درباره

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2289

 

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

 

 

بنام خدا

علف زارها، جنگل ها ، سرزمین های بکر و حفاظت پایدار محیط زیست:

استراتژیهای مدیریت پایدار:

در این بخش قصد دارم راجع به علفزارها و جنگل ها که در واقع منابع غذائی ما هستند، و خدمات متعدد اکولوژیک را در اختیار ما قرار می دهند، بحث کنم.

 


بنام خدا

علف زارها، جنگل ها ، سرزمین های بکر و حفاظت پایدار محیط زیست:

استراتژیهای مدیریت پایدار:

در این بخش قصد دارم راجع به علفزارها و جنگل ها که در واقع منابع غذائی ما هستند، و خدمات متعدد اکولوژیک را در اختیار ما قرار می دهند، بحث کنم.

پیشنهاداتی در جهت مدیریت پایدار بر این منابع ارزشمند را ارائه خواهم داد. البته سعی می کنم در خلال بحث از سرزمین های بکر و دست نخورده نیز پرده بردارم و بخاطر خدمات لذت بخشی که این مناطق برای مردم به ارمغان می آورند، به مدیریت پایدار آنها، بپردازم، چرا که معتقدم اگر بتوانیم سرزمین دست نخورده و بکر را بخوبی مدیریت کنیم، در واقع تنوع زیستی را حفظ کرده ایم.

اجازه دهید قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم، قدری راجع به اینکه چرا علفزارها، جنگل ها و سرزمین های بکر ما در حال تخریب هستند، توضیح دهم.

داستان غم انگیز دارائیهای عمومی متعلق به همه مردم:

( The Tragedy of the Commons)

جنگل ها، مراتع، علفزارها، آب، خاک، هوا و سایر منابع طبیعی، دارائیهای مشترک همه مردم هستند و بدون آنها هیج جنبنده ای یارای زندگی سالمی را نخواهد داشت.

مسائلی از قبیل چرای بیش از حد و تخریب و قطع درختان جنگلی، حمله وحشیانه بر سرزمینهای بکر و دست نخورده، همه و همه موجبات تخریب وسیع حیات را روی سیاره زمین فراهم می آورند. و در صورت ادامه روند تخریب، تمدن های بشری نیز از بین می روند، بعنوان مثال، تمدن های روم باستان و امپراطوری بزرگ ساسانیان در ایران را در نظر بگیرید.

این تمدن های باستانی به واسطه قطع تمام عیار جنگل ها(کالای عمومی) و چرای بیش از حد حیوانات در علفزارها و عدم رسیدگی به سرزمین های حاصل خیز(کالای عمومی) و نهایتاً عدم احترام به منابع عمومی طبیعی بهای سختی به قیمت نابودی تمدنهایشان پرداختند.

تاریخ نشان می دهد که این تمدنها بدلیل عدم توجه به محیط زیست، محکوم به نابودی شده اند. اسکلت ساختمانهای مربوط به تمدنهای باستانی، برآمده از زیر خروارها خاک در بیابانهای برهوت و کویرهای لم یزرع، کشورهائی نظیر ایران و عراق نشانگر این موضوع است.

کویرها و بیابانهائیکه امروزه عاری از هر گونه حیات هستند(مخصوصاً) در آسیا، نشان می دهد که این سرزمین های خشک روزی روزگاری مملو از جنگل های انبوه بوده اند ولی بواسطه بی احتیاطی نابخشودنی، ملت هایشان و فشار سنگین بر سرزمینهای حاصل خیز شان از طریق (استفاده بیش از حد، چرای بی رویه دام، قطع یکباره جنگل های سر به فلک کشیده) به بیابانی لم یزرع تبدیل شده اند.

حتی تاریخدانان پا را فراتر گذاشته و می گویند، تمدن یونان باستان و رم نیز به واسطه استفاده ناصحیح از سرزمین های حاصل خیز کشاورزی، به نابودی گرائیده است.

در سال 1968 میلادی یک دانشمند انگلیسی بنام گرت هاردین(Garrett Hardin) در مقاله ئی چرخه تخریب محیط زیست را تحت عنوان تراژدی دارائیهای مشترک(Tragedy of Commons) بدرستی توضیح داد.

همه میدانیم که در کره زمین، خاک، آب، هوا و منابع طبیعی، معادن، جنگل ها و اقیانوسها، متعلق به همه مردم حال و آینده می باشند. هر گونه دست اندازی انقراض و استفاده بیش از حد و تخریب وسیع منابع عمومی و آلوده کردن دارائیهای مشترک(آب، خاک و هوا) تجاوز به حقوق ملت ها محسوب میگردد.

در این تصمیم خدادادی حتی مالکان خصوصی زمین ها، حق تخریب آنها را ندارند و در صورت تجاوز به سرزمین های حاصل خیز کشاورزی(استفاده بدون نگهداری) از منظر محیط زیست باید مجازات شوند تا بسزای اعمال زشت خود برسند.

دلائل مترتبت بر عدم توجه به نگهداری دارائیهای عمومی(آب، خاک و هوا) توسط مردم عبارتند از:

1- بشر در طول تاریخ همواره بدنبال تجمع و تمرکز ثروت بوده است، اینکه این ثروت چگونه بدست می آید و از چه منابعی تهیه می شود نوعاً برای انسان در برگیرنده کالاهای عمومی است و عمدتاً از دل زمین و قشر رویه آن قابل حصول است. کالاهای عمومی مخصوصاً جنگل ها، مراتع، معادن(منابع غیر قابل تجدید شونده )همواره مورد تاخت و تازهای انسانها با هم دیگر بوده اند، غارت بین المللی یک دارائی مثل نفت توسط کشوری زورگو و قلدر، در طول دهه های گذشته زیاد اتفاق افتاده است. لذا انسان همواره کوشیده است تا از این دارائی های رایگان خدادادی حداکثر استفاده را بدون توجه به هم نوعان خود داشته باشد. یکی از دلائل عمده تجمع و تمرکز ثروت در واقع بلعیدن دارائی عمومی توسط عده ای از خدا بی خبر است. و این موضوع یعنی تخریب وسیع محیط زیست و غم انگیز تر اینکه بر باد رفتن دارائیهای عمومی توسط زورگویان و قلدران تاریخ را بهمراه دارد.

2- انسانها در طول تاریخ بدون توجه به هم نوعان خود، همواره در خیلی از مسائل دشمن همدیگر بوده اند و دارائیهائی عمومی از آب، خاک و هوا را بعنوان ملک شخصی می نگرستند، لذا در استفاده از آن، برای خود محدودیتی قابل نبودند و در تخریب آن نیز ید طولانی داشتند. مثلاً آب تا آنجائی مهم است که مورد استفاده خودشان قرار گیرد و برای استفاده دیگران، تخریب و آلودگی آن مهم نیست. یا هوا، عده زیادی از مردم براحتی هوا را آلوده کرده و استشناق هوای آلوده توسط هم نوعان شان برای آنها مهم نیست.

شما هوای تهران را در نظر بگیرید، در طول سال که 365 روز است تقریباً هر روز هوا ناسالم است. چرا؟!!

آیا مردم نمی دانند که هوای آلوده چقدر ضرر دارد. نه ، می دانند، ولی عدم توجه به این دارائی عمومی، اساساً باعث گردیده است که آنها به این موضوع بصورت سطحی بنگرند، این طرز تفکر بدلیل پایداری آلودگی در طول سالیان دراز در تهران متاسفانه در تمام سطوح انسانی وجود دارد و باعث گردیده است که مردم شهرهای آلوده ایران روزانه بجای استفاده از هوای سالم، حجم عظیمی از گاز های آلاینده را قورت دهند. و این فاجعه است که در حال حاضر دامن گیر مردم عزیز ایران است، راستی فاجعه نیست؟!!

چه کسانی پاسخگو هستند؟!!

3- بعلت بهره برداری بیش از حد از منابع طبیعی کره زمین و ازدیاد جمعیت انسان، تخریبات وسیعی در حوزه های مختلف دارائیهای عمومی جهان صورت گرفته است.

منابع معدنی، نفت و گاز در جهان در حال اتمام است، آب بطرز گسترده استحصال و بگونه بی رحمانه ای مورد استفاده، تخریب و آلودگی قرار می گیرد.

