مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2148

 

 

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

بنام خدا

سیستمهای کشاورزی پایدار،پایه و اساس حمایت و حفاظت از محیط زیست: ( بخش اول)

زمینهای حاصل خیز کشاورزی در کره زمین همواره منشاء تمدن بشری (Human civilization ) بوده اند.

 

 

مقدمه:

کشاورزان ، سرزمین ها و مزارع زیادی را برای تولید غلات و حبوبات در جهت برآورده کردن نیازهای غذائی مردم، زیر کشت می برند.

متاسفانه، مزارع زیادی بصورت تک محصولی مثلاً گندم زیر کشت می رود. این محصول بدلیل عدم برخورداری از تنوع لازم ،در معرض انواع ناهنجاریها قرار می گیرد، هجوم حشرات، امراض گسترده گیاهی و سایر موارد ناهنجار از جمله این تخریبات وسیع برای تک محصولی هاست.

شیوع خارق العاده حشرات قادر است تخریبات بسیار شدیدی بر محصولات تک وارد آورد. و راهکار جدیدی که می تواند بر این مهم غلبه نمود، در واقع کاشتن دو محصول هم زمان در یک مزرعه است، البته این مهم بصورت کرت بندی و آلترناتیو قابل انجام است، روش فوق هم اکنون در کشورهای پیشرفته صنعتی مرسوم است.

در روشهای مدرن، عملیات کشاورزی بجای روشهای کهنه و سنتی، گیاهان با هم یا در مجاورت هم و در قطعات آلترناتیو کاشته می شوند، این روش ساده عبارت از کاشت گیاهان و غلات در مجاورت هم دیگر نام دارد، این روشها(کاشت با هم) بهره وری گیاهان را بالا برده و برای هر دو محصول که با هم و در کنار هم کشت شده اند، مزایای فراوانی را در بر دارد. مثلاً کاشت گندم همراه با لوبیا سبز باعث می گردد که مزارع گندم، لوبیا سبز را از اثرات خشک کننده باد، مصون نگه دارد. یا کاشت پهن و نازک مزارع می تواند آنها را در جذب انرژی خورشید(نور) فعال و در نتیجه افزایش تولید محصول تا 150%، میسر گردد.

مزایای کاشت محصولات در مجاور هم و یا بصورت آلترناتیو، بشرح ذیل است.

1- افزایش تولید محصولات مورد نظر.

2- کاهش استفاده قابل ملاحظه در آفت کش های شیمیائی.

3- پس انداز زیاد بواسطه عدم استفاده از مواد شیمیائی آفت کش.

4- بهبود سلامت نیروی انسانی به واسطه عدم در معرض قرار گرفتن با مواد شیمیائی آفت کشها.

5- کاهش قابل ملاحظه مشکلات محیط زیستی( استفاده روش کاشت همزمان دو محصول در یک قطعه زمین.)(Inter cropping)

علاوه بر، بر خورداری از مزایای فوق این روش نوید دهنده ایجاد و روآوری به سیستمهای کشاورزی پایدار نیز می باشد، این گونه سیستمها، محصولات با کیفیت بسیار عالی را تولید کرده، زمین را حاصل خیز نگه داشته و از محیط زیست بشدت محافظت می کنند.

پس کشاورزی پایدار در واقع آن نوع کاشتی است که در بر گیرنده حفظ حاصل خیزی خاک، تولید محصول و غذای با کیفیت و محافظت جدی از محیط زیست را در بر دارد. این گونه سیستم کشاورزی در حفظ آب، خاک، هوا و تنوع بیولوژیک (گونه های زنده) موثر بوده و منافع بیشماری را برای اقتصاد، مردم و محیط زیست به همراه دارد.

برای ایجاد یک سیستم  کشاورزی پایدار در جهان نیازمند مجموعه تلاشهائی هستیم که بتواند ما را در جهت پیشبرد استقرار این سیستم یاری نماید. قبل از اینکه به این مهم بپردازیم لازم است موضوعات مهمی که در همین چارچوب کاربرد دارد را تجزیه و تحلیل نمائیم.

از آنجائیکه موضوع اصلی ما غذا و کشاورزی است، ابتدا با موضوع گرسنگی و سوء تغذیه وارد بحث می شویم.

گرسنگی، سوء تغذیه، منابع غذائی و محیط زیست

در مباحث قبلی توضیح دادم که گرسنگی و قحطی از نتایج ناگوار و غم انگیز، افزایش جمعیت(Overpopulation) در جهان است، این دو مقوله فوق مشکلات فراوانی را برای جهان ایجاد کرده اند و سازمان ملل متحد همواره با این پدیده روبروست که چگونه این ملل گرسنه و فقیر را نجات دهد.

در حال حاضر تعداد 800 میلیون نفر که عمدتاً در کشورهای غارت شده زندگی می کنند، دچار سوء تغذیه مزمن می باشند، یعنی پروتئین و کالری کافی مصرف نکرده اند، بدین ترتیب تقریباً 12% مردم جهان بصورت مزمن دچار سوء تغذیه هستند. تقریباً تمام کشورهای افریقائی یعنی کشورهائیکه در جنوب صحرای افریقا (Sub- sahara) قرار دارند و نیز کشورهای جنوب آسیا شامل هندوستان و بنگلادش نیز دچار سوء تغذیه مزمن هستند.

تقریباً 40% مردم ساکن در صحرای افریقا مخصوصاً بچه ها دچار سوء تغذیه می باشند. دانشمندان تغذیه می گویند 2 نوع سوء تغذیه داریم.

1- کواشیوارکور(Kwashiorkor)، این نوع سوء تغذیه بواسط مصرف نکردن پروتئین ایجاد می شود.

2- ماراسموس(Marasmus)، این نوع سوء تغذیه نیز به واسطه عدم کفایت پروتئین و کالری بوجود می آید، به واقع این دو نوع سوء تغذیه حد نهائی نقص کمبود پروتئین و کالری در افراد را نشان می دهند. و اکثر افرادیکه سوء تغذیه دارند علائم هر دو نوع را نشان می دهند، البته ممکن است تعدادی از مردم کشورهای گفته شده فوق نیز به واسطه کمبودهای ویژه ائی از نعمت سلامتی برخوردار نباشند و رنج ببرند، مثلاً نبود ویتامین A و یا مصرف نکردن این ویتامین حیاتی، باعث تخریبات عمده و جدی در موجودات زنده از جمله انسان می گردد که مهمترین آنها، بیماریها و ناراحتی های مرتبط به چشم است که نهایتاً به کوری منجر می شود.

