مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2496

 

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

بنام خدا

استراتژیهای تثبیت جمعیت.(پایداری جوامع انسانی):

در مباحث قبلی توضیح دادم که کاهش جمعیت و یا افزایش آن، برای سیاره زمین و محیط زیست مطلوب نیست، بلکه تثبیت آن دراین تنها سیاره حیات بسیار مهم است.

 

تثبیت جمعیت یعنی اینکه تعداد متولدین با تعداد مرگ و میرها همخوانی داشته باشند و همواره جهت حفظ نسل و بقاء نوع انسان، تعادلی پایدار برقرار گردد، مثلاً هر پدر و مادر باید برای جایگزینی خود تعداد لازم فرزندان را تولید کنند و بر اساس ناهنجاریها و ناملایمات روزگار، یک دهم(0/1) بیشتر فرزند تولید نمایند، مثلاً اگر نسبت سرانه 1/2 باشد، در کلیه جوامع انسانی حالتی پایدار و با ثبات برقرار می گردد و مهم تر از همه منابع در اختیار نیز با حفظ ظرفیت برد محیط زیست سازگاری و همخوانی پیدا می کند.

 

در حال حاضر در اکثر کشورهای کمتر توسعه یافته، تعداد فرزندان تولید شده چندین برابر حد استاندارد است، کنیا را در نظر بگیرید، در این کشور در سال 2005 میلادی، هر زن تعداد 7/7 بچه تولید کرد، یعنی تقریباً 4 برابر حد مجاز، و در سایر کشورهای نظیر، وضعیت به همین منوال بود، در چنین شرایطی با این تولید خارج از آستانه تحمل و ظرفیت برد محیط زیست ، تمام سامانه های حیات انسان و سایر موجودات در خطرقرار میگیرد، با توجه به این مقدمه کوتاه باید در فکر تدوین استراتژیهائی برای پایداری و تثبیت جمعیت انسان باشیم.

 

چالش های مربوط به پایداری جمعیت انسان:

 

در خصوص دستیابی به جمعیت پایدار جوامع انسانی 2 چالش اساسی مطرح است.

 

1- مهمترین چالش فوری در واقع پیدا کردن ابزارهای قابل قبولی برای کندنمودن رشد جوامع انسانی در سیاره زمین است و این مهم بدین منظور است که اندازه و تعداد جمعیت به حالتی پایدار و بادوام برسد. البته عده ای معتقدند، حتی کند کردن آهنگ رشد جمعیت و پایدار کردن آن در دراز مدت، نمی تواند مشکل را حل نماید، زیرا جمعیت جهان قبلاً از ظرفیت برد محیط زیست متجاوز گشته است. این عده بیان می دارند ، اساساً تا مدتی نباید، تولید مثل صورت گیرد، چون ممکن است به تخریب فزآینده محیط زیست منجر شود. البته این گفته چالش بر انگیز است و تولید جمعیت انسان نمی تواند، متوقف شود.

 

2- دومین چالش دراز مدت در واقع پیدا کردن راههائی بر کاهش طبیعی جمعیت انسان

 

روی کره زمین است.

 

در این جا سئوالاتی اساسی مطرح است و آن اینکه، آیا جمعیت انسان در حال حاضر ناپایدار است؟ و آیا علائم بحران این ناپایداری مشهود است؟

 

برای پاسخ دادن به دو سئوال فوق، متاسفانه جواب مثبت است. حقایق اظهار می دارند که جمعیت انسان در حال حاضر فراتر از ظرفیت برد زمین است و این مسئله مجموعه ای از ناهنجاریهای محیط زیستی را در کره زمین ایجاد کرده است. مثلاً امروزه حدود یک میلیارد از جمعیت انسانی کره زمین در فقر مطلق زندگی می کنند. این تعداد تغذیه ناکافی داشته و هیچ گونه ماٌمن و سرپناهی ندارند، اکثرشان در شهرها بطرز غم انگیزی روزگار میگذرانند. روزها به گدائی مشغول و شبها به دزدی می پردازند تا بتوانند شکم خود را سیر کنند

 

و پاسی از شب را نیز در کارتن ها می خوابند. تعداد 2 میلیارد دیگر از جمعیت جهان در واقع در لبه پرتگاه حیات قرار دارند. سوء تغذیه و نداشتن پناهگاه مطمئن انهارا ازارمیدهد ،خلاصه اینکه این تعداد در شهرها با بدترین وجه ممکن زندگی می کنند. هر چهار الی پنج خانوار در یک آپارتمان بسرمی برند. آب کافی ندارند،

سیستم تصفیه فاضلاب انسانی موجود نیست و بعضاً در خیابانها و اطراف قضای حاجت می نمایند.

با وجود همه مواردی را که در فوق توضیح دادم مشخص است که تقریباً نیمی از جمعیت موجود جهان تقریباً 5/3 میلیارد نفر در بدترین شرایط ممکن زندگی می کنند. علی رغم همه تلاشها در جهت بهبود شرایط اقتصادی مردم فقیر جهان، متاسفانه این تلاشها برای افزایش ثروت فردی، بخاطر رشد بیش از حد جمعیت موثر نبوده است. هر ساله تعداد زیادی از مردم فقیر می شوند و این مهم عمدتاً به خاطر فقر محیط زیست ایجاد می گردد. یعنی آب، هوا، خاک، منابع طبیعی، گیاهان و جانوران تحت تاثیرات نامطلوب فعالیتهای انسانی قرار گرفته و لطمه خورده و ضعیف می گردند و تعاقب این تضعیف گسترده بخش های مختلف محیط زیست، انسان نیز ضعیف شده و به فقر نزدیک می گردد.

لذا برای توقف فوری این ناهنجاریها، در مرجله اول لازم است رشد جمعیت انسان را تعدیل گردد و با این حرکت از رنج انسانهای فعلی، آلودگی محیط زیست و تخریب منابع کاسته شود.

لذا، توقف رشد جمعیت و کاهش تعداد انسانها همراه با تدوین برنامه های اقتصادی پایدار، می تواند، چرخه فقر و تخریب محیط زیست را متوقف کند.

 

مفهوم کلیدی:

 

برای دستیابی به پایداری جوامع انسانی 2 چالش اساسی وجود دارد. چالش اول و فوری، در واقع پیدا کردن ابزارهای قابل قبولی است که بتواند میزان رشد جمعیت را کاهش دهد و به جمعیت جهان اجازه داده شود تا پایداری را تجربه کند. چالش دوم و دارز مدت این است که برای رسیدن به پایداری قطعی در روی کره زمین، از ابزارهای پذیرفته شده هوشمند اجتماعی ، انسانی و بیولوژیکی استفاده کرده و از این طریق، کاهشها و افزایشهای طبیعی را مد نظر قرار دهیم.

 

 

استراتژیهای تثبیت جمعیت:

کاملاً مشهود است که برای دستیابی به جمعیت پایدار در کره زمین، ما نیازمند استراتژیهائی هستیم که فراتر از تعلیم و تربیت در خصوص کنترل موالید باشد و یا به عبارت بهتر پیش گیری از باروری و تنظیم خانواده، دیگر کفایت نمی کند.