هوا در اکثر شهرهای بزرگ جهان، وضعیتی بسیار خطرناک دارد، سالانه عده زیادی به واسطه آلودگیهای متنوع حاکم بر کره زمین از بین می روند، جنگل ها بدلیل استفاده بیش از حد و قطع آنها، در حال نابودی گسترده ئی میباشند. و خلاصه اینکه بهره برداری غیر مهندسی از مجموعه دارائیهای رایگان طبیعت که در اختیار انسان قرار می گیرد، همگی باعث گردیده است که داستان غم انگیز دارائیهای عمومی و مشترک، بصورت مداوم در جهت نابودی، تکرار گردد.

 

 

 

 

 

مفهوم کلیدی:

 

منابع اشتراکی یعنی، منابعی که بصورت مشترک توسط همه مردم مورد استفاده قرار می گیرند، مثل خاک، هوا و آب(اقیانوسها و غیره)، غالباً توسط عده ای سودجو و خودبین که در یک چرخه خود، منفعت طلبانه صورت می گیرد و بر اساس منافع فردی استوار است، باعث می گردد که مجموعه ای از اثرات منفی و تخریب گر بر دارائیهای عمومی و مشترک حاکم گردد. در چنین حالتی حتی زمین های حاصل خیزی که بصورت مالکیت خصوصی در آمده اند، بدلیل عدم اطلاع از اهمیت خاک، آب و هوا و نیز جمع آوری در جهت تجمع و تمرکز ثروت و سایر عامل دیگر، در امان نخواهد بود.

 

 

مدیریت مراتع/ حفاظت علفزارهای ارزشمند جهان:

گوسفندان، گاوهای اهلی و بطور کلی احشام و سایر حیوانات اهلی، علفخوار از پوشش علفی، علفزارها استفاده می کنند.

حیوانات اهلی از نظر تغذیه انسانی، در اکثر نقاط جهان، بسیار مهم و با اهمیت هستند. این حیوانات برای اینکه به انسانها پروتئین لازم را برسانند، باید از تعداد قابل ملاحظه ای برخوردار باشند، عده ای می گویند این تعداد در حالت طبیعی باید 3 به 1 باشد، یعنی برای هر انسان 3 گونه اهلی پروتئین دار لازم است، البته نگارنده با نظر موافق نیست ، هر چه انسان در پائین زنجیره غذائی قرار گیرد، از نظر سلامتی و وفور غذا، در امنیت بیشتری خواهد بود.

علفزارهائیکه حیوانات اهلی جهان به آنها وابسته هستند، مراتع (Range lands) نام دارند. مراتع جزء اصلی غذای جهانی و تولید چرم و پشم محسوب میشوند.

هنگامیکه مراتع بخوبی مدیریت شوند و حیوانات اهلی را بدرستی تغذیه کنند، در چنین حالتی می توان از آنها بعنوان محصولاتی تمام نشدنی نام برد.

متاسفانه امروزه مراتع بسیار زیادی در جهان بصورت ناپایدار مورد استفاده قرار می گیرند.

 

اکولوژی حاکم بر مراتع چیست؟

چگونه می شود از مراتع بصورت پایدار استفاده کرد و غذای جهان را به اندازه کافی تامین نمود؟

مفهوم کلیدی:

 

مراتع( علفزارهائی که حیوانات اهلی از آنها تغذیه می کنند) عنصر بسیار مهمی از یک مگاسیستم کشاورزی جهان می باشند. هنگامیکه مراتع بدرستی مدیریت شوند، می توانند منبع غذائی پایداری در جهان تلقی گردند.

 

 

اکولوژی مراتع:

علف ها در زیست بومهای(Biomes) علفی جهان ساکنند. علف ها همانند سایر گونه های گیاهی، نور خورشید را برای انرژی به دام انداخته و برای تولید مواد ارگانیک مورد استفاده قرار می دهند.

حیوانات اهلی و چرندگان بومی از علف ها تغذیه می کنند و مواد غذائی ارگانیک و غیر ارگانیک که برای حیات آن ضروری است را نیز از علفزارها بدست می آورند.

مردم نیز گوشت این گیاه خوران را مصرف و شیرشان را می آشامند.

بنابراین مواد ارگانیک علف ها و انرژی حاصل از تغذیه آنها، وارد زنجیره غذائی می شود، در میان همه گیاهان، علف ها بی نظیرند، چرا، چون آنها غالباً بطرز بی رحمانه ای مورد استفاده قرار گرفته و باز هم بدون هیچ گونه چشم داشتی رشد می کنند و سال به سال دو مرتبه از ریشه می رویند، یعنی از ناحیه پایه گیاه

Basal-Zone مجدداً رشد می کنند.

علفزارها برای فشاری که از چرای بیش از حد نیز به آنها وارد می شود تا حدودی مقاومت می کنند و این پدیده از خصوصیات تطابق پذیری آنها در برابر ناجوانمردی های بی وقفه چرندگان است.

پائین ترین بخش علف که به سطح زمین نزدیک است، به دلایل خاص اکولوژیک از دسترس حیوانات علفخوار خارج گشته و در مسیری زمستانی مجدداً در تابستان تجدید حیات می نماید.

ولی در صورتیکه به صورت متناوب و پی در پی مورد چرا قرار گیرد، یارای مقاومت بیش از حد را از دست داده و در نهایت از بین می رود. بعنوان یک قانون عمومی، توصیه شده است که علفزارها، نصف آن اندازه ای را که از سطح زمین رشد کرده اند، مورد استفاده قرار گیرند و نصف بقیه که در واقع ذخیره متابولیک(Metabolic) علف نام دارد، برای رشد مجدد باقی بماند.

کارکرد ذخیره متابولیک عبارت است از فراهم کردن توانمندی و استعداد فتو سنتزی مورد نیاز برای تهیه غذائیکه باید در ریشه مورد استفاده قرار گیرد، آنهم ریشه ای که به اندازه 2 متر یا بیشتر در داخل زمین فرو رفته باشد.

پس ذخائیر متابولیک در ریشه و تغذیه ان برای رشد مجدد علف ها بسیار مهم و ضروری است.

بدون این ذخائر، گیاه صدمه شدید دیده و در اکثر موارد به مرگ ان منجر می گردد. هنگامیکه زمان لازم برای باز تولید علفزارها(Recovery) در جریان چرا و استفاده، در نظر گرفته نشود، در چنین حالتی علفزار، تخریبش آغاز و در نتیجه چرای بیش از حد، ذخائر متابولیک آن توسط علف خوران مورد از بین می رود.

در استفاده معمولی، علف ها که گیاهان سخت جانی هستند در برابر شرایط بسیار سخت محیط بدلیل تطابق پذیری بالا، زنده و در دوره های متوالی به حیات خود ادامه می دهند.

بعنوان مثال، زیست بومهای علف زار جهان در مقابل خشکسالی و حتی آتش سوزی ها ، مقاومنند. این مقاومت به گونه ایست که آنها را قادر می سازد در هنگام خشکسالی، ریشه های خود را به عمق زمین فرو برده و سفره های آب های زیر زمینی را تصرف نمایند، آنها نیز قادرند مقادیر زیادی مواد غذائی را در خود انبار کرده، تا در شرایط سخت خشکسالی و آتش سوزی بتوانند مجدداً از آنها استفاده کرده و رشد نمایند.

مفهوم کلیدی:

 

علف ها در مراتع، پایه زنجیره غذائی را تشکیل می دهند، این گیاهان گونه های سخت جانی هستند که در مقابل خشک سالیهای دوره ای و آتش سوزیها و حتی چرای بیش از حد، تا زمانیکه ذخائیر متابولیکشان حفاظت گردد، از تطابق پذیری بالای برخوردارگشته و با مقاومت به زندگی ادامه دهند.

 

 

وضعیت مراتع موجود جهان:

در سرتاسر جهان، متاسفانه وضعیت و شرایط فعلی مراتع جهان رضایت بخش نیست و زیر استاندارد و شرایط مطلوب قرار دارد.

برنامه سازمان ملل متحد تخمین می زند که 75% مراتع جهان در حال پیش روی بسوی بیابانی شدن(Desertification) هستند و ظرفیت برد(Carrying capacity) آنها حداقل 25% کاهش یافته است و مشکل اصلی این تخریب اساساً چرای بیش از حد(Overgrazing) بوده است.

بعلاوه بیابان زائی مسائلی دیگری از قبیل فرسایش شدید خاک، کاهش قابل ملاحظه آبهای زیرزمینی، نابودی و نقصان حیات وحش و حمله بی امان علف های ناخواسته هرز همه و همه مشکلات مربوط به مراتع را افزایش داده است.