بچه هائیکه به سوء تغذیه از نوع کواشیوارکور دچارند، دارای پاها و دست های نازک و بدون گوشت و نیز شکم باد کرده هستند و این موضوع بدلیل این است که از شیر مادر که غنی از پروتئین و مواد غذائی است، استفاده نکرده اند، این بچه ها عمدتاً 1 تا 3 سال سن دارند و اساساً افریقائی هستند.

ماراسموسی ها- نیز افرادی هستند که بواسطه کمبود پروتئین و کالری دچار این بیماری شده اند، آنها عموماً استخوانی ضعیف و شکننده دارند، ولی فعال می باشند، این افراد بواسطه اینکه از شیر مادر بصورت کافی استفاده نکرده اند به این گرفتاری نائل آمده اند.

مسائلی از قبیل مرگ مادر پس از تولد نوزاد و تغذیه توسط شیر خشک مصنوعی و نیز رقیق کردن بیش از حد شیر خشک، بیماری ماراسموس را تشدید می کند.- امروزه گرسنگی و سوء تغذیه در جهان بیداد می کند، 40% مردم افریقا و 15% آسیا، و امریکای لاتین مخصوصاً در آیالات میسی سیپی ، آرکانزاس، آلباما، نیو مکزیکو و حاشیه های کلمبیا، از سوء تغذیه رنج می برند، یعنی 55% مردم جهان دچار سوء تغذیه هستند.

گر چه سوء تغذیه به واسطه کمبود پروتئین و کالری بوجود می آید، ولی متخصصین تغذیه می گویند که تقریباً دو میلیارد از جمعیت جهان بدلیل کمبود انواع ویتامین ها و مواد معدنی لازم برای حیات، دچار ناهنجاریها و ناراحتی های مختلف فیزیولوژیک می باشند.

مثلاً کمبود ویتامین A در کشورهای عقب نگه داشته شده منجر به کوری افراد میگردد. متاسفانه عدم تغذیه مناسب باعث طیف وسیعی از رنجها و آلام برای انسانها گردیده است، تصور کنید فردی هر شب گرسنه می خوابد، رنج و درد و کمبود غذا کابوسی از وحشت برای او فراهم می کند و در چنین حالتی این کمبودهای شدید غذائی منجر به مرگ افراد میگردد.

دلیل عمده مرگ، ضعف ناشی از گرسنگی و حساس کردن بدن به امراض عفونی و مسری می باشد. ناراحتیها و بیماریهای ایجاد شده توسط باکتریها و ویروس ها از یک شخصی به شخص دیگری سرایت کرده و نهایتاً کل جامعه انسانی را فرا می گیرد، لذا در چنین شکلی فردی که بواسطه نبود غذائی ضعیف شده است، حتی یک بیماریهای معمولی او را به کام مرگ می کشاند.

در حقیقت سوء تغذیه سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و کوچک ترین ناراحتی، حتی اسهال، ممکن است مرگ را به دنبال داشته باشد.

بر اساس تخمین های سازمان ملل متحد، سالانه 12 میلیون نفر از مردم جهان، قبل از اینکه به سن بلوغ برسند، بواسطه عدم تغذیه مناسب، سوء تغذیه ، ضعف قوای جسمی و تغذیه ضعیف می میرند.

خیلی از این قربانیان مرگ، بچه ها هستند ، یعنی هر روز تعداد 19000 نفر به واسطه سوء تغذیه و مشکلات و بیماریهای مرتبط با آن تلف می شوند، این موضوع شایسته محیط زیستی شاداب نیست و کسانیکه این مشکل را بوجود آورده اند، قابل سرزنش هستند.

مفهوم کلیدی:

 

بخش قابل ملاحظه ای از مردم جهان غالبا در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین یا غذای کافی ندارند و یا اینکه ویتامین ها و مواد غذائی مورد نیاز در رژیم غذائی آنها ناقص می باشد. نقصانهای مربوط به سوء تغذیه مردم را در برابر امراض مسری حساس تر می نماید و در موارد حاد، این گونه کمبودها به مرگ منجر می شود.

 

 

گرسنگی، فقر و تخریب محیط زیست:

ممکن است شما فکر کنید تغذیه و فقر چه ربطی به محیط زیست دارد و در جریان مشکلات محیط زیستی جایگاه گرسنگی و فقر کجاست؟

واقعیت این است که همه مشکلات غذائی مردم جهان، نتیجه مستقیم رشد جمعیت، تغییرات اقلیمی و نقصان زمین های کشاورزی که توسط رشد فزاینده جمعیت حادث شده است می باشد.

مسئله دیگری که در این ارتباط مطرح است، مربوط به کمبودهای تغذیه ای است که غالباً در اوایل زندگی فرد، منجر به نارساییها و نقصانهای فیزیکی و ذهنی می گردد. هر اندازه کمبود غذائی شدیدتر باشد، بهمان اندازه اختلالات و ناهنجاریهای فیزیولوژیکی و ذهنی شدیدتر است.

هشتاد درصد(80%) رشد مغزی و ذهنی در قبل از 2 سالگی اتفاق می افتد و اگر در این مدت کمبودهای تغذیه ای وجود داشته باشد، منجر به ناهنجاریهای شدید مغزی و ذهنی می گردد. بچه هائیکه سوء تغذیه دارند در صورتیکه به سن جوانی و میانسالی برسند، از نظر ذهنی دارای اختلال بوده و کند ذهنی تا پایان عمر آنان را رنج می دهد.

این چنین افرادی، در طول عمرشان با سوء تغذیه درگیر بوده و مستعد امراض عفونی و مسری می باشند و هیج امیدواری در جهت بهبود شرایط زندگی آنها متصور نیست. بدین ترتیب گرسنگی و سوء تغذیه باعث رشد فزاینده فقر، افزایش جمعیت و بدتر کردن شرایط محیط زیستی میگردد.

مفهوم کلیدی:

 

گرسنگی و سوء تغذیه باعث کند ذهنی و رشد ناقص فیزیکی گشته و ارتباط تنگاتنگی با فقر و رشد جمعیت دارد. فقر و در نتیجه آن افزایش جمعیت باعث تخریب وسیع محیط زیست می شود.