لذا ما باید راهکارهای متعددی را در جهت به ثبات رساندن جمعیت جهان مد نظر قرار دهیم. بعنوان مثال، ما باید مشکلات و ریشه های آنرا شناسائی و بر اساس تصحیح آنها، اقدامات معمول را انجام دهیم، مثلاً فقر، عدم تعلیم تربیت، عدم رعایت حقوق زنان، بهداشت ضعیف، ریشه های افزایش جمعیت می باشد.

در صورت تصحیح این ناهنجاریها امیدواریهای زیادی در جهت پایدار کردن جمعیت جهان وجود دارد.

مفهوم کلیدی:

 

برای تثبیت و پایدار کردن جمعیت جهان، علاوه بر دست رسی آسان به وسایل جلوگیری از بارداری و تنظیم خانواده، نیازمند اقدامات متعددی برای کم کردن میزان رشد هستیم، برای حمله بر علل ریشه ائی این ناهنجاری (رشد بیش از حد جمعیت)، تدوین استراتژیهای کنترل برای پایدارکردن جمعیت جهان ضروری است.

 

 

الف: توسعه اقتصادی و دوران گذار جمعیتی:

یکی از استراتژیهای مهم در کم کردن آهنگ رشد جمعیت، توسعه اقتصادی است.

لذا توسعه اقتصادی نیروئی قدرتمند در جهت کند کردن و یا حتی توقف رشد کاذب

جمعیت محسوب می گردد.

چگونه توسعه اقتصادی میزان رشد را کاهش می دهد؟

رشد اقتصادی اشتغال را فراهم کرده و باعث افزایش ثروت خانوار می گردد و بطور کلی وضعیت مامن، غذا، تعلیم و تربیت، فقر و بیماری کاهش یافته و یا از بین می رود.

با افزایش درآمد خانوار، میزان باروری آنها نیز کاهش می یابد، این پدیده در اکثر کشورهای توسعه یافته بطرز خارق العاده ای، تجربه شده است و اغلب کشورهای اروپائی و صنعتی شده در طول نسلهای متمادی، سایز و اندازه جمعیت خانوار خود را که با بهبود شرایط اقتصادی آنها، میسر گشته است، کاهش داده اند.

این چنین پدیده ای، گذار جمعیتی (Demographic Transition) نام گذاری گردیده است.

گذار جمعیت دارای چهار مرحله منحصر به فرد است، ملت های صنعتی در حال حاضر از هر چهار مرحله عبور کرده اند، این ملت های توسعه یافته صنعتی، در مرحله اول، میزان موالید و مرگ و میر آنها بسیار بالا بود.در این مرحله، بخاطر میزان بالای مرگ و میر و موالید،این دو پدیده هم دیگر را خنثی می کردند و لذا حالت پایدار و ثابتی بر جمعیت انها حکم فرما بود.

در مرحله دوم، بهبود ها در وضعیت سلامتی و بهداشت مردم که به واسطه پیشرفتهای تکنولوژیکی از قبیل اختراع داروهای ضد امراض و بهبودهای مربوط به شرایط اقتصادی بوجود آمده بود، مجموعاً باعث کاهش قابل ملاحظه میزان مرگ و میر گردید، ولی میزان موالید در این مرحله همچنان بالا بود، لذا، تفاوت بین میزانهای زاد و ولد و مرگ و میر منجر به دوره رشد سریع جمعیت گردید.

در مرحله سوم با توسعه شرایط اقتصادی کشورها، میزانهای موالید نیز کاهش یافت و لذا رشد جمعیت روند کاهشی بخود گرفت و نهایتاً در طول زمان، میزانهای مرگ و میر و زاد و ولد بحالت تعادل رسید و در چنین شرایطی بود که رشدکاذب جمعیت در مرحله چهار متوقف گردید.

کاهش در میزانهای زاد و ولد در مرحله سوم مربوط به چندین عامل می گردد. شاید مهمترین عامل در این کاهش در واقع تغییر فکر والدین در ارتباط با بچه دار شدن باشد، فکری که به دنبال رفاه بیشتر و دردسر کمتر است.

در دوران قبل از صنعتی شدن ، کشاورزان به فرزندان بعنوان یک سرمایه می نگرستند و معتقد بودند که بچه ها در مزارع کشاورزی به آنها کمک کرده و در دوران پیری یار و یاور آنها خواهند بود و به اقتصاد خانواده نیز کمک شایانی می نمایند. در دوران صنعتی شدن مهاجرت خانواده ها به شهرها آغاز گردید و فرزندان به عنوان مسئولین اقتصادی خانوار معیشت انها را تامین میکردند.

لذا در زمان صنعتی شدن وجود هرفرزند بدین معنی بود که پول بیشتری باید وقف انها گردد.والدین میگفتند اگر بچه ها کار نکنند، آنها سربار خانواده خواهند بود و در چنین شرایطی هر چه تعداد بچه ها کمتر باشد، وضعیت معیشتی بهتر خواهد بود(فرزند کمتر رفاه بیشتر). در دوران صنعتی شدن این اتفاق بوجود آمد.

بدین ترتیب توسعه اقتصادی در کشورهای صنعتی باعث گردید که دوران گذار جمعیتی بوجود آید، این دورانها، در واقع آهنگ رشد جمعیت کشورهای صنعتی را کمتر کرد و تا حدودی، پایداری و ثبات این مناطق حاصل گردید. در قاره های دیگر، نظیر افریقا، آسیا و سایر مناطق کمتر توسعه یافته، باید این اتفاق گذار جمعیتی که در واقع آهنگ رشد جمعیت را کند می کند، بوجود آید، تا بتوان حالت هائی از ثبات نسبی را در این گونه کشورها، نیز تجربه نمود، متاسفانه در حال حاضر، شواهدی وجود دارد که دلالت بر عدم توسعه اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته، می باشد و این نقصان اقتصادی برگذار جمعیتی این کشورها اثر نامطلوب داشته است. شواهد عبارتند از:

1- منابع اقتصادی اغلب کشورهای در حال توسعه در جهت ساخت صنعت مورد نیاز برای گذار جمعیتی بسیار محدود شده است. منابع اینگونه کشورها، در دوران استعمار مورد تاخت و تاز کشورهای صنعتی قرار گرفته و با بهره برداری بیش از حد به غارت رفته است و لذا،کفاف ایجاد ثروت لازم برایدوران گذار جمعیت دارا نمی باشد و در چنین حالتی، تعداد زاد و ولدها زیاد گشته و مردم برای پر کردن شکم خود بجان هم دیگر می افتند، کشتار، غارت و تخریب محیط زیست در این گونه جوامع بیداد می کند.

2- گذار جمعیت در کشورهای توسعه یافته صنعتی، در واقع، خلق الساعه نبوده و یک شبه اتفاق نیفتاده است، این گذار در بعضی از کشورها، مثلاً فنلاند، 200 سال طول کشید تا تعادل بین میزان مرگ و میر و زاد و ولد بوجود آید، ولی در کشورهای کمتر توسعه یافته که زمان دو برابر شدن بسیار سریع دارند، ایجاد تعادل بین مرگ و میر و زاد و ولد بسیار مشکل بوده و قرنها طول می کشد تا این اتفاق حاصل گردد.

