند ولي در آن زمان كسي به آن توجه نكرده بود.
در طول زمان ، دانشمندان چهار چوبهاي فلسفي و تئوريكي ايجاد كرده اند كه اين با تئوريها ، قوانين و تعميمات را
مي توان فرموله كرد.
چهارچوبهائيكه (قالبهائيكه) تمام ترتيبات و تنظيمات علمي بر مبناي آنها شكل مي گيرد،مدلهاي علمي نام دارند.
البته توماس كهن فيلسوف و تاريخ شناس علمي اصطلاح مدل را عموميت داد.
لذا يك مدل،مدلي بنيادين از حقيقت در علم است.
براي مثال ، تكامل مدلي است از علوم بيولوژيك و تئوري اتمي مدلي غالب در شيمي جديد     (modern)است .
مدلها در واقع طرقي را كه دانشمندان فكر مي كنند، تفسير نتايج آزمايشات و تشكيل تئوريها را مديريت مي نمايند.
اين چنين مدلهائي ،نحوه تفكر غير دانشمندان را مديريت مي كنند.
اگر مدلي بر اساس واقعيت علم،پذيرفته شود،بندرت مورد سئوال قرار مي گيرد.
مشاهدات جديد معمولا بر اساس مدلها تفسير مي گردند.
مشاهداتي كه ناسازگار با مدل باشد عمدتا مد نظر قرار نمي گيرند.
اگر چه در بعضي موارد مشاهدات مناسب مدلها با نقصان روبرو مي شوند و ممكن اين مشاهدات به
مرزي برسند كه نشود روي آنها حساب كرد و باعث شوند كه دانشمندان در خصوص عقائد خود مجددا فكر كنند و يا
 مشاهدات قبلي را كنار بگذارند.
در چنين حالتي انتقال مدلها(Paradigm shift)ايجاد مي شود و مدلهائي جديد جايگزين مدلهاي قديمي مي گردد.
اصطلاح پاراديم (مدل) كه امروز مورد استفاده قرار مي گيرد،
معمولا به روشي كه ما جهان را مي بينيم،اطلاق مي شود.
براي مثال، در خصوص مدلهاي اجتماعي مربوط به جوامع جديد، زماني صحبت مي شود كه با
 مجموعه اي از عقائد يكه زندگي روزانه ما را مديريت مي كنند روبرو مي شويم.
جنبه ها و رفتار ما را غالبا از اعتقادات جريان پيدا مي كنند.
سيستمهاي ناپايدار ، تا حدود بسيار زيادي نتيجه اعتقادات غلط ماست.
مدلها نيز ، زبان ، افكار و احساسات ما را شكل مي دهند.
شعارها و محاوره هاي عمومي، مدلهاي ما را انعكاس مي دهند، هر روز تكرار شده و در زندگي ما اجرا مي شوند.
شايد آشكارترين مدل اجتماعي غالب، فلسفه ، رشد ضروري است باشد.
(The gvovth is essential philosophy)  
ما درجهان بازرگاني ، هر روز مي شنويم كه بازرگانان اعلام مي كنند،يك شركت بايد يا رشد كند يا بميرد.
سياست مداران نيز احساساتي شبيه مضمون فوق دارند.
مدلهاي علمي ذاتي فرآيند فكر انسانها بوده كه افراد به سختي از وجود آنها
در فرآيند فكر آگاه مي شوند تا زمانيكه ما با مدلهاي مختلف با افراد ارتباط برقرار نكنيم،
مدلهاي جديد همچنان ناشناخته خواهند ماند،شايد مشكلترين مسئله مردم
در خصوص مدلها ، مقاومت افراد در برابر تغييرات مدلينگ باشند و
به دليل مدلهاي تحولگرا (متحول كننده)موفقعيت در ساخت آينده مستلزم
 تلاشهاي همه جانبه براي غلبه بر مقاومتها است، در هر صورت شرح علمي
و روشهاي مربوط به آن نيازمند مهارتهاي آناليتك و استدلال منطقي است
 و تحقيقات علمي بايد مهيج و مشوق تحليلگران باشند.
 