 

 

 

کاهش منابع غذائی در جهان:

در حالیکه سوء تغذیه بخش مهمی از جهان را درگیر کرده است، باید به این موضوع بیاندیشیم که واقعاً چشم انداز آینده چیست؟

آیا منابع غذائی کافی برای تغذیه مردم در جهان وجود دارد؟ و نهایتاً اینکه چگونه می شود جمعیت در حال رشد جهان را از مناظر مختلف زندگی تامین نمود. در حالیکه روزانه به تعداد 230000 نفر به جمعیت جهان اضافه می گردد، این بار سنگین انسانی در روی زمین چه تبعاتی برای محیط زیست خواهد داشت؟

در کشورهای توسعه یافته از سال 1950 میلادی تا 1970 ، تقریباً 30% به تولید انواع محصولات کشاورزی اضافه گردید، البته در کشورهای ضعیف نگه داشته شده بسیار پائین بود و آنها بدلیل عدم دستیابی به دانش علمی برداشت از زمین، گرفتار مجموعه ای از ناهنجاریها گردیدند و در نتیجه این گرفتاری ،گرسنگی و قحطی آنها را زمین گیر کرد. از سال 1971 تا 1984 میلادی در کشورهای غارتگر، میزان محصول بدست آمده تقریباً با میزان رشد جمعیت همخوانی داشت و از سال 1984 تا 2003 میزان دستیابی به محصولات غذائی در کشورهای به اصطلاع توسعه یافته به میزان 13% کاهش پیدا کرد.

بطور کلی، کاهش تولید غذا برای هر نفر در دهه گذشته به واسطه عوامل متعددی حادث گردید، از میان آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد.

1- گرمای جهانی اقلیم.

2- تخریب و از بین رفتن حاصل خیزی خاک.

3- رشد جمعیت.

4- فرسایش خاک.

اغلب متخصصین بر این باورند که کاهش میزان تولید غذا برای هر نفر حتی در دهه آینده وجود دارد. اگر گرمای جهانی، رشد جمعیت، فرسایش خاک و سایر مشکلات بدتر و شدیدتر شود، در این صورت گرسنگی، فقر و تخریب محیط زیست گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد و وسعت آن اغلب بخش های سیاره زمین را خواهد گرفت.

کشورهای ضعیف نگه داشته شده به واسطه عدم تولید غذای کافی برای شهروندان خود هم اکنون محتاج کشورهای غارتگری همچون، ایالات متحده، استرالیا و کانادا هستند و محصولات غذائی را از کشورهای فوق وارد می کنند. میزان واردات گندم از کشورهای زورگو به کشورهای زورپذیر سال به سال افزایش می یابد.

بطور کلی میزان واردات محصولات غذائی در سال 1950 تقریباً ازچند تن تجاوز نمیکرد ولی در دهه 1980 یکباره به 500 میلیون تن افزایش یافت و در سال 1995 بالغ 2/1 میلیارد تن گردید و در سال 2004 واردات به کشورهای ضعیف نگه داشته شده متجاوز از 6/1 میلیارد تن گردید. این رقم هر ساله افزایش است.

متخصصین می گویند در صورتیکه گرمای جهان ادامه یابد، خشک سالیهای شدید به کل قاره های جهان حاکم خواهد شد و در نتیجه این عمل، حتی کشورهای تولید کننده مواد غذائی قادر به تولید مناسب برای صادرات نخواهند بود در صورت برئز چنین پدیده ای همگان از زندگی در کره زمین آزرده خاطر میشوند.

لذا در صورتیکه اقدامات عاجل در جهت تامین مناسب غذا برای مردم جهان مخصوصاً افریقا و جنوب شرقی آسیا فراهم نگردد، قحطی گسترده این مناطق را در رنج و بدبختی فرو خواهد برد. مهمتر از همه در صورتیکه برای کاهش گرمای جهانی اقداماتی در سطح کشورها صورت نپذیرد، کل کره زمین دچار بحرانی غذائی و محیط زیستی میگردد.

مفهوم کلیدی:

 

در دو دهه گذشته تولید غلات برای هر نفر در جهان کاهش داشته است، این روند گرسنگی و سوء تغذیه را تشدید کرده و فراهم کردن غذا برای جمعیت در حال رشد جهان را نیز دشوار کرده است.

 

 

 

 

 

 

چالش های جهان کشاورزی:

 

1-تغذیه 2-حفاظت محیط زیست

 

چالشهائیکه امروزه جهان کشاورزی با آن روبرست را می توان بشرح ذیل به شمرد.

الف: اولین، مهمترین و فوری ترین چالش عبارت است از پیدا کردن راههائی برای تغذیه مناسب مردم زنده ای که امروزه به سوء تغذیه دچارند.

ب: یافتن راههائی برای برآورده کردن نیازهای غذائی مردمی که در آینده می آیند و این یک چالش دراز مدت است که باید به صورت جدی به آن نگریسته شود.

ج: سومین چالش عبارت از پیدا کردن راههائی برای تولید غذا در جهت تامین نیازمندیهای نسل حاضر و آتی و همزمان حفاظت از خاک و آب که کشاورزی به آنها وابسته است. این چالش هم فوری و هم دراز مدت است به عبارت دیگر، ما باید مطمئن شویم که عملیات کشاورزی، فعالیتهای پایداری هستند.

 

مفهوم کلیدی:

 

چالش های امروزه جهان کشاورزی عبارت است از پیدا کردن راه و روشهای پایداری که بتواند ساکنین امروز و فردای کره زمین را غذا دهد و همزمان از محیط زیست حفاظت شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

خاک حاصل خیز کشاورزی عاملی مهم در تامین غذای مردم جهان

 

مفهوم خاکهای کشاورزی:

در یک بررسی ریشه ائی می توان پی برد که سود تغذیه به دلیل کمبود مواد غذائی و مشکلات کشاورزی، در واقع ریشه در خاک دارد، مشکلاتی از قبیل فرسایش خاک که مسئول تخریب شرایط مزارع کشاورزی و کاهش در تولید غذا است، چالش های بسیار بزرگی محسوب می شوند.

لذا برای دستیابی به یک سیستم کشاورزی پایدار و بادوام ، مطالعه عمیق خاکهای کشاورزی، ضروری و لازم است. اطلاعاتی از این دست، ما را در دانش های علمی مورد نیاز برای ارزیابی راه حلهای مختلف و رساندن به پایداری یاری می کند.