3- رشد جمعیت در اغلب کشورهای عقب نگه داشته سریع تر از رشد اقتصادی است. مطالعات اخیر نشان می دهد که یک درصد(1%) رشد در نیروی کار، نیازمند 3% میزان رشد اقتصادی است. حالا فکر کنید برای پایداری جمعیتی که میزان رشد آن سالیانه3% است، چند درصد میزان رشد اقتصادی لازم است؟ لذا، برای اکثر کشورهای ضعیف شده توسط استعمار که رشد جمعیتی بالائی دارند، دستیابی به رشد اقتصادی مناسب و متناسب با رشد جمعیت غیر محتمل، بسیار مشکل و ناممکن خواهد بود.

4- چهارمین دلیل، در واقع، منابع انرژی ناشی از سوخت های فسیلی است که برای مرحله گذار جمعیت بسیار ضروری هستند. این منابع در حال حاضر، توسط کشورهای غارتگر در حال اتمام است . لذا کشورهای ضعیف نگه داشته شده و کشورهای که اموالشان(منابع نفت، مواد معدنی) توسط دیگر کشورهای زورگو، غارت می شود، باید مردم شان بخود آیند و از این هدر روی وسیع و گسترده جلوگیری کنند. در چنین حالتی امید می رود که از رشد اقتصادی مناسبی(در صورتیکه خودشان فعالیت کنند) برخوردار شده و همزمان نسبت به تعدیل جمعیت نیز اقدامات مهندسی لازم را انجام دهند.

اغلب کشور ها و ملت های غارت رفته، در مرحله دوم، یا اوایل مرحله سوم نمودار گذار جمعیت هستند. بدین معنی که میزان تولد در آنها بالا و میزان مرگ و میر کم شده است و لذا، از میزان رشد جمعیتی بالائی برخوردارند و در چنین حالتی بنظر نمی رسد که حتی صنعتی شدن این کشورها، کمکی به گذار جمعیتی آنها بکند، فلذا، باید برای انتقال این کشورها به ثبات و پایداری جمعیتی راههای دیگری را جستجو کرد. شاید در مرحله فعلی، تنظیم خانواده، یعنی تعدیل تعداد افراد خانوارو توسعه بنگاههای زودبازده پایدار بتواند، قدری از آلام فشار جمعیتی را بر این گونه جوامع کاهش دهد.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

توسعه اقتصادی، نیروئی قدرتمند برای کاهش رشد جمعیت جهان است اگر چه این توسعه ، باعث رشد جمعیت در کشورهای توسعه یافته شده است ولی این تغییر، در طول دهها سال طول کشیده است و همراه با منابع اساسی(ثروت) لازم برای تغییر بوده است . این منابع در حال حاضر در کشورهای ضعیف نگاه داشته شده جهان بسیار کم هستند.

 

 

تنظیم خانواده و تثبیت جمعیت:

برای اینکه جمعیت جهان را پایدار کنیم، لازم است، میزان مرگ و میر و میزان تولد را پائین نگه داشته و به حد نرمال برسانیم، در صورت تحقق چنین امری، رشد جمعیت آرام، کند، معتدل و پایدار خواهد بود.

یعنی اگر یک خانوار 2 نفره در طول دوران زندگی زناشوئی به تعداد 1/2فرزند(سرانه) تولید کنند در چنین حالتی تعدیل، تثبیت و توسعه پایدار جوامع انسانی در جهان حاصل خواهد شد .

یکی از راههای کنترل تولید نامناسب جمعیت، ترتیب و تدوین برنامه های تنظیم خانواده است، لذا کشورهائی که جمعیت خانوار آنها، زیاد است باید با انواع مکانیزمهای جلوگیری از بارداری اقدامات مفید و جدی انجام دهند. روشهای فیزیکی جلوگیری از بارداری این امکان را به والدین می دهدکه تعداد بچه ها و فاصله زمانی بین آنها را بخوبی برنامه ریزی و تعیین کنند.

با انجام برنامه های مربوط به تنظیم خانواده و جلوگیری از بارداری ناخواسته، کشورها میتوانند بخوبی میزان موالید را تسریع و یا کنترل نمایند، البته در حال حاضر که جمعیت جهان بسیار زیاد است، مسئله کنترل مد نظر است، لذا با کنترل موالید و تنظیم آن بر اساس رشد اقتصادی و گذار جمعیتی، می توان بر مسئله فزونی جمعیت فائق آمد. محقیقن معتقدند، در صورتیکه برنامه های مربوط به تنظیم خانواده بخوبی اجراء گردد. میزان باروری پنجاه(50%) درصد، کاهش می یابد.

 

در برنامه های تنظیم خانواده برای کنترل موالید ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرند. این وسایل جلوگیری کننده از بارداری عبارتند از:

1-دستگاههای کنترل اسپرم و تخمک.

2- روشهای محاسباتی تعین زمان ازاد شدن تخمک.

3- مواد شیمیائی مهار کننده اسپرم و تخمک.

وسایل و ابزارآلات فوق بعلاوه مواد شیمیائی مورد نظر همگی در جهت کاهش موالید در یک جامعه انسانی کاربرد دارد.

بطور کلی اقدامات مربوط به کنترل موالید در سه دسته گسترده قابل تقسیم بندی می باشند.

1- امتناع از اتحاد اسپرم و تخمک در زمان همبستر شدن.

2- استفاده از روشهای جلوگیری از بارداری نظیر، مواد شیمیائ، وسایل فیزیکی شامل کاندوم و غیره با روشهای که مانع اتحاد اسپرم و تخمک در زمان جفت گیری صورت می پذیرد.

3- استفاده از روش مسئله دار و غیر اخلاقی سقط جنین ، یعنی تخریب عمدی جنین ایجاد شده در زمان جفت گیریSexual Intercourse

sexual intercourse, also called Coitus, or Copulation,  reproductive act in which the male reproductive organ (in humans and other higher animals) enters the female reproductive tract. If the reproductive act is complete, sperm cells are passed from the male body into the female, in the process fertilizing the female egg and forming a new organism. In some vertebrates, such as fish, eggs are laid outside of the body and fertilized externally.

To accomplish internal copulation certain body and organic adaptations are necessary. In the human male, the penis serves both excretory and reproductive functions. During intercourse, the blood flow is temporarily increased and trapped in the penisso that it becomes enlarged and elevated, a condition known as erection. Erection changes the normally soft and flaccid organ to one of greater size and rigidity to permit easier penetration into the reproductive tract of the female. Sexual intercourse both culminates and terminates in orgasm, a process in which the male expels semen—containing sperm cells, which may unite with and fertilize the female egg, and a seminal plasma that contains cell nutrients, water, salts, and metabolites—into the female’s vaginal canal. The male’s ability to produce and secrete semen, as well as to function sexually, is dependent on theandrogen hormones, which circulate in the male’s body. In the female reproductive system, an external opening leads to thevagina, which in turn communicates with the uterus (or womb), a thick-walled, pear-shaped organ where the sperm fertilizes the egg and where the fetus develops. In human beings, a pattern of physiological events occurs during sexual arousal and intercourse. These events may be identified as occuring in a sequence of four stages: excitement, plateau, orgasm, and resolution. The basic pattern is similar in both sexes, regardless of the specific sexual stimulus.