مفاهيم كليدي:
با تجميع دانش علمي،دانشمندان قادر خواهند بود تئوريهائي كه مشاهدات را شرح مي دهند
فرموله كنند،تئوريهاي متقن و مدلهاي علمي تا حدود بسيار زيادي افكار علمي و
احساسات واقعي ما را نشان مي دهند.
 
علم و ارزشها
علم در باره حقايق و اشكالي كه جهان ما را شرح مي دهد،گفتگو مي كند.
دانشمندان در تلاشند كه دقيقا در چارچوب علم كار كنند و با اطلاعات، فرضيه ها  و
تئوريها ي خود را فرموله كنند و نهايتا به حقايق عيني برسند.
بدين دليل اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند كه در دانش احساس و مسئوليت اخلاقي مطرح نيست.
{خارج از دايره قضاوتهاي اخلاقي ، يعني اينكه علم در خصوص خوب و يا بد بودن يك موضوع بحث نمي كند}
دانشمندان كيفيت انسان را بكارشان آگاه مي كنند اين كيفيت ها شامل
ارزشهاي اخلاقي و ساير ذهنيتهاي اوليه است كه مشاهدات آنها را
تحت الشعاع قرار مي دهد بدين ترتيب دانشمندان هميشه بصورت علمي به قضايا نگاه نمي كنند امروزه ارزشهاي انساني بر تفسير علمي داده ها اثر مي گذارد و دانش مي تواند ارزشهاي اجتماعي را تحتالشعاع قرار دهد.
براي مثال:دركي دقيق و علمي از علم اكولوژيك مي تواند ارزشهاي انساني ما را در خصوص
طبيعت و جايگاه ما را در جهان طبيعي مجددا شكل دهد.
ارزشهاي اجتماعي مي تواند بر اساس دانش علمي دقيق استوار باشد.
دانش سيستمهاي طبيعي و انساني به ما كمك مي كند كه جهان را شفاف تر ببينيم.
نقش مهم ارزش علم، توانائي آن در كمك كردن به آشكار ساختن ارتباطات
پنهان بين پديده هاست.
براي مثال: نقش جنگلها در تنظيم سطوح دي اكسيد كربن اتمسفري و اقليم
جهاني بسيار مهم است.
در هر صورت علم بطرق متعددي نقش سيستمهاي طبيعي را در حمايت از حيات
انساني روشن و آشكار مي سازد.
مفاهيم كليدي:
دانشمندان مي كوشند كه در كارشان عيني بوده  و لذا علم بر اساس واقعيتها
شكل مي گيرد و تابع ارزشهاي اخلاقي نيست. اشتباهات و خطاها بعضي اوقات رخ مي دهد
 لذا دانش علمي مي تواند
ارزشهاي انساني را تحت تاثير قرار دهد.
مهارتهاي تفكر علمي 
 
يكي از ابزارهاي اساسي يك دانشمند خوب، مهارتي است كه تحت عنوان تفكر علمي نام دارد.
تفكر علمي در واقع قدرت تشخيص بين عقائد(آنچه كه ما فكر مي كنيم درست است)
و دانش (حقايقي كه با مشاهدات دقيق و آزمايشات معتبر پشتيباني مي شود)است.
بدين ترتيب تفكر علمي به ما كمك مي كند كه قضاوتهاي خود را از حقايق جدا كنيم
 اين نوع تفكر منظم ترين نوع تفكري است كه مردم مي توانند آنرا بروز دهند.
تفكر علمي در بر گيرنده حقايق موضوعي ، نتايج و آناليزهاي دقيق است و در
 جستجوي ضعفها در منطق و ساير اشتباهات در اصطلاحات مي باشد.
مهارتهاي تفكر علمي در آناليز طيف وسيعي از مشكلات زيست محيطي ،
مسائل و اطلاعات ضروري است.
لذا اينكه يك نفر چگونه علمي فكر مي كند بوضوع مي توان گفت كه فرمول
 مشخص و ويژه اي وجود ندارد در هر صورت اكثر متفكرين منتقد با چندين مرحله
در اين پروسه موافق اند.
اين مراحل يا اصول تفكر علمي در جدول 1/1 خلاصه شده است و به ما كمك ميكند
 كه ،مباحثات ، يافته هاي تحقيق ، مسائل و مطالبي را كه مي خوانيم،آناليز كنيم.
 