تعریف خاک:

خاکهای با کیفیت عالی در اکوسیستم های طبیعی، مراتع و سرزمین های کشاورزی، به واقع، رشد انواع گیاهان را تسریع می کنند. به خاطر این وضعیت بسیار مهم، خاکها در سلامت دراز مدت انسان و رفاه اقتصادی او، فوق العاده حیاتی هستند. خاکها مخلوطی پیچیده از مواد عالی و معدنی با میزانهای متغیر از آب و هوا میباشند.

مواد غیر ارگانیک خاک، شامل خاکهای چسبنده، ریزه سنگ، شن و ماسه و حتی صخره را در بر میگیرد.

مواد عالی و ارگانیک خاک دربرگیرنده طیف وسیعی از موجودات زنده حاضر در خاک شامل حشرات، کرمهای خاکی . میکروارگانیسمها هستند. مواد غیر زنده موجود در خاک نیز ضایعات حیوانی، گیاهی و بقایای مرده آنها در مراحل مختلف تجزیه پذیری(Decomposition) میباشند.

خاکها بر اساس شش خصوصیت عمومی قابل تقسیم بندی هستند. این خصوصیات عبارتند از:

بافت، ساختار، اسید یته، محتوای گازی و میزان آب و ترکیبات عالی.

اجزاء و خصوصیات فوق با هم ترکبیب شده و انواع مختلف و متفاوت خاکها را در همه جای سیاره زمین بوجود می آورند.

مفهوم کلیدی:

 

خاکها از چهار جزء تشکیل شده اند، این اجزاء مواد غیر عالی(معدنی)، مواد عالی، هوا و آب را شامل می شوند.

 

 

چگونگی مراحل تشکیل خاک:

واقعیت این است که تشکیل خاک حتی در بهترین شرایط، فرایندی بسیار پیچیده است، خاک در نتیجه تاثیرات متقابل بین مواد مادر(لایه های زیرین که خاک را شکل می دهند) و موجودات زنده موجود در خاک ایجاد می شود.

مدت زمان لازم برای تشکیل خاک بستگی به نوع مواد اولیه دارد. برای تشکیل5/2 سانتی متر خاک، خاک رویه که ازضخره های سخت بدست آید، معمولاً از 200 تا 1200 سال وقت نیاز است. بعبارت دیگر تقریباً 200 تا 1200 سال طول می کشد تا 5/2 سانتی متر خاک رویه حاصل خیز برای عملیات کشاورزی بوجود آید.

البته آقلیم نقش مهمی را در ایجاد خاکهای متفاوت بر عهده دارد. مواد اولیه نرم تر مانند خاکسترهای آتشفشانی، سنگ ماسه، بسترهای پوشیده از خرده سنگ و سنگ های نرم سریع تر به خاک تبدیل می شوند، در شرایط بسیار مطلوب اقلیمی تقریباً 20 سال طول می کشد تا مقداری خاک تولید گردد.

لذا برای اینکه خاک ماده تجدید پذیر است(Renewable) و مدت زمان زیادی طول می کشد تا دومرتبه در چرخه قرار گیرد و بخاطر اینکه خاک برای جامعه انسانی و حیوانی و گیاهی بسیار مهم است، لازم است محافظت شده و بدرستی مدیریت گردد.

در واقع مهم ترین بخش کشاورزی پایدار، جلوگیری از تخریبات خاک است. یعنی اقداماتی که خاک رویه را حفظ و حمایت کرده و باعث میگردد تا خاک بصورت نامحدودی بهره ور باقی بماند.

غذائی که روی انواع خاکها می رویانیم، دقیقاً همانند سودهائی است که از سرمایه های متفاوت بانکی اخذ می کنیم و در چنین حالتی تا زمانیکه دست به تخریب خاک نزدیم، می توانیم برای دراز مدت بلکه همیشه زمین، از آن استفاده کنیم.

بنابر این خاک یکی از اشکال سرمایه های طبیعی است که جامعه به آن وابسته می باشد.

برای انواع خاکهائیکه در محیط زیست شکل می گیرند، چهار عامل اساسی در ضخامت لایه خاک و میزان تشکیل ان نقش دارند. این چهار عامل عبارتند از: 1- اقلیم. 2- مواد اولیه(مادر). 3- موجودات بیولوژیک(میکروارگانیسم ها). 4- پستی و بلندی منطقه (Topography).

اقلیم ،میانگین شرایط آب و هوای یک منطقه است میزان درجه حرارت و نزولات جوی از پارامترهای اقلیم هستند.

مواد مادر (اولیه) که در لایه های زیرین صخره، ماسه ها و یا سنگ هستند، مواد معدنی لازم را فراهم کرده و این مواد توسط اقلیم و میکروارگانیسم پردازش و پالایش گشته و نهایتاً تبدیل به خاک حاصل خیز می گردند.

برای مثال گرما و سرما که عوامل اقلیم هستند، بر صخره های سخت اثر کرده و آن را می ترکانند و با باز شدن لایه های صخره ها، آب درون آنها نفوذ کرده، مجدداً بر اثر سرما سرد و برای چندمین بار می ترکند، حاصل این فرایندها(ترکیدگیها) که در طول زمان رخ می دهد، تشکیل خاک است. درختان با ریشه دوانیدن نیز به فرایند تشکیل خاک کمک می کنند.

البته تشکیل خاک توسط طیف وسیعی از موجودات زنده فراهم میگردد.

مثلاً گلسنک ها سطح صخره ها را با ترشح اسید کربنیک می سایند، گرد و خاک، مواد مرده گیاهی و حیوانی و دانه های گیاهان را بدام می اندازد و بدین ترتیب شیوه های تشکیل خاک فراهم می گردد. ریشه گیاهان با پمپ کردن مواد غذائی به سطح نیز در تشکیل خاک موثرند، این مواد شیمیائی در تشکیل برگها و شاخه های گیاهان مفید بوده و سپس با ریزش روی زمین و تجزیه تدریجی لایه روی خاک، که به خاک رویه معروف است را بوجود می آورند.

حیوانات علف خوار با مدفوع کردن روی زمین، مواد ارگانیک خاک را فراهم می کنند. مثلاً حیوانات عظیم جثه علف خوار از قبیل فیل ها، گوزن ها و سایر، سالانه به میزان تناژ قابل توجهی از این مواد ارگانیک دفع کرده و بدین ترتیب در تشکیل و حاصل خیزی خاک نقش عمده دارند.