جنگلها نیز به واسطه چرای حیوانات اهلی از تخریب در امان نمانده اند. در بعضی از مناطق جهان شاخه هائی از درختان جنگلی برای تغذیه حیوانات اهلی قطع می گردد. در پاره ائی از اوقات کل درختان جنگلی برای باز کردن راه حیوانات یکباره قطع می شود.

مثلاً در هندوستان علفزارها و مراتع قادر هستند غذای کافی برای حدود 160 میلیون گوسفند موجود را فراهم کنند. لذا، مردم آن سامان مجبورند برای تغذیه گوسفندان از جنگل ها و سایر سرزمین ها استفاده کنند.

مفهوم کلیدی:

 

در صد بسیار بالائی از مراتع عمومی و خصوصی کشورها بخاطر عملیات مدیریتی زمین ها بصورت ناپایدار مثل چرای بیش از حد، از درجه اعتبار حاصل خیزی و رشد مجدد ساقط شده و تخریب گردیده اند. برای جلوگیری از این تخریب بیرحمانه مراتع و علفزارهای جهان، لازم است عملیات مدیریتی پایداری بر زمین های حاصل خیز مرتعی، ساری و جاری گردد.

 

 

مدیریت مراتع/ رویکردی پایدار:

علفزارها طی هزاران سال، بدون هیچ گونه اثر بیماری آشکاری، مورد چرای گونه های محلی قرار گرفته اند.

در حقیقت چرا برای علفزارها بسیار مناسب است. این مهم بدان منظور است که علفخوارانی مانند گوسفند و آهو کمک به پخش و پراکنی دانه های گیاهان کرده و خاک را نیز کود دهی می نمایند. سم این حیوانات صخره ها را کنده کاری کرده و خاک سازی میکنند و نهایتاً دانه های گیاهان را داخل خاک جاسازی می نمایند.

مدیریت پایدار چرا اگر بنحو مناسبی انجام گردد، می تواند از مراتع حفاظت و حتی کیفیت آنها را بهبود بخشید.

لذا در صورتیکه انسانها با رعایت اصول پایداری از مراتع حفاظت و استفاده کنند می توانند بصورت دراز مدت از حضور مراتع در محیط زیست لذت ببرد. اجزاء قابل رعایت در مدیریت پایدار مراتع عبارتند از، روشهای متعددی که به صورت همزمان اجراء گردند این اصول و روشها عبارتند از:

1- کنترل میزان و تعداد حیوانات اهلی علفخوار در مرتع.

2- استفاده متناوب از مرتع.

3- کنترل توزیع حیوانات اهلی در مزرعه(مرتع).

4- احیاء علفزار ها.

5- بهبود مداوم و مستمر مراتع در اختیار.

مفهوم کلیدی:

 

علفزارها بخوبی در مقابل فشار چرای حیوانات تطابق یافته اند و این ناهنجاری را به خوبی تحمل می کنند. علفزارها و علفخوران می توانند در قالب ارتباط پایداری که به نفع هر دوی آنهاست بصورت مسالمت آمیز زندگی کنند.

 

 

 

تشریح اجزاء و پارامترهای اصول پایداری در نگهداری و استفاده از مراتع:

1-کنترل تعداد حیوانات اهلی موجود در یک مرتع:

اولین و مهمترین مرحله در مدیریت پایدار مراتع، کنترل تعداد ماندگاری حیواناتی است که در قطعه ئی از مرتع به چرا مشغولند.

این اندازه یکی از مهمترین اصول پایداری در مرتع را به خود اختصاص می دهد. یعنی زندگی در بین محدودیت های ایجاد شده(تعداد و ماندگاریها) کلید مدیریت صحیح مرتع است، در واقع نگه داشتن جمعیت حیوانات علفخوار مابین ظرفیت برد اکوسیستم مد نظر قرار میگیرد.

مهمترین متغیر در تعیین ظرفیت برد یک اکوسیستم، شرایط آب و هوای محلی است. مخصوصاً میزان نزولات جوی و درجه حرارت در دورانهای خشک و خشکسالی ممتد، ممکن است ظرفیت برد یک مرتع نصف ظرفیت زمان نرمال باشد، یعنی در خشکسالی ظرفیت برد مراتع به نصف تقلیل می یابد.

بر این منوال تعداد حیواناتی را که می توانند از مرتع در آن سال مورد نظر استفاده کنند، باید به نصف تقلیل داد. در عوض در سالهائیکه ظرفیت برد به حد معمول می رسد، می توان تعداد حیوانات علفخوار را در مرتع به دو برابر افزایش داد.

واقعیت این است که یک مدیریت موفق مرتع نیازمند تمایل و توافق کافی به همکاری با طبیعت و محیط زیست است و در صورتیکه اراده جدی و کافی برای تعاون با طبیعت وجود نداشته باشد، حتی صحبت از اصول پایداری، بی معنی خواهد بود.

اصل کلیدی دیگری که در ارتباط با استفاده از مرتع مطرح است، اخلاق پایدار می باشد ، رعایت اصول اخلاقی محکم و استوار، انسان را واردار می کند که در استفاده از طبیعت همواره جانب اعتدال را رعایت نماید.

یعنی اندازه و تعداد حیوانات مزرعه، توجه جدی به عدم برداشت مداوم و سنگین از علفزارها که در قالب چرای بیش از حد اتفاق می افتد و نیز رعایت همه اصول پایداری در داشت و برداشت از مرتع، رعایت گردد.

در صورت عدم رعایت اصول اخلاقی، استفاده از مواهب طبیعت و عدم توجه به اصول پایداری، می توان شاهد تخریب تدریجی جنگل ها و مراتع بود.

این تخریب هزینه های زیادی را بر اقتصاد، محیط زیست و مردم تحمیل می نماید و نهایتاً در دراز مدت منجر به کاهش یکپارچه ظرفیت برد مرتع و پائین امدن بهره وری آن می گردد.

مفهوم کلیدی:

 

مراتع و زمینهای علفی کاشته شده برای حیوانات باید بر اساس ظرفیت برد زمین تنظیم و استفاده گردند. این ظرفیت برد،سال به سال و با توجه به شرایط آب و هوائی منطقه متفاوت خواهد بود. اگر نشود اندازه و تعداد گله گوسفندان و یا هر نوع علفخوار دیگری را در مزرعه تنظیم کرد، در چنین حالتی ظرفیت برد مزرعه پائین آمده و بدلیل چرای بیش از حد، فرصت استفاده های آتی(چرای آینده) نیز تخریب می گردد.

 

 

2-اصل دوم پایداری مدیریت مراتع:

چرای متناوب یا چرخشی است. چرای متناوب یعنی اینکه از مراتع بگونه ای استفاده کنیم که امکان رشد مجدد آنها در سالهای آتی فراهم آید، مثلاً با استفاده چرای چرخشی یعنی یکسال از یک مرتع و سال دیگر از مرتع بعدی استفاده شود.

لذا به مراتعی که یک یا دو سال استراحت داده شود، امکان رشد مجدد علف های آنها بوجود می آید. عمده منفعتی که این روش(چرای چرخشی) دارد، عبارت از کاهش فشار ناشی از چرای بیش از حد می باشد که می تواند سلامت محصول علف را برای سالهای متمادی تضمین نماید.

این روش هم اکنون در اکثر نقاط دنیا برای تضمین مدیریت پایدار مراتع، مورد بهره برداری قرار دارد. لذا، روش چرای چرخشی در اشکال مختلف خود، منافع زیادی را نصیب گله داران و اکوسیستم می گرداند، برای اقتصاد و محیط زیست نیز بسیار مفید است.

چرای چرخشی همچنین انرژی علف زارها را افزایش داده و ارزش غذائی آنها را بالا می برد و حتی می تواند در دراز مدت ظرفیت برد زمین را نیز افزایش دهد، هیج بعید نیست که بر تنوع زیستی هم بیافزاید.

بدین ترتیب چرای چرخشی یک سیستم تولید غذائی است که جامعه بشری را در تامین نیازمندیهای جاری کمک نموده و نسل های آینده را در بدست آوردن منابع فراوان غذائی را بی بهره نمی گذارد و این یعنی توسعه پایدار مدیریت مراتع و علفزارها.

مفهوم کلیدی:

 

گله های حیوانات اهلی سالانه از یک مرتع به دیگری منتقل می گردند و این مهم بخاطر آن است که علف اجازه رشد و نمو پیدا کرده و دانه تولید کنند، این روش شرایط مرتع را در جهت تولید بهتر افزایش داده و باعث فزونی ظرفیت برد مراتع و علفزار در دراز مدت میگردد.