مفاهيم كليدي:
تفكر علمي مهارت تطابق يافته اي است كه ما را در آناليز مسائل،
 تشخيص اعتبار نتايج آزمايشگاهي و ساير يافته ها كمك مي كند.
  
 جمع آوري كليه اطلاعات
 اولين نيازمندي تفكر انتقادي (علمي)جمع آوري كليه اطلاعات قبل از تصميم گيري است.
براي درك مهمترين مسائل ، غالبا جستجوي اطلاعات اضافي ضروري است.
و هنگاميكه اين مهم انجام شود تصوير متفاوتي از واقعيت بروز مي كند. و اين مهم مخصوصا در مباحث زيست محيطي هنگاميكه وكلا مي كوشند مسائل را ساده كرده يا اطلاعاتي ارائه دهند كه موردشان را پشتباني كند و يافته هاي متضاد را در نظر نگيرد،واقعيت دارد.
گر چه بندرت تمام اطلاعات مورد نياز براي تصميم گيري جمع آوري مي شود.
لذا،بايد عادت آموختن هم اطلاعات قبل از تصميم گيري بوجود آيد و نواقص احتمالي حال در تصميمات آتي براي بهتر تصميم گرفتن لحاظ شود.
 
مفاهيم كليدي:
تفكر علمي نيازمند جمع كامل اطلاعات در خصوص يك موضوع قبل از تصميم گيري است.
   
درك تمام اصطلاعات
دومين قانون تفكر علمي ، هنگام آناليز يك مسئله، حل يك مشكل يا قصاوت در خصوص صحت اظهارات يك نفر،دانستن و درك همه اصطلاحات مربوط به موضوع  مورد مناقشه است.
براي مثال بسيار اتفاق مي افتد فردي كه موضوع ارائه مي نمايد ، درك او از آن موضوع نادرست و ناقص است.
يك مثال بسيار خوب ، اصطلاح پايداري است كه در حال حاضر توسط مردمي بكار مي رود كه واقعا معني آنرا نمي دانند، آنها حتي دو كلمه را كه متضاد همديگر هستند ، مورد استفاده قرار مي دهند، مثلا مي گويند رشد اقتصادي پايدار ، ولي مي دانيم كه در يك سيستم محدود، رشد نمي تواند پايدار باشد.
 
مفاهيم كليدي:
براي اينكه پيرامون يك مسئله علمي فكر كنيم،بايد تمامي اصطلاحات و مفاهيم مربوط به آنرا درك و فهم نمائيم.
 
سئوال و مطرح كردن روشهاي مورد استفاده
سومين اصل در طرز تفكر علمي،سئوال كردن در خصوص روشهائي است كه بر مبناي آنها اطلاعات بدست مي آيد.
مثلا:
- آيا حقايق ناشي از انجام آزمايشات است؟
- آيا آزمايش بدرستي انجام شده است؟
- آيا آزمايش كنندگان از تعداد مناسبي از موضوعات استفاده كرده اند؟
- آيا آزمايش گروه كنترل دارد؟
- آيا گروههاي كنترل آزمايش بجز متغيير آزمايشي بصورت يكسان مد نظر قرار گرفته اند؟
بايد مواظب اطلاعات واقعي باشيم ( داستانهاي منحصر به فردي وجود دارد،كه غالبا اين داستانها حقيقت دارد)
براي مثال:
شركت يك طبقه جديد از مردم در تظاهرات تشنج آميز ممكن است اين گونه تلقي شود كه كل يك مملكت متشنج است. در واقع ، فقط ممكن است تعداد قليلي از مردم دنبال خشونت باشند نه همه.
مفاهيم كليدي:
تفكر علمي نيازمند دانستن چگونه بدست آمدن اطلاعات است.سئوال كردن در خصوص روشهاي استتاق اطلاعات نيز از مختصات تفكر علمي است .
 