In the excitement stage, the body prepares for sexual activity by tensing muscles and increasing heart rate. In the male, blood flows into the penis, causing it to become erect; in the female, the vaginal walls become moist, the inner part of the vaginabecomes wider, and the clitoris enlarges. In the plateau stage, breathing becomes more rapid and the muscles continue to tense. The glans at the head of the penis swells and the testes enlarge in the male; in the female, the outer vagina contracts and the clitoris retracts.

At orgasm the neuromuscular tension built up in the preceding stages is released in a few seconds. In the woman, the vagina begins a series of regular contractions; in the man, the penis also contracts rhythmically to expel the sperm and semen (ejaculation). The succeeding resolution stage brings a gradual return to the resting state that may take several hours. In the male, the penis shrinks back to its normal size; in the female, the vagina and other genital structures also return to their pre-excitement condition. The resolution stage in men contains a refractory period of several minutes to a few hours, during which the man is incapable of further sexual arousal. Women have no such refractory period and can quickly become aroused again from any point in the resolution stage.

In some animals, such as sheep and migratory birds, copulation occurs only seasonally. During the breeding season, hormones are produced in both the male and female species that prepare their reproductive systems for copulation. In the nonbreeding seasons, the hormone levels drop so that the animals are not capable of fertilized breeding and do not have the desire to engage in copulation.

با وسایل و ابزار الات جراحی یا به وسیله دارو

البته این روش از منظرهای مختلف، تلاشی نکوهیده و قابل سرزنش است. و نگارنده این روش را توجیه نمی کند، چون به سلامت مادر لطمه زیادی وارد می شود و مهم تر اینکه یک انسان بیگناه، به قتل میرسد. لذا، توصیه می شود، از روشهای دیگر مرسوم، ذکر شده قبلی استفاده گردد.

لازم به ذکر است که برنامه های مربوط به کنترل موالید در هر کشور و ملتی فرق می کند و شایسته است که بر اساس فرهنگ بومی ملتها با رعایت مسائل معنوی و مذهبی اقدامات لازم صورت پذیرد.

آموزش مادران و پداران و بالا بردن فرهنگ عمومی مزدوجین در خصوص تنظیم سایز و اندازه خانوار، بسیار مهم و ضروری است، آموزشها می تواند انفرادی، خانوادگی و بصورت گروهی انجام گردد.

انجام برنامه های مربوط به تنظیم خانواده در کشورهای مختلف کم جمعیت و پر جمعیت، به دو صورت میسر است.

1- داوطلبانه: در این روش مردم تشویق می شوند، با انجام امور مربوط به تعدیل و تثبیت موالید، بصورت داوطلبانه، اقدامات مربوط به این امر را انجام می دهند.

2- اجباری: در کشورهائیکه جمعیت آنها زیاد است و به حد انفجار رسیده، دولت ها می توانند با اعمال برنامه ها و قوانین، مردم و خانواده ها را مجبور به تنظیم سایز و اندازه جمعیت خود که از دو یا سه تجاوز نکند را به انجام برسانند، این روش برای خانواده هائیکه نتوانند تنظیمات لازم را انجام دهند، جرائمی را در نظر گرفته و بر خانوارها، اعمال می کنند تا شاهد فزرونی جمعیت نباشند، در هر صورت با اعمال روشهای فوق بخش بزرگی از معضلات مربوط به افزایش جمعیت، حل و فصل می گردد.

مفهوم کلیدی:

 

اقدامات مربوط به تنظیم خانواده و تثبیت سایز و اندازه جمعیت خانوار، این اجازه را به والدین می دهد که بخوبی تعداد فرزندان و فضای بین آنها را تبین و تعیین کنند(شیر به شیر)، تنظیم خانواده یک تلاش علمی و در عین حال جهانی است که به منظور تثبیت و پایداری جمعیت انسان در حهان اعمال می گردد.

 

 

توسعه اقتصادی پایدار در تراز کنترل موالید و جمعیت جهان:

مسائلی از قبیل به راه انداختن بنگاه های اقتصادی کوچک وزودبازده می تواند نقش بسیار موثری در ایجاد اشتغال نموده و بخش کوچکی از معضل مربوط به کنترل موالید حل گردد، با مشغول کردن مردان خانواده به کار و فعالیت و نیز هشدارهای لازم در جهت نحوه تامین رفاه عمومی خانواده،مردان در تصمیم مربوط به سایز و اندازه خانواده حساس شده و از این طریق پاره ای از مسائل مربوط به تنظیم خانواده حل و فصل می گردد.

ایجاد اشتغال برای خانمها نیز بخش مهمی از مسئله مربوط به تنظیم اندازه خانواده را در بر می گیرد و در صورتیکه بتوانیم بنگاه های امنی برای کار کردن خانم ها و امرار معاش آنها از پا کنیم، آنها می توانند با تصمیم گیریهای منطقی خود، در جهت تعدیل تعداد فرزندان، به تثبیت جمعیت و پایداری آن از طریق کاهش تعداد تولدها که با عملیات جلوگیری از بارداری همراه است کمک کنند.

لذا با ایجاد اشتغال برای خانمها در ازدواج و در تاخیر فرزند آوری راهی دیگر برای تعدیل جمعیت هموار میگردد.

بهداشت مناسب خانواده نیز نقش بسیار اساسی در تعدیل جمعیت ایفا می نماید. در صورت بهبود بهداشت و سلامت جامع الاطراف مزدوجین، تصمیمات معقول در جهت بچه دار شدن در چارچوب محدودیت ها، اتخاذ می گردد. دلیل مهم دیگری که همراه بهبود وضعیت بهداشتی است، در واقع کاهش مرگ و میر نوزادان را بدنبال دارد و از این طریق تمایل بع به فرزند دار دار شدن نیز کاهش می یابد.

بهبود شرایط عمومی و وضعیت اجتماعی خانمها نیز نقش مهمی در کنترل موالید ایجاد می نماید، این بهبود وضعیت در تصمیم گیری های لازم برای تعداد فرزندان، زنان همسنگ مردان کرده و از این طریق تنظیمات لازم خانوادگی به صورت دوجانبه انجام می شود.

 

 

 

 

مفهوم کلیدی:

 

توسعه اقتصادی پایدار از طریق ایجاد بنگاه های کوچک و زودبازده وایجاد اشتغال برای زنان از جمله تلاشهائی هستند که عدالت و بهبودها در حوضه سلامت(بهداشت) را برای خانمها ایجاد می کنند و در واقع دو مورد مهم فوق بخشی از استراتژی حیاتی جهانی برای کاهش میزان باروری و کم کردن رشد جمعیت محسوب میگردند.

 

 

پایداری جمعیت در کشورهای صنعتی توسعه یافته:

یک مطلب مهم:

اکثر مردم فکر می کنند رشد جمعیت در کشورهای کمتر توسعه یافته که هم اکنون بیش از 90% رشد در آنجا هست، باید تحت کنترل قرار گیرد.