 

 

3-کنترل توزیع حیوانات مرتع:

حیوانات مراتع غالباً در اطراف مناطقی که منابع آب، برکه ها و استخرها، تجمع پیدا می کنند، بخاطر این پدیده، بخش هائی از مراتع ممکن است بدالیل چرای بیش از حد بشدت آسیب ببیند و قسمتهای دیگر دست نخورده باقی بماند.

در مناطقی که چرای بیش از صورت می گیرد، علف های پهن و گیاهان مغذی از بین می روند و در عوض گونه های ضعیف و غیر مغذی باقی می مانند.

در بعضی مواقع کل گیاهان علفی منطقه نابود می گردد. مخصوصاً در نواحی لخت و لم یزرع، کناره نهرها دچار فرسایش شدید می گردند. لذا برای توزیع یکنواخت حیوانات در علفزارها لازم است منابع آب و برکه های نمک با موانعی محاصره گشته، تا از این طریق شاهد توزیع سرتاسری حیوانات در مراتع و علفزارها باشیم.

مفهوم کلیدی:

 

ایجاد موانع در اطراف منابع آب و برکه ها، و جلوگیری از تجمع حیوانات در یک منطقه از مرتع ، باعث توزیع یکنواخت آنها در مزرعه می گرددو انجام این مهم مرتع را از گزند چرای بیش از حد مصون نگه داشته و بر حفاظت انها می افزاید .

 

4-احیاء و بهبود کیفیت مراتع:

مدیریت پایدار مراتع همچنین نیازمند مراحلی است که زمین های تخریب شده را احیاء کرده و بهبود بخشد.

لذا احیاء مناطق لم یزرع و لخت، با گیاهان بومی و بارورکردن زمین های مرده با این طریق می تواند در پایداری مراتع بسیار موثر باشد .

به منظور بهبود موفقیت این روشها، گله داران غالباً گله ها در این زمین ها به رفت و آمد سریع مجبور می کنند تا دانه های علف ها در سرتاسر زمین مرده، توزیع گردد و بدین روش، مراتع لم یزرع دو مرتبه احیاء می گردد.

مناطق دوباره کاشته شده، فرسایش خاک را کاهش داده و میزان و تعداد بیشتری از حیوانات می توانند در آنها تغذیه داشته باشند.

مراتع کشت مجدد نیز در احیاء آبهای زیر زمینی و حفاظت نهرها از رسوب که بدلیل کاهش فرسایش، صورت می گیرد، نقش مهمی را ایفاء می نمایند. علفزارها را می توان با آتش سوزیهای کنترل شده دوره ای بهبود بخشید. با انجام این عمل(آتش سوزی عمدی) مواد غذائی وارد خاک شده و رشد علف ها تحریک می گردد.

لذا هر چه محصولات علفزارها سالمتر باشد، اندازه و بزرگی قابل ملاحظه گله های حیوانات سریع تر خواهد بود. بعلاوه آتش سوزی های کنترل شده قادرند، گونه های علفی نامطلوب را نیز از میان بردارند.

برای مثال بوته های که بشکل چوب درآمده و کاکتوسها از این نوعند.

بدین ترتیب احیاء و اقدامات عمومی مربوط به بهبود مراتع و علفزارها باعث افزایش بهره وری گشته و در ایجاد اکوسیستمهای سالم و تندرست نقش بسیار مهمی ایفاد می نمایند.

مراتع علاوه بر اینکه غذای لازم را برای حیوانات تهیه می کنند، در جلوگیری از فرسایش و آفات نیز بسیار نقش آفرین می باشند.هیجان انگیزتر اینکه، مطالعات نشان داده اند که حشرات، خرگوشها و بعضی از گونه های گیاهان هرز(ناخواسته) در مناطقی که مورد چرای بیش از حد قرار گرفته اند بیشتر از مراتع و علفزارهای سالم است؟؟؟؟!!!!!!!!!.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

احیاء مراتع تخریب شده، توسط کودهای ارگانیک و دانه های مجدد کاشته شده در مراتع، عنصری ضروری در ساخت و ایجاد یک سیستم پایدار تولید حیوانات اهلی است. تلاشها در جهت افزایش بهره وری مراتع، شامل آتش سوزی های کنترل شده دوره ای، در این خصوص بسیار سودمند می باشند.

 

 

تغییر سیاست های دولتی در جهت بهبود وضعیت مراتع:

اکثر کشورها از قوانین حاکم بر مدیریت صحیح مراتع برخوردار نمی باشند و اساساً اهمیت خاصی برای مراتع قائل نیستند، در بعضی از کشورها هم که قوانینی وجود دارد ناقصند و باید تغییر یابند.

تدوین قوانین مربوط به استفاده از مراتع و علفزارها باید بر اساس درکهای علمی معتبرصورت گرفته و بر پایه ظرفیت برد مراتع استوار باشد.

با اطلاع علمی از ظرفیت برد یک مرتع می توان برنامه ریزیهای پایدار در جهت حفظ آن تدوین و اجراء نمود ، لذا اکثر قوانینی که در جهت استفاده از مراتع تدوین شده است عموماً با درک ناقصی ازظرفیت برد آنها بوده است و این باعث گردیده که مراتع در سالهای اولیه استفاده بشدت آسیب دیده و تخریب گردند.

مفهوم کلیدی:

 

سیاست های دولتی، بیمار گونه ای بر نحوه استفاده از مراتع سایه افکنده است و این مهم باعث شده است از مراتع تا حد مرگ بهره برداری گردد. لذا برای استفاده پایدار از مراتع و علفزارها، جهان، نیازمند تغییراتی گسترده در قوانین حاکم بر علفزارها است و این قوانین باید عمدتاً بر پایه اصول علمی هدفمند استوار باشند.

 

 

 

تولید حیوانات اهلی پایدار:

دراغلب کشورها پرورش حیوانات اهلی در مکانهای بسته(آغل) صورت می گیرد، اگر چه این روش بصورت مستقیم مراتع را تخریب نمی کند ولی از طرف دیگر، اثرات خطرناک محیط زیستی برجای می گذارد.

مثلاً نگهداری گله های گوسفند، گاو و سایر در آغل باعث می شود که کود زیادی در مکانی محدود تولید گردد. این کودها در صورت عدم استفاده برای حاصل خیز ی خاک، می توانند تبعات خسارت بار فراوان محیط زیستی ایجاد نمایند، در چنین شرایطی بدلیل عدم وجود قوانین مطلوب، گله داران معمولاً از کودهای حیوانی استفاده مطلوب نمی نمایند و سالانه حجم عظیمی از این کودهای با ارزش بلا استفاده مانده که موجبات تخریب و آلودگی محیط زیست را نیز فراهم آورده است.

مشکل دیگری که در ارتباط با پرورش حیوانات در مکانهای محصور وجود دارد، در واقع استفاده مستقیم از دانه های گیاهانی مثل جو و ذرت می باشد.

تولید این گیاهان دانه دار اگر با روش کودهای مصنوعی و آفت کش های شیمیائی بعمل آید، و سپس به خورد حیوانات اهلی داده شود، می تواند از جهات مختلف مشکلات عدیده محیط زیستی بوجود آورد و کل زنجیره غذائی را درگیر ناهنجاریها نماید، لذا امکان ایجاد آلودگی خاک، آب و سایر موجودات وجود دارد.

در کشورهائیکه خوک پرورش می دهند نیز بدلیل استفاده بیش از حد از گیاهان در تولید و پرورش خوکها، این موضوع خارج از ملاکهای اخلاقی آن (ممنوعیت خوردن گوشت خوک در اسلام) ضایعات بسیار زیادی راتولید می نماید.

ضایعات تولید شده توسط خوکها، در لاگون های خشک کن رها می گردند، در چنین حالتی آب موجود در لاگون یا تبخیر می شود و یا به داخل سفره های آبهای زیرزمینی نشت می نماید که نهایتاً موجب آلودگی آبهای زیر زمینی فراهم می گردد.

در موارد غیر منتظره مثل سیل و یا خشکسالی لاگونها، ضایعات را به رودخانه و آب سطحی سرازیر کرده و موجبات آلودگی آبهای سطحی رقم می خورد.

لذا به منظور جلوگیری از تولید ناپایدار حیوانات اهلی و روش تغذیه نامناسب آنها لازم است، سیستمهای پایداری در جهت تولید هرچه بیشتر حیوانات مزرعه به استخدام در آیند و با بر پائی سیستمهای پایدار تولید محصولات و حیوانات پایدار فراهم میگردد.