سئوال در خصوص منبع حقايق
اصل چهارم تفكر علمي در واقع سئوال كردن در خصوص منبع حقايق است.
مثلا سئوال كنيم كه چه كسي اين اطلاعات را داده است.
هنگاميكه يك بنگاه تجاري مي گويد كه آلودگي ناشي از بنگاهش هيچ مشكلي ايجاد نمي كند،آيا بايد به او اعتماد كنيم،در اينجا،دانشمندان محيط زيست علي رغم اينكه در مقابل اشتباهات مسئول نمي باشند ولي مي تواند موارد مناسبي از مهارت ها مربوط به تفكر علمي را ارائه دهند.
جدول شماره 2-2- تعداد 18 فرضيه و عبارات افسانه اي را در جهان مدرن امروز نشان مي دهد.
1- مردم آينده خود را رقم نمي زنند،آينده براي آنها اتفاق مي افتد.
2- انجام اقدامات انفرادي مهم نيستند.
3- مردم فقط به خودشان و پول فكر مي كنند،نمي شود براي انجام يك اقدام روي آنها حساب كرد.
4- حفاظت قرباني است.
5- براي هر مسئله اي فقط يك راه حل وجود دارد ، آنرا پيدا كنيد ،و مشكل را حل كنيد ودر اين صورت همه لذت خواهيم برد.
6- براي هر علت، يك معلول وجود دارد.
7- تكنولوژي مي تواند همه مشكلات را حل كند.
8- حفاظت محيط زيست براي اقتصاد بد است.
9- مردم جداي از طبيعت هستند.
10- كليد موفقعيت از طريق كنترل طبيعت بدست مي آيد.
11- جهان طبيعي در خدمت نيازمنديهاي بشر است.
12- همه اشكال رشد بصورت غير قابل محدودي خوب است.
13- ما تعهدي نسبت به نسل هاي آينده نداريم.(مسئولين)
14- اقتصاد مطلوب تمام اقدامات را توجيه مي كند،اگر چيزي اقتصادي است ، آن درست است.
15- سيستمهاي موجود امروزي هميشه هستند و هميشه باقي خواهند ماند.
16- منبع خوشحالي ناشي از دارائيهاي مادي است.
17- نتايج مي تواند توسط مقدار پولي كه براي يك مشكل خرج شده است،اندازه گيري شود.
18- كند كردن ميزان تخريب محيط زيست و آلودگي،مشكلات را حل مي كند. 
 
18 مورد فوق را مطالعه نموده و از آنها آگاهي داشته باشيد،همچينين شما مي توانيد مجموعه اقدامات انفرادي را در جدول 3-3 كه در ارتباط با ارزشها مي باشد نيز مد نظر قرار دهيد.
جدول 3-3- ميزان و بررسي اقدامات انفرادي.
ارزشها: ليستي از ارزشهاي زيست محيطي تهيه كنيد و(مثال- بهدر دادن منابع اشتباه است) در طول هفته در كتابچه يادداشت خود، ارزشهاي زيست محيطي بيشتري وارد نمائيد.
منبع ارزشها: بعد از اينكه ليستي از ارزشها تهيه كرديد،در باره منبع آنها و اينكه آنها از كجا آمده اند كمي فكر كنيد،آيا معلم تان ، والدين تان ، دوست شما يا از مطالعات شما و يا از ساير منابع ديگر،اين ارزشها آمده اند؟
كاربردي كردن ارزشها: ليستي از اقداماتيكه ارزشهاي شما را ارائه و نمايش مي دهد تهيه كنيد(مثلا،بازيافت يا پياده روي تا مدرسه بجاي سوار شدن ماشين) و ليستي هم از اقدامات يكه ارزشهاي شما را مد نظر قرار نمي دهد تهيه نمايند، چگونه مي توانيد ليست دوم را تغيير دهيد(ارزشي كنيد)
مفاهيم كليدي:
تفكر علمي نيازمند تحقيق در خصوص خطاهاي پنهان و فرضياتي است كه ممكن است بر درك ما از مسائل و يا تفيسر اطلاعات ، تاثير بگذارد،مي باشد.
  