در صورتیکه این کشورهای کاملاً توسعه یافته صنعتی هستند که مشکلات عدیده محیط زیستی را ایجاد می نمایند، اثرات محیط زیستی یک ملت یا بهتر بگویم اثرات یک کشور بر محیط زیست از طریق معادله ذیل بدست می آید.

 

 

آلودگی و مصرف منابع به ازاء هر واحد مصرف Xمصرف هر نفر ( سرانه)X تعداد جمعیت = اثر محیط زیستی

 

 

1-اندازه و تعداد جمعیت، تعیین کننده اصلی اثر است. حتی اگر نوع و روش زندگی در 2 جامعه نظیر هم باشد، مثلاً یک در ده میلیون و یک در یک میلیون، هرچه تعداد جمعیت بیشتر باشد، اثر محیط زیستی آن ده برابر اثر محیط زیستی جمعیت کمتر است.

جمعیت های بیشتر، منابع بیشتری را مصرف می کنند و در نتیجه آلودگی بیشتری تولید می نمایند.

2-میزان مصرف هر نفر در تعیین اثرات محیط زیستی نیز فوق العاده مهم است در کشورهای کاملاً صنعتی شده مخصوصاً ایالات متحده، کانادا، آلمان و سایر، میزان مصرف هر نفر از منابع طبیعی محیط زیست چند برابر میزان مصرف، نسبت به کشورهای کمتر توسعه یافته است.

این بدین معنی است که هر امریکائی 40 برابر یک هندی از منابع محیط زیست استفاده می کند و بدین ترتیب قادر است 40 برابر یک هندی الاصل به محیط زیست ضربه بزند.

برای درک مطلب فوق و بکارگیری آن در آمار به مثال ذیل توجه کنید.

سال گذشته تعداد 84 میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه شد از این تعداد 6/75 میلیون نفر در کشورهای کمتر توسعه یافته و 4/8 میلیون نفر در کشورهای صنعتی شده ساکن هستند، این 4/8 میلیون نفر که در کشورهای فوق ساکنند قادرند به اندازه 336 میلیون نفر آلودگی تولید کنند، گونه های متنوع حیوانی وگیاهی را را منقرض نمایند و تخریب گسترده محیط زیستی جهانی را فراهم کنند.

کشورهای صنعتی ادعا دارند استاندارد زندگیشان بالا رفته ودیوانه وار تمایل زیادی به مصرف بیش از حد پیدا کرده اند.لذا اگر تعداد اینگونه افراد که به ویژه خواری و پرخوری عادت کرده اند300 میلیون نفر باشد انها میتوانند به اندازه12 میلیارد نفر به همه ارکان محیط زیست ضربه بزنند.اگر جهان انسانی امروز بتواند در مقابل این پرخوری ایستادگی کند و از طرف دیگر بر اساس مدل؛ جمعیت، منابع و آلودگی، محیط زیست و زمین مدیریت گردد،گلستانی به وجود خواهد امد که همه خلائق از زندگی در ان لذت خواهند برد. پس با تعدیل و تثبیت در همه ابعاد زندگی حتی جمعیت می توان، به همه ریشه های تخریب محیط زیست حمله کرده و آنها را نابود نمود

مفهوم کلیدی:

 

اگر چه غالب توجهات در خصوص کنترل جمعیت و تثبیت آن معطوف به کشورهای کمتر توسعه یافته است، ولی کشورهای کاملاً توسعه یافته بخاطر سطح بالای مصرف منابع طبیعی برای هر نفر و نیز اثرات ویرانگرمحیط زیستی، نقش برجسته ای در تخریب گسترده محیط زیست دارند.

 

 

3-بخش سوم معادله فوق، آلودگی و استفاده از منابع به ازاء هر واحد مصرف است که در واقع بر اثر محیط زیستی یک جمعیت تاثیر می گذارد.

مثلاً مقدار انرژی مورد نیاز برای تامین نیازمندیهای انسان متفاوت است، لذا فراهم کردن انرژی الکتریکی با استفاده از پانل های خورشیدی به مراتب منابع و آلودگی کمتری را نسبت به انرژی سوخت های فسیلی ایجاد می کند.

برای درک این مطلب به مثال ذیل توجه کنید:

دو جمعیت که هر کدام یک میلیون نفر می باشند را تصور کنید، اگر جمعیت الف از مواد بازیافتی، انرژی تجدید پذیر، حمل و نقل عمومی و انرژی کارا استفاده نماید ، میزان مصرف منابع و تولید آلودگی این جمعیت 90% کمتر از میزان مصرف و تولید آلودگی جمعیت ب می باشد، که از راههای ناپایدارو ضربه زننده به محیط زیست امرار معاش می کنند.

 

 

 

 

 

مفهوم کلیدی:

 

اثر جمعیت بر محیط زیست بستگی به عاملهای متعددی دارد، تعداد جمعیت، مصرف سرانه هر نفر(شهروندان بصورت میانگین چه مقدار مصرف می کنند) و میزان مصرف منابع و تولید آلودگی برای برآورده کردن نیازها، از جمله این عوامل هستند.

 

 

تبادل اطلاعات نقش مهمی را در کاهش رشد جمعیت ایفا می نماید:

با صرفه جوئی در استفاده از منابع و بهینه بودن مصرف، توسعه تکنولوژیهای دوستدار محیط زیست، استخدام روشهای موثر کاهش یا جلوگیری از آلودگی و نهایتاً کاهش رشد جمعیت، امیدواریهای زیادی را در ارتباط با توسعه پایدار انسان در سیاره زمین ایجاد می نماید.

از منظر اکولوژیکی، صرفه جوئی در مصرف منابع و استفاده کارا و پایدار از آنها، غالباً دو پدیده اساسی در آزاد کردن منابع برای استفاده و بهره برداری مردمی است که در جهان از فرصت های برابر برخوردار نیستند و در حقیقت منطق پشت این قصه این است که اگر ملت های ثروتمند از منابع کمتر استفاده کنند، این منابع می تواند در اختیار ملتهای مظلوم نگه داشته جهان، قرار گیرد .این مسئله به نوبه خود، میتواند،

مجموعه تنش ها و درگیریها را بین داراها و ندارها (haves&have nots)تا حدود زیادی کاهش دهد.

البته از نظر یک متفکر محیط زیستی(خودم)سیستم جهانی منابع، مشکل پایداری و توسعه پایدار را حل نمی کند و جواب مناسبی نمی باشد، و این مهم بخاطر این است که شهروندان مناطق و ملت های صنعت نگه داشته شده و توسری خورده بدلیل نداشتن منابع مالی لازم قادر به خرید مایحتاج خود نیستند.

این بدین معنی است که یک نفر اگر اشتغال لازم را نداشته باشد و پولی هم برای خرید در اختیار ندارد، در چنین حالتی اگر قیمت کالا یک ریال هم باشد، آن هم قادر نسیت خرید کند.

لذا این جواب که آزاد کردن منابع سهم فقرا را افزایش می دهد، بسیار گمراه کننده است.