حشرات و سایر موجودات زنده وکرمها نیز در تشکیل خاک نقش مهمی دارند که هر کدام وظیفه مربوط به خود را انجام می دهد، با مرگ حشرات و پراکنده شدن آنها روی خاک و تجزیه آنها توسط کرمها و تبدیل آنها به مواد معدنی حاصل خیزی خاک مجدداً فراهم و بصورت مداوم این عمل تکرارمیگردد.

پستی و بلندی منطقه، در واقع نیروی نهائی و تمام کننده تشکیل خاکهاست، شکل سطح زمین بسیار مهم است و در واقع پستی و بلندی تعیین کننده میزان حرکت و جابجائی آب در زمین بوده و سرعت فرسایش خاک تا حدود زیادی به شکل سطح منطقه بستگی دارد.

مثلاً مناطق شیب دار از حساسیت بالاتری نسبت به فرسایش برخوردارند و در نتیجه خاکهای نازکی در آنجا شکل می گیرد. در عوض در سرزمین های پهن بدلیل کم بودن و پائین بودن میزان فرسایش، خاکهای ضخیم تری در آنجا شکل می گیرد. کف دره ها و پایه کوهها نیز از تشکیل خاکهای بهتری لذت می برند، خاکهای باد آورده و شیب های مناسب، کف دره ها و پایه کوهها را برای تشکیل خاکها ی حاصل خیز مساعد کرده است.

در هر صورت دره ها و پایه کوهها منبع غنی از خاکهای حاصل خیز را در خود جای می دهند.

 

 

 

 

مفهوم کلیدی:

 

تشکیل خاک یک فرآیند بسیار پیچیده است و در برگیرنده المانهائی همچون اقلیم، مواد مادر( مواد بوجود آورنده اجزاء معدنی خاک) و موجودات بیولوژیک است. پستی و بلندی منطقه در تعیین خاک نقش اساسی دارد، بخاطر اینکه خاک یک عنصر با ارزش است و سالها طول می کشد تا تشکیل شود، لذا ما باید با دقت از آن محافظت کرده و بدرستی آنرا مدیریت کنیم.

 

 

ساختمان و پرفیل خاک:

اغلب ما در هنگام برش جاده ها و حفاری برای ساختمان سازی، مشاهده کرده ایم که خاک لایه هائی دارد. این لایه ها، افق های (Horizons) خاک نام دارند که در رنگ و ترکیب متفاوتند. معمولاً همه افق ها در همه حالتها وجود ندارند، ممکن است در سطحی از خاکها، اصلاً لایه ای وجود نداشته باشد.

دانشمندان خاک شناسی پنج(5) افق اصلی برای خاک تشخیص داده اند.

1- نزدیکترین لایه به سطح خاک افق اولیه نام دارد. این لایه نسبتاً نازک، متشکل از ضایعات عالی ،لاشه حیوانات و ریز خواران است که در واقع ناحیه تجزیه پذیری( Decomposition) نام دارد. از خصوصیات این لایه رنگ سیاه و مملو از مواد غذائی لازم برای تقویت و حاصل خیزی خاک است که با شخم زدن با لایه بعدی که لایه الف نام دارد، مخلوط شده و خاک رویه غنی از مواد را تشکیل می دهد.

2- افق الف خاک یا خاک رویه: این لایه بعد از افق اولیه قرار دارد و ضخامت آن از 5/2 سانتی متر شروع تا 60 سانتی متر در بعضی از مناطق، متغیر است. این لایه معمولاً غنی از مواد عالی و معدنی بوده و بسیار مهم است. بخاطر اینکه همه محصولاتی را که ما از خاک و زمین بدست آوریم وابسته به این لایه است. این لایه نسبت به لایه های عمیق تر خاک، سیاه و تاریکتر و نرم تر است. مواد عالی موجود در خاک رویه، مواد فسادپذیر(تجزیه پذیر Humus) نام دارند، این مواد مانند یک اسفنج عمل کرده و رطوبت را جذب می کنند، علفزارها عمیق ترین افق های الف خاک را دارند. نازک ترین افق های(لایه های) الف در بیابانها، جنگل های کاجی، تندرا و جنگل های بارانی حاره ائی یافت می شود. اغلب سرزمینهای خشکی که در نواحی حاره ها وجود دارد، عاری از افق های الف خاک می باشند.

3- افق ب (B-horizon) یا خاک زیرین (sub- soil) که ناحیه تجمع (accumulation) نیز نام دارد. ناحیه تجمع بدین خاطر نام گذاری شده است که تمام مواد معدنی و غذائی موجود در نواحی بالا به داخل این ناحیه نشست کرده و در انجا انبار می شوند. رنگ این لایه خاکستری روشن بوده و معمولاً متراکمتر از لایه خاک رویه است و این موضوع بدلیل نبود مواد عالی می باشد.

4- افق ج ( C-horizon). لایه بعدی، افق ج نام دارد و این لایه در واقع ناحیه ترانزیتی است بین مواد مادر که در قسمت پائین و لایه های خاک در قسمت بالای آن قرار دارند.

5- افق د ( D-horizon). در این لایه مواد مادر خاک متمرکز است، و تمام خاکها از این لایه، یعنی مواد مادر مشتق می شوند. پرفیل خاک توسط اقلیم (عمدتاً نزولات جوی و درجه حرارت)، مواد مادر، بیولوژی (توده زیستی) و پستی و بلندی منطقه تعیین می شود.

دانشمندان حوزه خاک یازده نوع خاک اصلی شناسائی کرده اند و هر نوع دارای ساختار مخصوص بخود است، ساختار خاک تعیین کننده میزان حاصل خیزی آن برای کشاورزی محسوب می شود و به عبارت دیگر ساختار خاک به ما می گوید که آیا این خاک برای کشاورزی مناسب هست یا خیر.

علاوه بر کشاورزی پرفیل خاک مجموعه ائی از کاربریهای زمین را تعیین می کند. مثلاً پناهگاه حیات وحش یا جنگل، مرتع، مناطق تفریحی و سیاحتی با توجه به نوع خاک و پرفیل آن قابل تعیین می باشند.

ساختار خاک همچنان به ما می گوید که در کجا می شود مجتمع های مسکونی، بزرگراه و محل دفن زباله، ایجاد کرد.

مفهوم کلیدی:

 

خاکها نوعاً در لایه های مختلف و متفاوتی ترتیب داده شده اند، مهم ترین لایه های مناسب برای عملیات کشاورزی، لایه اولیه که محل تجمع ضایعات ارگانیک است و لایه الف که خاک رویه هست می باشند. این دو لایه خاک حاصل خیز برای کشاورزی را میسر می سازند.