 
:بحث در خصوص نتايج
پنجمين نيازمندي تفكر علمي سئوال كردن در خصوص اينكه آيا نتايج از حقايق مشتق شده اند مي باشد و آيا حقايق نتايج را حمايت و پشتيباني مي كنند؟
آيا تفاسير ديگري امكانپذير است؟
مثال: يكي از اوليه ترين مطالعات در خصوص سرطان ريه ، ارتباط بين سرطان ريه و مصرف شكر را نشان داد.
محقيقن ، دريافته اند ، افراديكه بالاترين ميزان سرطان ريه را دارند،بيشترين ميزان شكر را مصرف مي كنند. بهرحال ، آزمايشات معلوم شد كه سيگار يها نسبت به غير سيگاريها از شكر بيشتري استفاده مي كنند.
اين مثال نشان مي دهد كه يك اصل علمي كليدي بسيار با ارزش است.
همبستگي ضرورتا يا الزاما به معناي علت نيست.
همبستگي يك ارتباط آشكار بين دو متغير است. 
براي مثال، مردميكه در نزديكي يك كارخانه شيميائي زندگي مي كنند ميزان سرطان خون بالائي دارند،اين مسئله بدين معني نيست كه كارخانه باعث بوجود آوردن سرطان خون است.
مفاهيم كليدي:
تفكر علمي نيازمند سئوال كردن در خصوص نتايج است و اينكه آيا نتايج از حقايق مشتق شده اند ؟و آيا تفاسير ديگر پيرامون آنها امكانپذير مي باشد؟
تحمل عدم قطعيت(ثابت نبودن تئوريها)
ششمين اصل تفكر علمي در واقع تحمل كردن عدم قطعيت تئوريها است. اگر چه در اولين مرحله اين مسئله ممكن است غير واقعي باشد(اشتباه تلقي شود)ولي واقعا اين جور نيست.
همانگونه در مباحث قبلي گفتيم ، علم يك فرايند پويا و ديناميك است، تئوريها مي آيند و مي روند ، دانش علمي بصورت منظم و مرتب پالايش مي شود. بهر حال،آنچه را كه ما مي دانيم ، خيلي كم و جزئي است، مثلا اگر چه اطلاعات و دانش ما در خصوص سموم و مواد شيميائي خطر ناك زياد هست،ولي واقعيت اين است كه دانش ما در خصوص اثرات سمي مواد شيميائي بر انسان بسيار ناچيز است. مثلا مواد شيميائي در بدن چگونه واكنش نشان  مي دهند و آيا اثرات مواد سمي تحت شعاع رژيم غذائي قرار مي گيرد؟
لذا،تعدادي از مباحثات جاري در خصوص مسائل زيست محيطي در برگيرنده مقدار مناسبي از عدم قطعيت است.
جوابهاي شفاف و سريعي هنوز موجود نيست،بعضي اوقات با اطلاعات محدود اتخاذ ، تصميم مي شود.
 
مفاهيم كليدي:
دانش ما پيرامون جهان در حال تكامل است و بنابراين ضرورت دارد كه اصل عدم قطعيت را بعنوان يك حقيقت اجتناب ناپذير در زندگي بپذيريم و با بهترين اطلاعات ممكن تصميمات را اتخاذ نمائيم.
 