تعداد تخمینی 3/5 میلیارد نفر که هم اکنون در کشورهای ضعیف نگه داشته، زندگی می کنند، از وضعیت مناسب مالی برخوردار نیستند. کمک های کشورهای غارتگر هم نتوانستی است از آلام این بدبختی ها، بکاهد.

گرسنگی و فقر غذائی در این کشورها بیداد می کند. لذا ثابت و تعدیل نمودن جمعیت و کم کردن آهنگ رشد آن در این گونه کشورها، بسیار مفید است، این مهم می تواند از طریق تبادل اطلاعات بین دول در ارتباط با کنترل موالید صورت پذیرد. عملیات کشاورزی پایدار، بهبود بهداشت و سلامت مردم و اندیشدن در خصوص تدوین استراتژیهای توسعه پایدار نیز بسیار ضروری و مهم است تا از این طریق بتوان شکافهای موجود بین مردم ، اقتصاد و محیط زیست را پر کرد.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

ملت های غارتگر صنعتی می توانند در جهت ساخت آینده پایدار جوامع به کشورهای غارت شده کمک کنند، این حداقل بخشی از مطالبات کشورهای ضعیف شده است .

برای مثال، کشورهای قلدر، باید اول جمعیت خودشان را کاهش داده، مصرف منابع را کم کرده و تولید آلودگی را متوقف کنند. این کشورهای صنعتی با اموال دیگران می توانند، از طریق کمکهای مالی، تبادل اطلاعات مربوط تثبیت و تنظیم جمعیت و تدوین استراتژیهای توسعه پایدار و تخصص فنی به کشورهای غارت شده کمک کنند.

 

 

ایجاد جوامع انسانی پایدار در کشورهای ضعیف نگه داشته شده:

1- توسعه طرحهای ملی موثر و توضیح مناسب اطلاعات در خصوص تعدیل جمعیت بعلاوه در اختیار قرار دادن آسان انواع وسایل کنترل بارداری، مزایای انجام طرحهای ملی و بومی موفقیت های فراوانی را به همراه دارد.

2- آموزش گسترده مناطق روستائی و تبین منافع متعدد تعدیل جمعیت همراه با روشنگریهائی در خصوص کاهش رشد جمعیت در این گونه مناطق بسیار با اهمیت است.

با انجام روش فوق، نرخ رشد جمعیت کاهش یافته و زندگی سالمتری برای روستائیان ایجاد می گردد. این مهم بعهده دولت ها است.

3- تغییر ایده های فرهنگی و عرفی در جهت اندازه خانوار تغییر رفتارهای مردم در خصوص داشتن فرزندان زیاد امری لازم است. مزایای فرزند متناسب با وضعیت مالی خانوار و اماده کردن خانواده ها از نظر روانی برای پذیرش تعداد فرزندان کمترنیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

4- با ایجاد بنگاه های اقتصادی کوچک و زودبازده در روستا ها و شهرها از مهاجرت بی رویه جلوگیری شده و این مهم استاندارد زندگی آنها را بالامیبرد در بهداشت و سلامت آنها تاثیر گذار است و سایز خانواده شهرها و روستاها را نیز تنظیم می کند.

لذا با ایجاد رفاه نسبی، تنظیمات اتومات کنترل جمعیت به صورت فطری حادث میگردد.

5- با توزیع مناسب ثروت نیز کنترل جمعیت میسر می گردد.

6- یکپارچه کردن سیاست های جمعیتی با سیاست های اقتصادی، منابع، غذا و استفاده از زمین برای دستیابی به حالت های پایدار جمعیتی نیز از ارکان کند کردن اهنگ رشد جمعیت قلمداد میشود.

7- در خواست کمک مالی از سازمان ملل در جهت تدوین و اجراء طرحها و برنامه های مربوط به تعدیل و تثبیت جمعیت.

مفهوم کلیدی:

 

سازمانهای دولتی و خصوصی می توانند با کمک بنیادهای بین المللی و نیز سازمان ملل متحد، فعالیت های مربوط به تعدیل و تثبیت جمعیت را در کشور های ضعیف نگه داشته شده،طرح ریزی نموده و به مرحله عمل برسانند، انجام این گونه طرحها تعدیل جمعیت و توسعه اقتصادی پایدار را فراهم می نماید .

 

 

غلبه بر موانع تعدیل و تثبیت جمعیت:

1- برای دستیابی به جمعیت انسانی پایدارموانع متعددی وجود داردکه باید در خصوص عبور از آنها چاره جوئی شود، این موانع عبارتند ار: 1- روانشناختی و فرهنگی. 2- تعلیم تربیتی. 3- مذهبی.

الف) در خصوص مسائل و موانع روانشناختی باید متذکر شویم که در کشورهای کمتر توسعه یافته، داشتن فرزند زیاد، دارائی محسوب می شود و خانواده معتقدند که هر چه تعداد بچه های آنها بیشتر باشد، وضعیت اقتصادی آنها بهتر خواهد شد، چون بچه ها در آستانه جوانی می توانند در مزارع و بنگاههای متعدد کشاورزی کار کنند و از نظر تامین معاش پشتیبان خانواده گردند، لذا بسختی می توان خانواده ها را از نظر روانی متقاعد کرد که داشتن فرزند کمتر زندگی بهتری را برای آنها ایجاد می کند، برای غلبه بر این مانع فرهنگی و روانشناختی لازم است از طریق تعلیم و تربیت و نیز خطرفراوانی جمعیت و بعلاوه کمبود منابع، اقدامات لازم در

قالب برنامه های کوتاه مدت،میان مدت و دراز مدت انجام گیرد.

با آگاهی خانواده ها از وضعیت منابع کره زمین و نیز بالا بردن بهداشت آنها، امیدواریهای زیادی وجود دارد که بتوان بر این مانع غلبه کرد.

مفهوم کلیدی:

 

در کشورهای توسعه یافته بچه ها بعنوان هزینه محسوب می شوند، در این کشورها برای بزرگ کردن یک بچه 270000 دلار هزینه میشود، زنان جامعه نسبت به داشتن فرزند بی تفاوتند و وضعیت اجتماعی انها به فرزندآوری وابسته نیست.در کشورهای ضعیف نگه داشته شده جهان، فرزندان غالباً بعنوان دارائی والدین محسوب می شوند و زینت حیات دنیای آنان هستند.

در این بلوک انسانی، زنان بواسطه فرزند اوری از وضعیت وموقعیت اجتماعی مناسب و بالائی برخوردارند. داشتن فرزندان زیاد در این کشورها ، به واسطه اینکه میزان مرگ و میر بالا است مطلوب قلمداد می شود. عاملهای روان شناختی نیز باعث گردیده تا اندازه خانوار و رشد سریع جمعیت در کشورهای غارت شده شدت یابد.

 

 

موانع آموزشی و تعلیم و تربیت:

کمبود دانش و نداشتن سواد نیز مانعی برای پائین آوردن میزان باروری و کاهش رشد جمعیت است.

در یک برداشت عمومی این گونه است که هر چه میزان تحصیلات پائین تر باشد، میزان باروری بالاتر است.