بدین معنی که با تولید پایدار و فراوانی غلات زمینه های لازم را برای تغذیه تعداد بیشتری از مردم بصورت مستقیم فراهم گشته و همزمان با تولید میزان کمتری از گوشت، مدیریت مصرف را به پائین زنجیره غذائی(استفاده از گیاهان) هدایت نمائیم تا بتوان مردم بیشتری را با گیاه خواری تغذیه نمود.

ممکن است تولید گوشت در دراز مدت بدلیل رشد فزآینده جمعیت انسان، کاهش یابد. لذا لازم است رژیم غذائی مردم تغییراتی بوجود آید و از گوشت خواری به گیاه خواری روی آورند.

آن چیزی که در همه استراتژیهای مربوط به این مهم(تولید پایدار حیوانات) اساسی است، مجموعه تلاشهائی است که در جهت کند کردن آهنگ رشد جمعیت ،تعدیل و تثبیت آن، باید صورت پذیرد. لذا اقدامات انفرادی می تواند در این خصوص بسیار مفید افتد.

مفهوم کلیدی:

 

در اغلب کشورهای جهان، حیوانات اهلی در مجموعه های بسته پرورش داده می شوند، برای این کار، گیاهان علفی و دانه های زیادی به خورد حیوانات داده می شود، در صورتیکه اگر این گیاهان مستقیم به مصرف انسان برسد، جهان می تواند بخوبی به همه انسانهای ساکنش غذا دهد.

 

 

 

 

 

 

مجموعه اقدامات انفرادی برای پایدار کردن مراتع، جنگل ها و سرزمین های بکر:

1-حفاظت مراتع:

سعی کنید در خصوص مراتع و علفزارها مطالب بیشتری یاد بگیرید.

از متخصصین مراتع و علفزارها و دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی کمک بگیرید.

مصرف گوشت را بشدت کاهش دهید.

با نماینده شهرتان در مجلس تماس بگیرید و در خصوص حفاظت مراتع و علفزارها خواستار تدوین قوانین سخت گیرانه نگهدارنده شوید.

2-حفاظت جنگل ها:

از محصولات کاغذی بازیافتی استفاده کنید(دستمال کاغذی ، دفترچه های مشق و انواع کاغذ)

از صفحات کاغذی فشرده بازیافتی استفاده کنید.

از صنایع بخواهید مصرف کاغذ را کاهش دهند و سیستم هایشان را اتوماسیون کنند.

از سازمانهای غیر دولتی و همه مردم بخواهید در کاشتن درخت جدی باشند.

هر وقت که خواستید خانه ای بسازید یا بخرید، سعی کنید از موادی استفاده کنید که بازیافتی باشند و در عین حال از استحکام لازم برخوردار باشند.

 

3-حفاظت سرزمین های بکر(دست نخورده)

از سازمان غیر دولتی بخواهید در حفاظت سرزمین های سبز و علفی دست نخورده جدی باشند و خودتان نیز در این مهم مشارکت داشته باشید.

اگر شما از افرادی هستید که در سرزمین ها اردوگاههای موقتی ایجاد می کنید، خیلی مواظب باشید که اردوگاهها بر محیط زیست منطقه اثر نامطلوب نگذارند.

از نماینده مجلس شهرتان بخواهید که برای حفاظت سرزمین علفی و علف زارهای دست نخورده، خواستار تدوین قانون شود.

 

 

مدیریت جنگل:

جنگل تقریباً 1/4 سطح زمین را پوشانده اند و حقیقتاً دارائی های با ارزش انسان محسوب می شوند.

تخمین زده شده که جنگلها به تعداد 5000 محصول تجاری تولید می کنند، معروفترین این محصولات کاغذ است، سالانه میلیاردها دلار ثروت از جنگل ها در جوامع انسانی سرازیر می گردد.

لذا محصولات اولیه و ثانویه از تمام جنگل های جهان برای همه مردم جهان برداشت و فروخته می شود. محصولات اولیه مانند تنه های بسیار ضخیم چوب و محصولات ثانویه مانند، قطعات ریز و درشت برای ساخت مبلمان و محصولات نوع سوم مانند مبلمان و انواع مواد مایع ارگانیک فرار، همه و همه میلیاردها دلار به ارزش جنگل ها می افزایند.

علاوه بر موارد فوق جنگل ها، میلیونها انسان را از بی کاری نجات می دهند، شغل آفرینی، محصول آفرینی، تولید غذا، پناهگاه برای حیات وحش و سایر موارد حیاتی متعدد بیشمار دیگر، همه مرهون جنگل ها می باشند.

مهمتر اینکه، جنگل ها فرصت های بسیاری را در اختیار شادیهای انسان در شکل تفریح و سرگرمی قرارمی دهند. خانه حیوانات و گونه های مختلف حیات وحش هستند.

آب راهه ها را کنترل کرده و از فرسایش خاک بطور شگفت انگیزی جلوگیری می کنند. شدت سیلاب را فروکش نموده و شارژ مجدد سفره آبهای زیرزمینی را فراهم می نمایند، فعالیتهای جنگل محشر است.

بعلاوه موارد فوق، جنگل ها واقعاً چرخه آب، اکسیژن، کربن و سایر مواد غذائی در محیط زیست را تنظیم می نمایند.

مهم تر اینکه این گونه های گیاهی بسیار با ارزش، اکسیژن تولید کرده و آنرا برای تداوم حیات قدرتمند همه موجودات، در طبیعت پمپاژ می نمایند.

در عوض گازهای تولید شده توسط فعالیتهای انسانی را مثلاً دی اکسید کربن که فوق العاده برای حیات مضر است را بعنوان سوخت جذب کرده و بدین ترتیب زمین را از گرمای بیش از حد نجات می دهند.

متاسفانه جنگل ها، علی رغم خدمات فراوانی و حیاتی که به سیاره زمین اعطاء می کنند، امروزه توسط انسان، بسیار مورد بی مهری قرار گرفته اند، فقط 13% از جنگل های جهان بنوعی تحت مدیریت هستند و فقط 2% از جنگل های جهان، ذخائر ژنتیکیجنگلی در خود جای میدهند، متاسفانه 95% باقی مانده مورد تاخت و تاز انسان قرار گرفته و بسوی نابودی و انقراض زودرس در حرکتند.

مفهوم کلیدی:

 

جنگل های جهان منافع بیشمار اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی را فراهم می نمایند، بخش قابل ملاحظه ای از جنگل های جهان تخریب شده است و تحت مزاحمت شدید انسانی بسر می برند. متراژ بسیار کمی از زمین جنگلی تحت مدیریت حفاظت از جنگل است.

 

 

گزارشی از وضعیت موجود جنگل های جهان:

از زمان ظهور کشاورزی، تقریباً نصف جنگل های جهان یا حدوداً 3 میلیارد هکتار از این سرمایه با ارزش حیات(جنگل) قطع شده و تبدیل به استفاده های دیگری، عمدتاً کشاورزی و سکونت گاههای انسانی گردیده است.

سرانه جنگل در جهان 8000متر مربع است، این سرانه در اغلب کشورهائی که به جنگل اهمیت می دهند، بسیار پائین و نگران کننده است.

در ایران این سرانه فعلاً 2000 متر مربع است. بر اساس آمارهای سازمان حفاظت محیط زیست ایران، این کشور در دهه 1340 هجری شمسی به میزان 18 میلیون هکتار جنگل داشت، ولی در حال حاضر این میزان به 14 میلیون هکتار کاهش یافته است. این بدین معنی است که صدها هزار هکتار از جنگل های ارزشمند کشور ایران یا از بین رفته و یا به سایر کاربریها تبدیل شده است.

با از بین رفتن جنگل های ایران گونه های گیاهی و حیوانی زیادی از بین رفته و یا منقرض شده اند. هر هکتار جنگل می تواند در هر سالی 65 تن گرد و غبار و ذرات معلق را جذب کند و از این طریق میزان 5/2 تن اکسیژن نیز تولید می گردد که مورد استفاده همه سامانه های حیات قرار میگیرد. اراضی جنگلی قادرند آب را به میزان 40 برابر اراضی غیر جنگلی جذب کرده و به اعماق زمین بفرستند و بدین ترتیب سفره آبهای زیر زمینی مملو از آب می شود، پس جنگلها در نگهداری و ابقاء آب بسیار موثرند.

ایران در حال حاضر جزو 70 کشور با پوشش کم جنگلی است و از بین 56 کشور دارای جنگل، رتبه چهل و پنجم(45) را دارد.