بررسي و تصوير كلان
هفتمين قانون تفكر علمي اين است كه هميشه تصوير كلان را در معرض آزمايش قرار دهيم. و خودمان را در تفكرات ساده محصور ننمائيم. 
تفكر دوگانه اشكالي از تفكرات ساده ما بانه است.
استدلال تفكر دوگانه بر مبناي سياه و سفيد،درست وغلط است،اين تفكر فقط دوگزينه را مي بيند و هيچ اعتقادي به گزينه سوم ندارد.
براي درك تصوير كلان،ما بايد غالبا به كل سيستم نگاه كنيم.
هم سيستمهاي انساني و هم سيستمهاي طبيعي بايد مد نظر قرار گيرند.
براي مثال، مهم است كه بدانيم چگونه سيستمهاي با ارزش ، زير ساختارهائي كه ما به آنها نيازمنديم(مثل،سيستمهاي اقتصادي)را تحت تاثير قرار مي دهند.
اقتصاد،تا حدود بسيار زيادي بر اين عقيده استوار است كه زمين داراي منابعي نامحدود است و همه اين منابع براي استفاده بشر است.
توسعه اقتصادي بعنوان يك نگاه مثبت تلقي شده و بر اين نظر است كه از منابع نامحدود زمين بايد حداكثر استفاده را نمود.
سيستمهاي كشاورزي در اكثر كشورها انعكاس اين نظريه است كه كليد موفقعيت از طريق غلبه و كنترل بر طبيعت بدست مي آيد .
ما علف زارها  و مراتع را بيش از حد مورد استفاده قرار مي دهيم، و در هر سال بصورت تكراري از زمينهاي كشاورزي تك محصولي استفاده مي كنيم.
و حشرات را با استفاده از آفت كشهاي بسيار خطر ناك و مخرب براي محيط زيست ، تحت كنترل در مي آوريم.
سيستمهاي انساني بصورت آشكار تاثيرات قابل ملاحظه اي بر سيستمهاي طبيعي دارند. هدف در اين بحث كمك به بهتر فكر كردن متفكرين سيستمها است. اين تفكر  يكي از با ارزش ترين مهارتهاي معماري توسعه پايدار در آينده قمداد مي شود.
 
مفاهيم كليدي:
براي اينكه يك متفكر منتقد بشويم،لازم است،تصويري كلان از ارتباطات و سيستمها را مد نظر قرار دهيم.
 
تفكر انتقادي:
آناليز تمرين
تفكر انتقادي نيازمند فكري عميق و عيني براي حقايق و مفاهيم است.
بهرحال،در عمق (قلب)تفكر انتقادي  چيرهاي بسيار مهم وجود دارد.
حتما ديكشنري شما تعاريف مختلفي براي كلمه انتقاد ارائه مي نمايد. براي مثال  پيدا كردن اشتباهات ممكن است يك تعريف باشد كه به موضوع  اين استباط زيست محيطي جور در نمي آيد، تعريف ديگر ممكن است ،آناليز دقيق يك موضوع  باشد.
لذا آناليز دقيق نيازمند تست و امتحان كردن مسائل بصورت بسيار متفكرانه است ، مطالعه حقليق و واقعيتهائي را كه عقائد ما را پشتيباني مي كنند.از مختصات اين آناليز است.
آناليز دقيق نيز بدين معني است كه ما در جستجوي عمق ذهن منطق مردم باشيم.
تفكر انتقادي (علمي) به ما كمك مي كند كه عقائد سست و بدون پايه واقعي را از عقائد درست جدا نمائيم.
يكي از قوانين مربوط به تفكر انتقادي اين است كه متفكر انتقادي بايد اصطلاحات و اشكالي كه با آنها روبرو مي شود را بخوبي بداند و آنچه را كه گوينده بزبان مي آورد را بخوبي درك كند و در صورت ابهام سئوالات خود را مطرح نمايد.
و همچنين كلماتي را كه مي خوانيم بايد بفهميم،تا زمانيكه مطلب را بخوبي در ك نكرده ايم نبايد وارد بحث شويم. مطلب ديگري كه در اينجا حائز اهميت است ، گوش دادن فعال به مطالب ديگران و تكرار گفته هاي آنهاست كه در اين حالت ما قبل از اينكه ايده هاي خود را مطرح نمائيم، مي توانيم مطالب ديگران را بخوبي درك و فهم كنيم.
 