 

 

 

موانع سیستمهای کشاورزی پایدار:

با توجه به توضیحاتی که در خصوص خاک و ساختار آن از منظر محیط زیست بیان گردید، لازم است به مسئله اصلی که مشکلات کشاورزی جهان هم اکنون با آن روبروست، پرداخته شود.

در این خصوص چالشهای پیش رو و سیستمهای پایدار کشاورزی و کاهش منابع غذائی قابل بررسی هستند.

همانگونه که قبلاً اشاره کردم، به موازات افزایش جمعیت جهان، منابع غذائی برای هر نفر (The amount of food available per person) روند کاهشی دارد. این مشکلات مخصوصاً در کشورهای غارت رفته حاد است. در عوض در کشورهای غارتگر، منابع غذائی فراوان مردمان شان از پرخوری چاق و به مردم دیگر جهان می خندند. هر روز به بهانه های واهی به بخشی از کره زمین حمله می کنند تا منابع غذائی آن بخش را غارت کنند. بدلیل هجمه گسترده بر منابع کشورهای ضعیف، خاکهای این کشورها در حال فرسایش است و بعضاً نابود و تخریب شده است و کیفیت خاک از بین رفته است، به عراق، لیبی و افغانستان و مالی توجه کنید، این موضوع روشن می شود.

کشورهای زورگو مکانهائی را که دچار فرسایش نکرده اند، به توسعه پایگاههای نظامی و مسکونی برای خود و اقمارشان بکار گرفته اند.

فرسایش خاک:

در یک بررسی تاریخی در خصوص تمدن های بوجود آمده روی زمین براحتی می توان پی برد که اساس و پایه تشکیل تمدنهای بشری در واقع خاکهای حاصل خیز کشاورزی بوده است.

اجتماعات اولیه بشری در کناره رودخانه ها، پایه کوهها و وسط دره ها، پناهگاهها و سکونت گاههای خود را انتخاب می کردند، انتخاب اینگونه مکانها عمدتاً برای انجام عملیات کشاورزی اولیه و بهره برداری از خاکهای حاصل خیز کشاورزی بوده است.

امپراطوریهای بزرگ ایران و روم باستان، سکونت گاه های اولیه خود در دامنه فلاتهای سر سبز و خرم بنا می نهادند و این موضوع حکایت از استفاده صحیح و منظم از خاکهای حاصل خیز کشاورزی برای بنا نهادن تمدنی بزرگ بوده است. در هر صورت بشر برای زندگی پایدار به خاکهای حاصل خیز کشاورزی وابسته است و بدون این مهم هیج گونه تمدن بشری در سطح سیاره زمین میسر نخواهد بود. آنچه را که در حال حاضر خاکهای حاصل خیز کشاورزی را بشدت تهدید می کند، فرسایش است. فرسایش بر دو نوع است:

1-فرسایش طبیعی. 2- فرسایش ناشی از فعالیتهای انسانی.

فرسایش طبیعی در مکانهائی اتفاق می افتد که دخالتهای بشری در آن نقش ندارند، و میزان اینگونه فرسایش ها بسیار کند است و بگونه ایست که خاک کافی برای جایگزینی آنچه را که از دست رفته است، تولید میگردد.

بعبارت دیگر فرسایش طبیعی معمولاً در میزانی پایدار بوجود می آید و لازمه تشکیل خاک های حاصل خیز کشاورزی است.

فرسایش تسریع یافته.((به واسطه فعالیتهای انسانی)، این نوع فرسایش عمدتاً به واسطه فعالیتهای انسانی از قبیل چرای بیش از حد، رخ می دهد. این نوع فرسایش غالباً سریعتر از میزان باز تولید خاک حاصل خیز رخ می دهد، این فرسایش بسیار خطر ناک است و خاک رویه بهرور را از بین برده و باروری خاک را کاهش داده و بهره وری آن را بشدت کاهش می دهد.

مطالعات در خصوص محصولات غله و گندم نشان می دهد که هر اینچ فرسایش خاک به میزان 6% بهره وری این محصولات را کاهش می دهد. فرسایش شدید خاک موجب ترکیدگی های عمیق خاک می شود و بدین ترتیب زمین های حاصل خیز غیر کارا میگردد.

فرسایش خاک یک مسئله آزار دهنده بوده، چرا که از بین بردن خاکها را سرعت می بخشد، در صورتیکه مراحل تشکیل خاک بکندی و بتدریج انجام می شود.

فرسایش خاک نیز مشکلات عدیده محیط زیستی را بوجود می آورد. به موارد ذیل توجه کنید.

1-مواد شیمیائی آفت کش سمی که به ذرات خاک چسبیده اند، در جریان فرسایش به آب راهه ها نزدیک می شوند و این توسط ماهیها مورد استفاده قرار گرفته و سایر آبزیان نیز، همین سرنوشت را دارند، ماهیها توسط آدمیزاد و پرندگان مورد استفاده قرار گرفته و بدین ترتیب این مواد شیمیائی سمی وارد زنجیره مواد غذائی موجودات زنده می گردند. این عمل عمدتاً توسط عملیات فرسایش انجام می شود.

رسوبات مجتمع شده ، آب راهه ها ،نهرها و رودخانه ها را پر کرده و ظرفیت آنها را برای نگه داری آب کاهش می دهند و نهایتاً این مسائل سیل را افزایش می دهد. بعلاوه رسوبات بسترهای جفت گیری ماهیهاو سایر حیات وحشی را تخریب کرده و احتیاج را برای لایه روبی رودخانه ها و کانلهای آب افزایش می دهد.

خسارات وارده ناشی از فرسایش خاک به سیستمهای دیگر خطر وارد می آورد، این خسارات سالانه ده میلیارد دلار در ایالات متحده برآورد شده است.

وضعیت فرسایش خاک در آیالات متحده وحشتناک است، یک سوم خاک رویه حاصل خیز برای کشاورزی در این کشور از بین رفته است و لذا آنها مجبورند برای پر کردن شکم مردم خود، به منابع کشورهای دیگر حمله کرده و با دست اندازی در ذخایر دیگران، خود را از گرسنگی نجات دهند.

بعضی کشورها بصورت تخمینی میزان سالانه فرسایش خاک را در کشورشان بیان کرده اند، ولی متاسفانه اطلاعات بسیار کمی در خصوص میزان فرسایش در کل کره زمین، موجود است.