لذا، آموزش، تعلیم و تربیت و بطور کلی با سواد بودن، باروری را در همه ملت ها تحت تاثیر قرار می دهد. فقرا و ثروتمندان در موارد متعددی تحت تاثیر دانش و بینش خود در ارتباط با باروری و فرزند دارشدن قرار می گیرند.

مثلاً خانمهائیکه به تحصیل ادامه می دهند، دیرتر ازدواج می کنند و این مهم سطح باروری آنها را پائین می آورد و کسانیکه اصلاً تحصیل نمی کنند بدلیل عدم آگاهی مییزان بچه آوریشان بسیار بالاست.

لذا یکی از راههای تعدیل و کنترل موالید ناخواسته، افزایش دانش و سطح سواد شهروندان است.

مفهوم کلیدی:

 

بعنوان یک برداشت عمومی، هر اندازه میزان سواد و تحصیلات در یک جامعه بالا باشد، به همان اندازه میزان و سطح باروری با همان شدت پائین است، دانش و آگاهی باعث پائین آوردن تعداد بچه های که یک زن می تواند بدنیا بیاورد را کاهش می دهد. و باعث میگردد والدین بجای پرداختن به تولید نسل زیاد به راههای جایگزین دیگری فکر کنند.

 

 

موانع مذهبی تعدیل جمعیت:

در اغلب کشورها مذهب، نیروی قدرتمندی در میزان تولید مثل است. مسحیان(شاخه کاتالیک) کاملاً مخالف جلوگیری از بارداری هستند و روشهای کنترل بارداری را ضد مسحیت می دانند.

بودائیها(مذاهب زمینی) روشهای تنظیم خانواده را مفید می دانند.

در اسلام که مکتبی اصیل و الهی است، هیج مذمتی در جهت تعداد فرزندان وجود ندارد. در این مکتب بصراحت در خصوص مزایای فرزندان سخن رفته است و بطور کلی اسلام، فرزندان را زینت حیات دنیا می داند.

علمای اسلام بر اساس مقتضیات زمان در جهت تنظیم خانواده و تعدیل آن بعضا فتاوائی صادر میکنند.

در ایران در اوایل دهه 1980 میلادی صدور چنین فتواهای در جهت سایز و اندازه جمعیت توسط بعضی از علما صادر گردید و منجر به کاهش جمعیت در حال رشد، ایران گردید.

قبلاً توضیح دادم که مسیحی ها مخالف استعمال وسائل جلوگیری از بارداری و مهم تر از همه سقط جنین هستند، بلحاظ تئوریک کاتولیک های مسیحی تقریباً یک میلیارد از مردم جهان مسیحیت را تشویق به زاد و ولد می کنند ولی اخیراً شواهدی بدست آمده است که حتی کاتولیک ها، در جهت کنترل موالید از انواع روشهای کنترل بارداری استفاده می کنند.

در عراق میزان باروری کل 1/5 است یعنی دو برابر حد معمول و استاندارد و عملاً تعدیل جمعیت و تنظیم آن بی معنی شده است، دلیل این امر درگیریهای متعدد فرقه ای است که توسط استکبار برای بغارت بردن منابع نفت آنها صورت می گیرد، لذا عراقیها برای اینکه روزانه کشته می دهند مجبورند جهت میزان خسارات وارده انسان، میزان باروری کل را بالا ببرند و این موضوع در شرایط فعلی پسندیده است.

بطور کلی مذاهب ساخته دست بشر بر اساس منابع ملت های خود، اقدام به کاهش و یا افزایش جمعیت می نمایند، در چنین حالتی تعدیل پایداری جمعیت برای آنها از جایگاه مناسبی برخوردار نیست.

مذاهب الهی، با توجه به فرامین صادره از وضعیت مناسبتری برخوردارند و در صورتیکه آموزشهای معنوی لازم در این گونه جوامع ساری و جاری و نهادینه گردد تعدیل و پایداری جمعیت بصورت طبیعی اتفاق می افتد. دستورالمل های معنوی اسلام در جهت آئین زناشوئی و رعایت همه موارد مربوط به این امر از رشد بی رویه جمعیت می کاهد.

 

مفهوم کلیدی:

 

مذاهب، هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی بر رشد جمعیت جهان اثر گذارند. مذاهب زمینی بر اساس منافع ملت ها و فرقه های خود اقدام به کاهش و یا افزایش جمعیت می نماید. مذاهب الهی بر اساس آموزه های مکتب خود عمل کرده و رعایت فرآیند طبیعی رشد جمعیت مدنظر آنها است. شیوه های غیر معمول کنترل موالید، از نظر فرقه های مذهبی آسمانی، عملی نکوهیده است.

 

 

اخلاق و تعدیل جمعیت:

تولید مثل یکی از حقوق اساسی همه موجودات زنده است. انسان این مهم ترین و با هوش ترین مخلوق خلقت، نیز مشمول این قاعده است. انکار حق تولید مثل در واقع انکار یکی از بنیادی ترین و مهم ترین فعالیتهای انسانی در روی زمین است.

مسلکها و قرائت های مختلف از مذاهب مختلف نیز بر این عقیده اند که اقدامات کنترلی مربوط به جمعیت از طریق جلوگیری از بارداری به عقاید و باورهای مذهبی لطمه می زند.

حتی پاره ای از گروه های نژادی می گویند، تنظیم خانواده برای انها چیزی فراتر از نسل کشی است. خلاصه اینکه، در خصوص مسائل مربوط به جلوگیری از بارداری، مباحث بسیار زیادی مطرح است.تعدیل جمعیت مخالفین و موافقین فراوانی نیز دارد. آنچه معقول بنظر می رسد، در واقع پاسخ دادن به این سئوال اخلاقی است که آیا تولید مثل حق شخصی و فردی است؟ پاسخ به این سئوال از 2 منظر قابل طرح است.

1- زمانیکه حق جامعه(حقوق جمعی) بر حق فردی ارجحیت داشته باشد، در چنین شرایطی باید منافع جمع را در نظر گرفت. پس اگر جامعه با تحقیقات به این نتیجه برسد که اضافه کردن جمعیت جهان، منجر به کاهش و نقصان مواد و نیز تولید آلودگی بیش از حد می گردد، در چنین وضعیتی باید حق جامعه را در نظر گرفت. با توضیح فوق حق شخصی افراد در تولید مثل با توجه به وضعیت جامعه قابل تبین است و در صورت ترجیح منافع جامعه بر فرد، و با تولید مثل متعادل، از تخریبات محیط زیستی نیز کاسته می شود.

2- با توجه به زندگی آیندگانی که بعد از نسل حاضر می آیند و نیز توجه جدی به زندگی نسل فعلی، لازم است تعدیدلات و تثبیت لازم در جمعیت انسانی پدیدار گردد. این چنین وضعیتی نشان از توسعه پایداردر سطح انسانی دارد. لذا ما نباید انسانیت را با دکترین آزادیهای فردی منبعث از افکارمان، جدای از حقایق بیولوژیک حیات ببینیم. حقایق بیولوژِیک زندگی انسانی ارتباطی تنگاتنگ با محدودیت های آزادیهای فردی دارند.

از منظر زیست شناسی، سلولها موظفند در چارچوبهای معین به رشد ادامه دهندو در صورت تجاوز از اصول مسلم بیولوژیک، حیات آنها در مخاطره قرار می گیرد.