تفكر علمي و مروري بر مفاهيم
1- شركتها در سرتاسر جهان دريافته اند كه عمليات زيست محيطي خوب براي بازرگاني خوب است،كه ليستي از دلائلي را
 كه درستي مطلب را مي رساند تهيه نمائيد.
2- به كدامين طرق علم مي تواند ما را در حل مشكلات زيست محيطي بصورت پايدار كمك كند؟
محدوديتهاي علم در حل مشكلات چيست؟
3- روش علمي را شرح دهيد. مراحل آنرا بگوئيد و ضرورت آنرا بيان نمائيد.
4- اجزاء يك آزمايش علمي خوب را توضيح دهيد.
5- يك دانشجوي فارغ التحصيل علاقه مند مطالعه اثرات آلاينده هاي هواي روي گلسنگ ها است. براي انجام اين مهم ،
آزمايشي بصورت ذيل طراحي كرده است.
او ابتدا صخره هاي همراه با گلسنگ را به آزمايشگاه آورد و سپس آنها را در معرض آلاينده هاي هوا قرار داد ، چون دانشگاه دانشجوي فوق در منطقه آلوده شهر قرار داشت،پنجره هاي آزمايشگاه را باز كرد تا هواي آلوده به داخل آزمايشگاه به گردش در آيد و سپس اثرات را اندازه گيري نمود.
آيا طراحي آزمايش اين دانشجو در جهت مطالعه اثرات آلاينده ها براي گلسنگ درست است؟
شما چگونه مي توانيد آزمايش بهتري را طراحي نمائيد؟
6- تفاوت بين تئوري و فرضيه را توضيح دهيد؟
7- مطالعات متعدد در خصوص سم  طبيعي آفلا توكسيني در سيب زميني و ساير گياهان نظير نشان مي دهد كه
اين مهم باعث جهش(موتاسيون) شده و نيز سرطان زا است.
بخاطر اين موضوع دانشمندان اين سم را ماده اي بسيار خطرناك شناسائي كرده اند.
بگوئيد ، اين چه نوع استدلالي است، استنتابي يا استقرائي؟
8- به چه طرقي ارزشهاي ما بر علم اثر مي گذارد؟چگونه علم مي تواند بر ارزشهاي ما اثر بگذارد.
9- ليستي از مهارتهاي تفكر انتقادي تهيه نمائيد و براي هركدام توضيح داده و مثال بياوريد.
10- ليست افسانه ها و فرضيه هاي ارائه شده 2-1 را مطالعه نموده و
نظر خود را در خصوص موافقت يا عدم موافقت هر كدام بيان نمائيد و بگوئيد چرا؟
 
اصطلاحات كليدي
- گروه كنترل                                                             - اپيدميولوژيكي
- انقلاب كوپرنيك                                                       - اپيد ميولوژي
- تفكر انتقادي(آناليز دقيق قضايا)                                    - گروه آزمايش
- دلايل استقرائي                                                         - فرضيه ها
ـ مدل اجتماعي غالب                                                    - متغير مستقل(غير وابسته9
- اكولوژي                                                                 - دلائل استنتاجي
- اكوسيستم                                                                 - مدلهاي علمي
- تغيير و شيفت مدلها                                                    - توسعه پايدار
- تئوريها                                                                    - سازمان حفاظت محيط زيست  
 