دانشمندان تخمین می زند که حداقل یک سوم زمینهای حاصل خیز کشاورزی سریع از آنکه مجدداً احیاء گردند به بلای فرسایش گرفتار می شوند. تخمینها می گویند که 25 میلیارد تن خاک کشاورزی حاصل خیز هر ساله دچار فرسایش شده و از بین می رود و اگر وضعیت بر همین منوال ادامه یابد، 7 درصد از زمین های حاصل خیز کشاورزی در هر ده سال از بین می رود، فرسایش بالاتر از میزان طبیعی تولید آن، فرآیندی ناپایدار بوده و منابع با ارزش کره زمین که برای غذا دادن مردم جهان ضروری هستند را از بین می برد.

مضافاً اینکه با تداوم فرسایش خاک، جمعیت آینده کره زمین و جمعیت در حال رشد فعلی مشکلات جدی خواهند داشت و بدون توقف فرسایش خاک، سوء تغذیه و قحطی در قرن آینده فزونی خواهد یافت.

مفهوم کلیدی:

 

موفقیت و شادابی هر ملتی با خاک حاصل خیز کشاورزی میسر است.در حال حاضر میزان فرسایش در جهان بسیار بالاست و اگر این روند ناپایدار ادامه یابد، سختی های فراوانی برای انسان و سایر موجودات زنده از نظر مواد غذائی فراهم میگردد.

 

 

بیابان زائی:Desertification

تبدیل سرزمین های حاصل خیز کشاورزی به زمین های لم یزرع: هر ساله میلیونها هکتار از اراضی حاصل خیز کشاورزی، مراتع و چراگاههای حیات وحش در معرض خشکی شدید قرار گرفته و از حاصل خیزی آنها کاسته می گردد و لذا نمی شود از آنها استفاده کرد. این پدیده که از طریق خشکی و خشکسالی حادث میگردد، به بیابان زائی معروف است. بیابانی شدن غالباً در سرزمین هائی نیمه خشک بسیار حساس بوجود می آید، یعنی سرزمین هائیکه قبلاً خشک بوده اند، در چنین نواحی، حتی کوچکترین تغییرات در میزان نزولات جوی می تواند بر عملیات کشاورزی اثرات قابل ملاحظه ای داشته باشد.

عاملهای متعددی در این مسئله دخالت دارند، یکی از مهم ترین علت های بیابانی شدن مناطق در واقع خشکسالی است، خشکسالی های دراز مدت که از نظر خشکی هوا، منطقه را خفه می کند و سرزمین های لم یزریع را بوجود می آورد.

خشکسالی به دو صورت ممکن است، 1- تغییرات اقلیمی طبیعی . 2- تغییرات بوجود آمده توسط انسان.

گرمای جهانی، چرای بیش از حد و بیابان زائی در نتیجه دخالتهای انسان در طبیعت بوجود می آیند.

کاشت ممتد محصولات در سرزمینها و مناطق نیمه خشک نیز باعث بوجود آمدن بیابانها میگردد، یعنی منطقه بدلیل برداشت بیش از حد محصول و متوالی بودن کاشت، حاصل خیزی خود را از دست داده و بتدریج به بیابانهای لم یزرع تبدیل میگردد.

چگونه گرمای جهانی، چرای بیش از حد و زدودن جنگل(جنگل زدائی) باعث خشکسالی می گردد؟

گرمای جهانی توسط آلاینده های معینی مانند دی اکسید کربن(carbon dioxide) ایجاد می شود. دی اکسید کربن (CO2) گرمای اتمسفر را بدام انداخته و مانع از عبور آن به خارج از جو زمین میگردد و در نتیجه گرمای بوجود آمده در سطح زمین باقی نگه داشته می شود.

با افزایش درجه حرارات سیاره زمین(در نتیجه این عمل) میزان تبخیر بالا رفته و این عمل باعث می شود که خاک در مناطق مختلف کره، خشک و عاری از رطوبت گردد.

گرمای جهانی نیز باعث تغییرات وسیع اقلیمی میگردد و الگوهای نزولات جوی را بر هم می زند، دانشمندان میگویند در بعضی از مناطق گرمای بیشتر و خشکی گسترده تر ایجاد می شود.

متخصصین علوم جو، اظهار می دارند، در صورتیکه گرمای جهانی متوقف نگردد، تغییرات وسیعی در میزان نزولات جوی ایجاد شده و میانگین روزانه درجه حرارت، اغلب مناطق کشاورزی را ناپایدار می نماید.

تخریب پوشش علفی مناطق نیز باعث تغییر اقلیم محلی میگردد. برای مثال جنگل زدائی، میزان نزولات جوی را به مناطق پائین دست بشدت کاهش می دهد..

چرا اینگونه است؟ برای اینکه یک سطح علفی گسترده و ضخیم همانند یک اسفنج عمل می کند، یعنی رطوبت را جذب کرده به گیاهان و درختان اطراف می رساند و سپس رطوبت اضافه را وارد زمین کرده و سفره آبهای زیر زمینی را نیز پر می نماید و بدین ترتیب آب مجدداً تولید و در چرخه قرار میگردد و بدین سان تجدید می شود. آب تبخیر شده به مناطق عاری از جنگل و پوشش علفی(مناطق لخت) بسرعت به طرف پائین دست، سرازیر می گردند و لذا، هیچ گونه آبی جهت بالا آوردن سفره آب زیر زمینی به داخل نفوذ نمی کند و گیاهان نیز از آب بی بهره می گردند. هر مقدار که سرزمین خشک تر باشد، به همان مقدار تبخیر کمتر خواهد بود.

The less water there is to evaporate ، The drier the landscape )این پدیده باعث کاهش نزولات جوی در مناطق موافق وزش باد می گردد. از بین رفتن زمین های حاصل خیز کشاورزی و تبدیل آنها به بیابان(Desertification)یک مشکل اصلی جهانی است و هنگامیکه این مهم(بیابانی شدن مناطق) با عاملهای دیگری همچون فرسایش خاک و تغییرات اقلیمی ترکیب می گردد، فاجعه محیط زیستی جهانی ایجاد می کند.