بر اساس شاخص های جهانی هر کشوری که مسافت جنگل آن کمتر از ده(10) درصد مسافت کشورش باشد از لحاظ محیط زیستی کشوری آسیب پذیر است و با پوشش کم جنگل معرفی می شود.

در حال حاضر (1392) هفت(7) درصد مسافت کشور ایران را جنگل ها در بر گرفته اند، پس ایران سه(3) درصد زیر شاخص قرار دارد.(منبع: سازمان حفاظت محیط زیست)

اوضاع جنگل در شرق افریقا بسیار بدتر از ایران است. در آنجا 90درصد جنگل های مرطوب از بین رفته اند، در برزیل که یکی از کشورهای پر جنگل جهان است 38% درختان جنگلی از بین رفته است، در فیلیپین اوضاع وحشتناکتر از همه جاست، 97% از جنگل های این جزیره از بین رفته است، امریکا 1/3 جنگلهایش را بر باد فنا داده است. اروپا بیش از 70% جنگل هایش را تبدیل به کاربریهای کشاورزی کرده است و بطرز وحشتناکی بعد از برداشت چوب، تخریب شدیدی در منطقه جنگل بوجود آورده است.

بر اساس شبکه اجرائی جنگل های بارانی که یک سازمان محیط زیستی است، امروزه جنگل زدائی بشدت ادامه دارد و هر سال به میزان 31 میلیون هکتار از جنگل های بارانی حاره ائی قطع شده و از بین می روند. یعنی منطقه ای به اندازه هلند، جنگل زدائی می شود.

البته یک موسسه منابع جهانی(The World Resources Institute) ادعا می کند که میزان جنگل زدائی مناطق حاره ای در حدود 16 میلیون هکتار در سال است.

خلاصه اینکه اکثر اخبار در خصوص میزان جنگل زدائی، دلالت بر تخریب سریع و شدید جنگل ها در جهان را دارد، مثلاً در جنوب امریکا، آسیا، آفریقا، امریکای مرکزی، جنگل های خزان مناطق معتدل و جنگل های کاجی مناطق شمالی بسرعت در حال تخریب هستند. در کانادا، روسیه و چین وضعیت تخریب وحشتناک است.

لذا عده زیادی از دانشمندان معتقدند که این میزان استفاده زیاد و سنگین از جنگل، آنقدرها هم بد نیست، البته این نکته در صورتی صادق است که به ازائ قطع هر درخت، بلافاصله درخت دیگری بکاریم ولی متاسفانه در حال حاضر، اوضاع کاشت دوباره درختان جنگل در جهان بسیار نگران کننده و ناامیدوارانه است، چرا که به ازاء هر ده درخت جنگلی که قطع می شود فقط یک درخت میکاریم.

در افریقا اوضاع از این هم بدتر است، به ازاء هر 29 درختی که قطع می شود فقط یک درخت کاشته می شود.

علاوه بر موارد فوق : تخریب محل سکونت گونه های فراوان حیوانی و گیاهی نیز اتفاق می افتد. مردمی که در کناره جنگل زندگی می کنند نیز، با کاهش شدید کمبود انرژی(سوخت) حاصل از مواد جنگلی روبرو می شوند.

مفهوم کلیدی:

 

در سرتاسر سیاره زمین تقریباً نصف جنگل های جهان قطع شده اند. زمین هائیکه زمانی پوشیده از جنگل بودند، امروزه تبدیل به کاربریهای دیگری شده اند. این کاربریها عمدتاً کشاورزی است و پاره ئی از زمین های لخت شده نیز از تخریب شدید رنج می برند. امروزه جنگل زدائی در جنگل های بارانی حاره ای، کاجی شمالی و جنگل های خزان مناطق معتدل به سرعت و شدت ادامه دارد ، سرعت تخریب در دراز مدت پایداری تمدن انسانی را نیز تهدید می کند .

 

 

علل رشد مترتب بر جنگل زادئی سیاره زمین(جهانی):

برای از بین بردن جنگل در سرتاسر کره زمین عوامل متعددی متصور است.

عامل اول اینکه، عده ائی از مردم فکر می کنند که آنها جدای از طبیعت هستند و باید تسلط کامل بر آن داشته باشند، یعنی هر گونه که خواستند بر مواهب طبیعی دست اندازی کرده و به تمرکز و تجمع ثروت بپردازند، لذا این ایده خطر ناک باعث گردیده است که جنگل ها تا سرحد مرگ، مورد استفاده قرار گیرند و این یکی از علل رشد، جنگل زدائی است.

عامل دوم عبارت است از، عدم دانش کافی در خصوص اهمیت جنگل ها، اکثرمردم واقعاً نمی دانند که خدمات محیط زیستی جنگل به چه اندازه مهم است، مثلاً تولید اکسیژن، جذب آلاینده ها، تولید محصولات متنوع، نگهداری و ابقاء آبهای زیر زمینی، جلوگیری از سیلاب و خدمات فراوان دیگر، همه بر اهمیت جنگل افزوده و مردم اطلاع کافی از خدمات ندارند، لذا به قطه درختان جنگلی بدون هیج گونه واهمه ای ادامه میدهند.

عامل سوم، در واقع رشد سریع جمعیت جهان است، هر چه جمعیت بیشتر شود، قطع درختان نیز وسیع و فراختر خواهد بود، برای اینکه مردم زیادی بتوانند از مواهب جنگل استفاده کنند، به اینگونه مکانها نقل و مکان کرده و با استفاده از مجموعه امکانات جنگلی، خود و خانواده را نجات می دهند، در صورتیکه جنگل را عاری از درخت می کنند.

عامل چهارم، را می توان فقر نام برد. فقر باعث می شود که مردم فقیر و ندار به جنگل هجوم آورده و از چوب، میوه، سوخت، ایجاد پناهگاه و سایر امکانات جنگل، بدون توجه به نگهداری آن استفاده کنند، لذا هر چه فقرا بیشتر باشند، قطع درختان جنگلی و از بین بردن جنگل نیز بیشتر خواهد بود.

عامل پنجم، مالکیت خصوصی بر جنگل است، مالکان خصوصی جنگل با دست اندازی بر انواع مواهب جنگل بصورت مداوم به تجمع و تمرکز ثروت از ان می پردازند، این افراد غافل از اینکه جنگل زمانی تمام می شود، هیجگاه به فکر تجدید آن نبوده و به ازاء درختانی که قطع می کنند، کاشت مجدد ندارند. و این ایده خطر ناک استفاده بی حد و حصر از جنگل تا سقوط تدریجی آن و تخریب نهائی جنگل ادامه می یابد. لذا در کشورهای جهان علل ریشه ای فوق(پنج عامل نامبرد شده) باعث می گردد که جنگل زدائی گسترده ائی در همه نواحی جنگلی جهان ایجاد گردد.

مفهوم کلیدی:

 

جنگل زدائی نتیجه عاملهای زیادی است. ایده برتری انسان بر محیط زیست و استفاده بی حد و حصر از آن بدون توجه به حفاظت از سامانه طبیعی حیات، عدم دانش کافی در خصوص اهمیت جنگل ها، رشد بی رویه جمعیت، فقر و نهایتاً مالکیت خصوصی بر جنگل از عوامل مهم تخریب بشمار می روند.

 

 

سیاست های ناپایدار دولتی:

یکی از مشکلات عمده که در تخریب جنگل ها و جنگل زدائی وجود دارد، تدوین قوانین و مقررات ناپایدار دولتها در خصوص استفاده از جنگل می باشد.

مثلاً در کشورهای کمتر توسعه یافته، قطع غیر قانونی درختان جنگلی یک مشکل اصلی است. و درصد زیادی از درختانی که بریده می شوند، غیر قانونی صورت می گیرد . در برزیل این رقم 80 درصد است.

این گونه فشار آوردن بر جنگل ها حتی ذخائر عصاره (گیاهان و حیواناتی که برای حفظ ژنتیک آنها در منطقهئی خاص محافظت می شوند) که برای حفاظت در کشت های بومی و تنوع حیات(BIODIVERSITY) از آنها بشدت حفاظت می شود را در امان نگذاشته اند.

سیاست های دولتی اینگونه اعمال تخریبی را مدنظر قرار نداده اند.