طرحها و برنامه هاي سبز
اين طرحها بايد بر اساس چهار اصل بنيادين ذيل استوار باشد.
1- مديريت چرخه عمر: اين اصل سازمانها را در سرتاسر طول عمر محصولاتشان
 مسئول مي داند يعني از توليد تا مصرف و بازگشت به طبيعت. تحت اين اصل توليد كننده گان
 مسئول حذف سازگار با محيط زيست محصولي كه چرخه عمر
 آن تمام شده است مي باشند،،در چنين حالتي توليد كننده گان بايد
 به بازيافت محصول غير قابل استفاده نيز توجه كنند.
2- استفاده كارامد از انرژي: هدر ندادن انرژي و استفاده موثر از آن . در چنين حالتي،
شركتها منابع بسيار هنگفتي صرفه جوئي كرده و ذخيره سازي مالي صورت مي پذيرد
 كه در مقايسه با رقبا ، توليدات و خدمات ارزان،و با كيفيتي را مي توانند ارائه دهند.
3- استفاده از تكنولوژيهاي پايدار: بخش بسيار مهمي از طرحهاي سبز بشمار مي رود،
 لذا دولتها با برنامه هاي اساسي و اصلي بايد توسعه تكنولوژيهاي پايدار را مد نظر قرار داده و
 تكنولوژيهاي موجود را سهل تر و روان تر در دست رس مردم و ضنايع قرار دهند. 
4- بهبود آگاهيهاي زيست محيطي مردم: دولتها بايد از طرق مختلف – رسانه ئي آگاهيهاي مرتبط با
حفاظت محيط زيست و كيفيت زندگي را به استماع مردم برساند. مسائلي از قبيل حفظ انرژي،
توليد محصولات سازگار و دوستدار محيط زيست و
 كاهش گازهاي آلاينده بايد در درجه اول از اهميت رسانه ئي ، قرار گيرد.
بايد با افزايش درآمداقتصادي مردم محيط زيست آنها نيز افزايش كيفيت داشته باشد،‌البته تصور چنين مسئله ای
 بسيار مشكل است ولي با استخدام روشهاي علمي توليد و حفاظت مي توان هم افزايش در آمد و
هم افزايش كيفيت محيط زيست داشت.
اين درسي است كه مي توان آنرا از نحوه كار كرد ، اكوسيبستمهاي طبيعي نيزاتخاذ نمود.
نحوه كاركرد اكوسيستمهاي طبيعي:
اكوسيستمهاي طبيعي در واقع واحدهاي پايداري هستند كه از انرژي هاي غير قابل تجديد شونده
استفاده نمي كنند در عوض از انرژي پاك،غير آلوده كننده و غير قابل اتمام خورشيد
به عنوان منبع اصلي توليد انرژي استفاده مي كنند .
اكوسيستمهاي طبيعي: اين اكوسيستمهاي طبيعي ضايعات توليد نمي كنند و اگر موادي
 بعنوان ضايعات توليد شود،اين مواد در بخش ديگري از همان اكوسيستم بعنوان مواد اوليه مورد استفاده قرار مي گيرد.
مثلا،ضايعات توليد شده يك گونه ،غذاي گونه ديگري در همان مجتمع است.
اكوسيستمهاي طبيعي ، اسراف نمي كنند – هيچ چيزي بصورت اضافه توليد نمي شود ،
هر چه توليد شود مورد استفاده قرار مي گيرد،لذا نه افزايش مي يابد و نه كاهش،
حتي پر خوري هم صورت   نمي پذيرد ،‌لذا چون در همه حال اكوسيستم دائما در حال كنترل است
از آلودگي و ناهنجاري محيط زيست خبري نيست اين چنين سيستمهاي بصورت پايدار و مانا به
حيات طبيعي خود ادامه مي دهند سيستمهاي انساني بايد از اكوسيستمهائي طبيعي الهام گرفته و
خود را اصلاح كنند.
 
1- ممنوعيت استفاده از مواد تخريب كننده لايه ازن.
2- كاهش ضايعات غير قابل بازيافت50%
3- افزايش باز يافت80%
4- كاهش توليد گازهاي CO2 و SO2 90% و ساير گازها بر اساس جدول تنظيمي سازمان حفاظت محيط زيست .
به وضوع روشن است كه همه مشكلات زيست محيطي از صنعت منتج نمي شود، بلكه مصرف بيش از حد مردم هم باعث توليد انواع ناهنجاريهاي زيست محيطي مي گردد، لذا با كاهش مصرف به جرات مي توان جلوي بخش مهمي از توليد ناهنجاريها را گرفت.
مسئوليت مصرف كننده گان در جهت حفاظت محيط زيست بايد افزايش يابد و بطور كلي، مدلي الگو در جهت حفظ و حراست از محيط زيست (ا
انجام طرحهاي سبز)به اجراء در آيد.