چکیده بحث:

مزارع، مراتع و علفزارها، بخاطر تغییرات اقلیمی در سرتاسر جهان در حال خشک شدن هستند و عملیات ضعیف مدیریتی سرزمین مانند چرای بیش از حد نیز باعث تخریب مراتع حاصل خیز کشاورزی شده است، این پدیده زایش بیابان را بهمراه داشته و بیابان زائی نام نهاده شده است. بیابان زائی میلیونها هکتار از مزارع و مراتع را در هر سال تخریب می کند و از قدرت انسان در ارتباط با تهیه محصولات غذائی به شدت می کاهد.

 

 

ایا پدیده بیابان زائی جدی است؟ همه می دانیم که بیابان زائی نتیجه جمعیت بیش از حد انسان و استفاده از الگوهای ناپایدار کشاورزی است و در حال حاضر کشورها و مناطق متعددی را درگیر کرده است. ایالات متحده، افریقا، استرالیا، برزیل، ایران، افغانستان، چین و هندوستان از این جمله اند.

بر اساس آمار برنامه های محیط زیست سازمان ملل متحد، 70% سرزمین های خشک به بیابان تبدیل شده اند. یعنی یک چهارم کل سرزمین های جهان و اکثر این سرزمین ها مورد استفاده دام و عملیات کشاورزی قرار گرفته اند.

بیابان زائی در امریکا لاتین، آسیا و افریقا بسیار شدید است. بیابان زائی تنها یک پدیده و مشکل محیط زیستی نیست. انسانی هم هست، چرا مردم زیادی بخاطر گسترش بیابان، مزارع، خانه و کاشانه خود را از دست میدهند و مجبورند به مکانهای دیگر نقل و مکان کنند. سالانه چهل میلیارد دلار به واسطه گسترش بیابان از بهره وری کاسته می شود. بیابان زائی برای انسان پدیده جدیدی نیست، در دوران باستان در خاورمیانه بدلیل تخریب جنگل، چرای بیش از حد و عدم مدیریت مناسب عملیات کشاورزی، تخریب ظرفیت جذب آب سرزمین ها و کاهش میزان نزولات جوی همراه با گرمای جهانی، همگی باعث گردید که سرزمین ها و علفزارهای حاصل خیز کشاورزی بدلیل کاهش شدید نزولات جوی، تبدیل به بیابان های لم یزرع گردد.

مفهوم کلیدی:

 

بیابانی شدن و فرسایش خاک، سرزمینهای کشاورزی را در سرتاسر جهان تخریب می کند و قدرت انسان را برای تهیه کاغذ کاهش داده و همه این موارد بواسطه گسترش جمعیت انسان در کره زمین حاصل گشته است.

 

 

تبدیل کاربری اراضی حاصل خیز کشاورزی:

علاوه بر فرسایش خاک و بیابان زائی، سالانه میلیونها هکتار از اراضی حاصل خیز کشاورزی تبدیل به کار بریهای دیگری غیر از کشاورزی می گردد، این پدیده تبدیل کاربری اراضی حاصل خیز کشاورزی نام دارد.

گسترش شهرها، بزرگ راههای جدید، مجتمع های تجاری(Mega malls) بزرگ، و سایر کاربریهای غیر کشاورزی، از جمله کاربریهائی هستند که در واقع دشمن محیط زیست و کشاورزی شده اند.

تبدیل کاربری زمین های کشاورزی یک پدیده جهانی است. مثلاً در آلمان غربی سابق، در هر چهار سال 1% اراضی کشاورزی تبدیل به کاربریهای دیگر می شد. در فرانسه، انگلیس هر 5 سال یک درصد از اراضی تبدیل کاربری می شود. در کشورهای کمتر توسعه یافته، آمار دقیقی از این تخریبات در دست نیست. از بین رفتن سرزمین های بهره ور کشاورزی یک فرآیند ناپایدار است و با افزایش بی رویه جمعیت پدیده بیابان زائی و فرسایش خاک مشکلات جامعه جهانی در ارتباط با تولید غذای کافی چند برابر شده است.

مفهوم کلیدی:

 

هر ساله میلیونها هکتار سرزمین های کشاورزی بهره ور قربانی توسعه سیستم انسانی می گردد. جاده ها، فروشگاهها، ومراکز تجاری وسیع، راههای فرعی و بزرگ راهها و غیره، این پدیده را بوجود می آورند که بنام تبدیل کاربری سرزمین های حاصل خیز کشاورزی معروف است.

 

 

کاهش زمینهای حاصل خیز کشاورزی قابل آبیاری:

آب همانند خاک و نور خورشید یک ماده بسیار اساسی و ضروری برای عملیات کشاورزی است، گیاهان برای رشد و نمو به آب احتیاج دارند. آب نقش بسیار مهمی را در فتوسنتز برعهده دارد. نور خورشید به کمک آب عملیات تبدیل دی اکسید کربن را به مولکولهای غذائی ارگانیک بر عهده دارد.

اکثر سرزمین های کشاورزی توسط آب باران آبیاری می شوند. فقط درصدی از زمین های حاصل خیز کشاورزی به وسیله آبهای سطحی و زیر زمینی آبیاری می گردد. در جهان تقریباً 18 درصد محصولات کشاورزی توسط آبهای استحصال شده، آبیاری می شود که این مقدار فقط 33 درصد غذای جهان را تولید می کند. بدلیل استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی برای آبیاری محصولات کشاورزی و استفاده این آبها در مصارف صنعتی و شهری، آبهای زیرزمینی سریع از اینکه تجدید شوند، مورد استفاده قرار می گیرند و بدین ترتیب، کاهش سطح سفره های آب زیرزمین بوجود می آید.

این وضعیت هم اکنون در چین، هندوستان، خاورمیانه، شمال افریقا و ایالات متحده وجود دارد. لذا در صورت عدم حفاظت از آب، محصولات کشاورزی در دراز مدت کاهش پیدا کرده و بر مشکلات محیط زیستی نیز افزوده می شود.

مفهوم کلیدی:

 

زمین های کشاورزی قابل آبیاری از آبهای زیرزمینی و سطحی بخش عمده ای از غذائی جهانی را تامین می کنند، اما مقدار سرزمینهای کشاورزی آبیاری شده برای هر نفر در جهان در حال کاهش است، روندی که غذای جهانی را نیز دچار کاهش کرده است، لذا برای افزایش کارائی استفاده از آب، باید روشهای استفاده از آن تغییر کرده و بصورت پایدار در آید، آبیاریهای قطره ای و لوله کشی در کنار ریشه ها و معیارهای دیگر، از هدر رفتن آب جلوگیری کرده و می تواند در حفظ آب موثر باشد.