مفهوم کلیدی:

 

سیاستهای بیمار دولتی ، فروش به قیمت بسیار پائین چوبها و محصولات جنگل توسط بهره برداران غیر قانونی منجر به جنگل زدائی گسترده و مدیریت ناپایدار جنگل گردیده است. این سیاستها غالباً منافع اقتصادی قدرتمندی را برای خطا کارانی که با زور و قلدری از مواهب طبیعی جنگل پولدار و ثروتمند و برخوردار می شوند را فراهم آورده است.

 

 

مقدمه ائی بر نحوه برداشت از جنگل و مدیریت آن:

برای درک انواع اصلاحات ضروری در جنگل، ابتدا لازم است انواع روشهای برداشت از جنگل که در حال حاضر مرسوم است را توضیح دهیم.

درختان جنگلی به چهار روش بنیادی برا ی تجارت برداشت می شوند. این روشها عبارتند از:

1- قطع کامل درختان یک ناحیه چند هکتاری.

2- قطع متوسط و کمتر درختان در یک ناحیه.

3- قطع بسیار محدود درختان یک ناحیه.

4- قطع درختان بدون کیفیت یک ناحیه و بر جای گذاشتن درختان با کیفیت همان ناحیه.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

درختان جنگلی یک ناحیه به چهار طریق قابل برداشت هستند، این طرق عبارتند از: 1- قطع کامل. 2-قطع متوسط. 3-قطع بسیار محدود.4-قطع درختان بدون کیفیت.

 

 

1- قطع کامل درختان جنگلی یک ناحیه: در این روش ابتدا درختان با چوب های نرم عمدتاً کاجی شکل و متشکل از چند گونه، که در قطعات بزرگ 16 تا 80هکتاری قرار دارند همگی بصورت کامل بریده می شوند. سپس برای توزیع مناسب مواد غذائی در خاک باقی مانده مواد حاصله از درختان که روی زمین ریخته شده است، سوزانده می گردد، تا از این طریق مواد غذائی بصورت یکنواخت در زمین پخش شود و برای درختانی که دوباره رشد می کنند بسیار مناسب است و از تراکم آنها جلوگیری می گردد، در نهایت بسرعت رشد کرده و فضاهای خالی را پر می کنند.

این روش برداشت وسیع(Clear – Cutting) درختان، در واقع ارزانترین و سریع ترین روش برداشت چوب از جنگل است که مزایا و مضاری نیز برآن مترتب می باشد.

مزایای قطع یکپارچه درختان جنگلی در مقیاس وسیع عبارت از:

الف) افزایش سطح و سرعت حرکت آبهای سطحی در هنگام نزولات جوی که جریان نهرها را تسریع کرده و آب فراوانی را نصیب شهرها، کشاورزان و صنایع می نماید.

ب) پناهگاهها و سکونت گاههای تعدادی از گونه های حیوانی نیز افزایش می یابد. رفت و آمد و حرکت علف خوران تسریع شده و دست رسی بهتری به محصولات و پناهگاهها پیدا می کنند.

مضار قطع وسیع درختان جنگلی:

قطع وسیع درختان جنگلی در جنگلهای حاره ائی غالباً عواقب خطرناکی را نیز در بر دارد.

مثلاً لخت کردن بخش وسیعی از جنگل و باز کردن فضائی بزرگ در نواحی کوهستانی خطر تسریع تبدیل جریان برف به بخار آب را بهمراه دارد. این تبدیل در واقع باعث کاهش قدرت برفها گشته و در نتیجه این عمل از جریان نهرها و رودخانه ها کاسته می شود.

ضرر دوم اساساً مربوط به سوزاندن باقی مانده ناشی از قطع درختان در زمین های جنگلی است که ممکن است باکتریهای مفید موجود در چرخه مواد غذائی را از بین ببرد، نیتروژن(N) خاک را تبخیر نموده و نیز مواد غذائی را از خاک جارو کند. این سوزاندن نیز ممکن است باعث از بین بردن قارچ چسبیده شده به ریشه گیاه گردد، این قارچ در ریشه گیاهان باعث جذب بهتر آب و مواد غذائی می گردد.

ضرر سوم قطع وسیع درختان جنگل نیز ممکن است باعث تخریب جایگاه گونه های حیوانی گردد، بدین معنی که حیات وحش را قسمت قسمت کرده و جزایر اکولوژیکی(Ecological Islands) ایجاد می کند. این جزائر در معرض باد، تغییرات قابل ملاحظه درجه حرارت، رطوبت و نور خورشید قرار گرفته که به نوع خود می توانند تاثیرات بزرگی بر گونه های بومی حیوانات داشته باشند.

مفهوم کلیدی:

 

قطع یکپارچه درختان جنگلی در مقیاس بسیار وسیع(Clear – Cutting) کل درختان یک منطقه جنگل را بسرعت و بنحوی کارا، برداشت صورت میگیرد، یعنی گونه های درختان تنومند کاج که در فضای باز و میادین کاملاً آفتابی رشد کرده اند، بدین طریق برداشت می شوند.

قطع درختان جنگلی بدین صورت منافع و مضاری برای گونه های متنوع حیوانی دارد. پناهگاه بعضی حیوانات را تخریب کرده و بعضی دیگر را مجبور به مهاجرت به مناطق دیگر می نماید، قطع درختان به روش فوق باعث افزایش قابل ملاحظه فرسایش خاک نیز می گردد.

 

 

2-قطع درختان جنگلی در قطعات و باریکه های کمتر:

برداشت از جنگل به روش بریدن نواری و قطعات باریکتر در مقیاس بسیار کم (Strip – Cutting) مضرات فراوانی را در بر دارد، اولاً در این روش، درختان در قطعه های کوچکی بریده می شوند و سپس دوباره این دانه کاری صورت میگیرد تا امکان رشد مجدد فراهم آید.

این روش فرسایش خاک را بشدت کاهش داده و از اثرات نامطلوب محیط زیستی می کاهد.

مفهوم کلیدی:

 

قطع درختان جنگلی در مقیاس بسیار کم(Strip – Cutting)مزایای فراوانی را در بر داشته، از فرسایش خاک کاسته و اثرات نامطلوب منظر و محیط زیست را نیز کاهش می دهد.

 

 

3-قطع بصورت انتخاب بعضی از درختان جنگل:

Selective Timber Cutting

این روش همانگونه که از نامش پیداست، برداشت تعداد محدودی از درختان جنگلی که برای بریدن انتخاب شده اند، در نظر گرفته شده است.

در این روش درختان تنومندی که از قدرت کارائی بالائی در تولید محصولات برخوردار باشند، قطع می گردند و نیز درختان معیوب و ناکارآمد و بخوبی رشد نکرده اند را نیز قطع می کنند.

هدف از این نوع برداشت درختان جنگلی، در واقع کاهش درجه نامطلوبیت منظر بخاطر رشد ناموزن جنگل می باشد و اساساً برای حفظ تنوع زیستی در جنگل این اتفاق صورت می گیرد. که نهایتاً جنگل ها را از امراض و حشرات مضر مصون و محافظت می نماید.

این روش نیز باعث کاهش خطرات آتش سوزی و حداقل کردن فرسایش خاک و کم شدن تخریب محل سکونت گونه ها را در بر دارد و نهایتاً جواب مناسبی به روش قطع وسیع و گسترده جنگل ها است.

مفهوم کلیدی:

 

قطع درختان جنگلی بصورت انتخاب گونه های تنومند و رسیده برای تولید محصول و درختان معیوب و نامرغوب برای رشد دیگر درختانبرداشت انتخابی نام دارد.این روش برای گونه های درختی جنگل هائی مفید است که قابلیت رشد در سایه داشته باشند، با استخدام این روش، از منظر نامطلوب درختان کاسته شده و بر طراوت و لطافت و رویائی محیط زیست می افزاید و نیز از فرسایش خاک کاسته می شود، این روش پرهزینه، و زمانبربوده و همجنین باعث میگردد باعث می گردد که درختان در پائیز صدمه بینند .

 

 

 

قطع درختان کهنسال در حمایت از سایر درختان جوان:

این نوع قطع درختان، اساساً نوعی برداشت انتخابی است و انتقاداتی نیز بهمراه دارد. در این روش درختان با کیفیت نازل و پائین از سایر درختان دیگر، جدا شده و قطع می گردند و بدین ترتیب درختان سالم باقی می مانند. درختان باقیمانده جنگل را مجدداً دانه ریزی می کنند و برای درختان جوان نیز سایه ایجاد می نمایند و زمانیکه این درختان جوان به بلوغ کافی برسند، کارگران بخشی از درختان بالغ وبا ارزش که از نظر تجاری با اهمیت هستند را قطع کرده و بدین ترتیب فضای کافی برای سایه انداختن درختان جوان، فراهم می گردد و نهایتاً هنگامیکه درختان جوان تنومند شوند، باقی مانده درختان بسیار بالغ برداشت می گردند. لذا قطع درختان ضعیف در حمایت از سایر درختان جوان صورت میپذیرد.