انسان بعنوان یک تمامیت بیولوژیک نیز، از قاعده فوق پیروی می کند و در صورتیکه در چارچوب حاضر رشد نکند، همه سامانه های حیات را بر باد می دهد.

از طرف دیگر تمامیت زیست کره و ظرفیت برد محیط زیست راهنمای خوبی برای پیروی از اخلاق و تثبیت جمعیت انسان می باشد.

شرایط بیولوژیکی حاکم بر کره، در واقع تعیین کننده رفاه و سلامت همه موجودات زنده در محیط زیست کره می باشد و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.

با توجه به مسائل فوق، اخلاق حکم می کند که برای محافظت از سیاره زمین و سیستمهای طبیعی که زیست کره را قائم نگه می دارند و نیز توجه جدی به حیات نسل های آینده، باید همواره سیاره را از همه نظر(جمعیت و سایر) در حالت ثبات و تعادل نگه داریم.

مفهوم کلیدی:

 

اغلب مردم بر این عقیده اند که حق داشتن فرزند یک آزادی بنیادین فردی است، پاره ای دیگر به حقوق اجتماعی پایبند ند و می گویند، نسل فعلی و نسل های آینده حق دارند که از محیط سالم و پاک، غذای کافی، پناهگاه و لباس و پوشاک استفاده کنند و این مسئله ای فراتر از حقوق فردی است .

 

 

 

گزارشی از وضعیت تعدیل و تثبیت جمعیت در جهان:

یکی از موضوعات اصلی مربوط به علوم حفاظت محیط زیست، امروزه مسئله بسیار اساسی مربوط به تعدیل و جمعیت انسان در سیاره زمین است.

گزارش ذیل گویای تصویری از وضعیت تعدیل است. از اوایل دهه 1960 میلادی جمعیت جهان رو به کاهش گذاشت، در آن زمان درصد رشد 2% بود. یعنی قرار بود در سال 1995 بعد از 35 سال دو برابر شود که خوشبختانه این اتفاق ایجاد نشد و حتی درصد رشد بطرز قابل ملاحظه ای کاهش یافت یعنی از 2% به 1/2% در سال 2005 میلادی نزول کرد.

کاهش در هر دو بلوک(کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر)، بوقوع پیوست. این اتفاق بیشتر از همه جا، در چین و تایوان بوجود آمد. در سال 1994 میلادی در مصر، یک کنفرانس بین المللی تحت عنوان جمعیت و توسعه و در سال 1995 نیز کنفرانس دیگری تحت عنوان وضعیت زنان در چین برگزار گردید، هر دو کنفرانس فوق، در جهت کاهش جمعیت جهان، بسیار موثر بودند.

در کنفرانس مصر مقرر شد وضعیت زنان جهان بهبود و میزان باروری کاهش یابد و در کنفرانس پکن، موانع روانشناختی و فرهنگی مربوط به راههای پیشرفت زنان نیز مورد بررسی قرار گرفت، در آن کنفرانس مقرر شد در خصوص افزایش حقوق اجتماعی زنان و تعلیم و تربیت آنها، اقدامات موثری در جهان انجام گردد.

پیشرفت های فوق باعث کاهش جمعیت در جهان گردید ولی از طرف دیگر همراه این کاهش مجموعه ئی از ناهنجاریها نیز در محیط زیست ایجاد شد و کماکان ادامه دارد.

مثلاً:

1- تعاقب کاهش رشد جمعیت، مردم از روستاها به شهرها هجوم آوردند. به موازات افزایش جمعیت شهرها، طیف وسیعی از امراض مسری نیز پدیدار گشت، این اتفاق عمدتاً در کشورهای تحت توسعه بوجود آمد.

2- در کشورهای کمتر توسعه یافته ترافیک سنگین، تعداد اتومبیل های زیاد، باعث گردید در کیفیت هوای شهرها، تغییرات عمده ای بوجود آید و تعاقب این چالش مجموعه ئی از امراض و سرطانها بعلت آلودگی هوا، در شهرها بوجود آمد. مضافاً اینکه آلودگی هوا در اینگونه سکونتگاههای انسانی، باعث کاهش عملکرد سیستم ایمنی انسان گردید و بدلیل عدم رعایت بهداشت مناسب طیف وسیعی از میکروارگانیزمهای مهلک و بسیار خطرناک، بوجود آمد و زندگی انسانی را در رنج فرو برد، این وضعیت بخاطر آسان شدن جابجائی مردم در جهان توسط جت های غول پیکر پر سرعت، گسترش روز افزون بیماریهای مهلک را در جهان نیز میسر نمود.

تخمین ها می گویند در اکثر کشورهای ضعیف نگه داشته شده، افزایش های مربوط به مرگ و میر انسانها عمدتاً از طریق بیماریهای کاهنده عملکرد سیستم ایمنی بدن بوده است. مثلاً ایدز(AIDS) یا سندرم(ناهنجاری) نقصایمنی اکتسابی

(Acquired Immune Deficiency Syndrome) امروزه بیماری فوق اکثر کشورهای فقیر و ضعیف را درگیر کرده است، این بیماری عمدتاً از طریق مقاربت با جنس موافق یا مخالف بوجود می آید.

این بیماری به سیستم ایمنی بدن حمله کرده و در دارز مدت آنرا از کار می اندازد و شما در مقابل کوچک ترین ناهنجاری و بیماری  حتی سرماخوردگی قادر به بهبود نمی باشید، چون محافظان سلامتی شما بوسیله ویروس نقص ایمنی انسانی(HIV)، ضعیف شده و از کار افتاده اند.

در حال حاضر HIV (Human Immunodeficiency Virus) در کشورهای افریقائی قریب به 40%از انسانها  را در گیر خود کرده است

مرگ و میرهائی نیز به واسطه کاهش آب آشامیدنی و نبود غذا  گزارش شده است.

مفهوم کلیدی:

 

 

برای ایجاد تعادل و تثبیت جمعیت جهان، اولاً باید نسبت های مربوط به میزان مرگ و میر و زاد و ولد را منطقی و واقعی نمائیم، برای طبیعی کردن افزایش و کاهش میزان های فوق، لازم است از قوانین بیولوژیکی طبیعی حاکم بر سیستمهای حیات، تبعیت نمود، قوانین پایداری به ما می گویند که در جهت دستیابی به تثبیت در زمینه انسانی، موارد ذیل از اهمیت ویژه ای برخوردارند.

 

1- سایز و اندازه جمعیت باید همواره تحت کنترل قرار گیرد تا شاهد کاهش و افزایش بی رویه نباشیم.

 

2- از انرژی پاک و غیر آلوده استفاده کنیم.

 

3-برای ضایعاتی که بوجود می آوریم، مدیریت تبدیل و بازیافت آنها را نیز فراهم نمائیم.

 

4-در مصرف مواد . منابع طبیعی، درست مصرف کردن را مدنظر قرار دهیم.

 

در صورت برقراری حالتهای فوق در جوامع موجودات زنده از جمله انسان، می توانیم شاهد پایداری و تثبیت جمعیت باشیم.