قطع انتخابی درختان دارای مزایای فراوانی است

این منافع عبارتند از:

1- پوشش علفی منطقه را کامل می کنند، بنحویکه تمام جنگل پوشیده از درخت می گردد و فقط مناطقی برای جاده های عبور و مرور کاشت نمی شود. لذا زمین بجز برای جاده کاملاً تحت پوشش علفی قرار میگیرد.

2- فرسایش خاک کاهش می یابد.

3- احتمال افزایش باز تولید(Regeneration) جنگل نیز وجود دارد.

4- تخریب پناهگاه گونه های جانوری نیز کاهش می یابد..

5- تضمین کافی برای منبع دانه های سالم گیاهی نیز حاصل می گردد. ولی این روش در مقایسه با قطع کامل درختان جنگلی و قطع انتخابی پر هزینه تر است . قطع انتخابی درختان و قطع درختان بی کیفیت، می تواند روش مناسبی در جهت احیاء، برداشت و کاشت باشد . با استخدام روش های فوق، می توان بر پایداری و استواری جنگل امیدوار بود.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

برداشت چوبهای ناسالم جنگلی به منظور حمایت سایر درختان جوان و اجازه رشد گونه های متفاوت جنگلی، به پایداری جنگل کمک میکند، قطع درختان بی کیفیت و بر جای نهادن درختان سالم،علی رغم هزینه بالا در دراز مدت بر استواری و پایداری جنگل می افزاید.

 

 

ایجاد سیستم پایدار جنگل داری:

با توجه به رشد فزاینده جمعیت در هر سال که معادل 83 میلیون می باشد و نیز تقاضا برای برداشت چوب از جنگل به منظور استفاده و سوخت و نیز تولید محصولات متنوع دیگر، لازم است که یک سیستم پایدار تولید چوب و محصولات چوبی فراهم گردد.

برای انجام و ایجاد این سیستم پایدار، حداقل چهار استراتژی مورد نیاز است.

1- استراتژی کاهش تقاضا برای چوب و محصولات چوبی.

2- تضمین برداشت پایدارتر از چوب درختان جنگلی، بخاطر اینکه جنگل داری پایدار تولید محصول چوب را مطلوب کرده و همزمان سلامت دراز مدت و تنوع زیستی اکوسیستم های جنگل را حفاظت و حمایت می نماید.

3- حفاظت و گسترش جنگل های دست نخورده و استفاده نشده جهان که با ایجاد مراکز ذخائر و نگهداری جنگل و گونه های بومی جنگلی به منظور فراهم آوردن خدمات اکولوژیکی مثل کنترل سیلاب،

4- تلاشهای جدی جهانی در جهت کاشت مجدد

(Re plantation)جنگل ها.

 

 

مفهوم کلیدی:

 

چهار اقدام اساسی برای ایجاد یک سیستم پایدار تولید چوب لازم است: 1-کاهش های مربوط به تقاضای چوب و محصولات چوبی. 2-مدیریت پایدار جنگل. 3-ایجاد و تامین مراکز ذخائر جنگلی. 4-احیاء و نگهداری سرزمینهای جنگلی.

 

 

در مورد استراتژی اول، یعنی کاهش تقاضای چوب و محصولات چوبی:

واقعیت این است که کاهش رشد جمعیت جهان قادر است، فشار بر جنگل های جهان را کاهش داده و آنها را از تخریب بیشتر در امان نگه دارند. این تقاضای مربوط کاهش(کاهنده) می تواند از طریق یکسری اقدامات موثر انجام پذیرد.

محققان می گویند تقریباً 3/2 از هر درختی را که برای تولید محصولات چوبی مورد استفاده قرار می گیرد، به ضایعات تبدیل می گردد، یا مثلاً 60% مواد خام مربوط به ساخت قفسه های چوبی به ضایعات تبدیل می شود.

برای کاهش تقاضا اولآ میشود با روشهای مهندسی مثلاً از اره برقیهای ظریف که ضایعات کمتری تولید می کنند استفاده کرد، ثانیاً در ایجاد مجتمع های مسکونی اگر سایز و اندازه آپارتمانهای کوچک باشد از چوب کمتری استفاده میشود و مهم تر اینکه بجای استفاده از چوب میتوان از سنگهای تزئینی سبک استفاده کرد.

مجموعه ئی از اقدامات انفرادی نیز می تواند در کاهش تقاضای چوب، موثر واقع شود. افراد می توانند در مصرف کاغذ صرفه جوئی لازم را داشته باشند و بیشتر از اتوماسیون استفاده کنند، یا از کاغذهای ضایعاتی برای پیش نویس استفاده نمایند.

مثال دیگری که به کاهش تقاضای چوب کمک می کند و در واقع بسیار مهم است، بازیافت کاغذهای ضایعاتی است.

(Recycling of waste paper)

لذا در صورت بازیافت کاغذهای ضایعاتی درصد تقاضا برای چوب و تولید کاغذ، بطرز شگفت انگیزی کاهشمی یابد.

 

مفهوم کلیدی:

 

تقاضا برای چوب و محصولات چوبی می تواند توسط: 1-کنترل رشد جمعیت انسان تا حدود بسیار زیادی کاهش یابد. 2-استفاده کارا و بهینه از چوب و محصولات چوبی نیز تقاضا را کاهش می دهد. 3- پیدا کردن جایگزین های مناسب نیز تقاضا را کاهش می دهد.4-بازیافت کاغذها و مواد چوبی بنحو شگفت انگیزی تقاضا برای محصولات چوبی را کاهش می دهد.

 

 

مدیریت پایدار جنگلها و مزارع درختی:

برای ایجاد یک جامعه پایدار، حفاظت از جنگلها و خاکهائی که آنها را حمایت می کنند، بسیار ضروری است.

مدیریت بر پایه علم و دانش کلید اساسی در اداره جنگل ها و مراتع در حالتی پایدار، از جمله تلاشهائی است که باید بصورت بسیار جدی و واقعی مدنظر قرار گیرد.

مطالعات نشان می دهد که دانش و بینش گذشته در خصوص جنگل و اکولوژی آن بسیار محدود بوده و عملیات مربوط به کاشت و برداشت از جنگل در موارد بسیار ی عامل اصلی ناپایداری جنگل بوده است.

نظر به اینکه جنگل ها طیف وسیعی از کالاها و خدمات را در خدمت انسان قرار می دهند، در صورتیکه علمی مدیریت شوند می توانند بصورت پایداری در خدمت مردم، اقتصاد و محیط زیست قرار گیرند.

مفهوم کلیدی:

 

مدیریت بهتر جنگل های موجود در جهان، باید بر اساس اصول علمی پایه ریزی گردد، در صورت تحقق این امر پایداری جنگل حفظ میگردد:شمول این مدیریت عبارتند از:

1-پهن و با فاصله کاشتن درختان.2-آتش سوزی های تجویز و کنترل شده، تقویت پایه های خاک.3-کاشت منظم و مجدد درختان به منظور احیاء و بازسازی مداوم آنها اساس کار است.با امعان نظر بر عوامل فوق، امید واریهای زیادی وجود دارد که بتوان جنگلی سالمتر، متنوع تر و کم حساسیت تر به امراض و حشرات، ایجاد نمود، همچنین برنامه های شناسنامه دار می تواند مدیریت پایدار جنگل ها را تضمین نماید.

 

 

حفظ جنگل های اولیه با ایجاد ذخائر جنگلی:

متخصصین جنگل ها می گویند ، جهان باید در خصوص باقی مانده جنگل های قطع نشده اولیه و باستانی به منظور حفظ و حمایت از آنها، اقدامات موثری انجام دهد.

لذا لازم است، بخشی از جنگل های اولیه و قدیمی جهان به کناری نهاده شده و تحت حفاظت قرار گیرد. تا از این طریق بتوان به حفظ ذخائر ژنیتکی اولیه کمک کرد و همزمان مجموعه نیازها و خدمات اکولوژیکی و غذائی را از جنگل تهیه کرد. مثلاً کنترل سیلاب که یک خدمت بی نظیر اکولوژیکی است از این طریق قابل حصول است.

مفهوم کلیدی:

 

حفظ و حراست از درختان قطع نشده و یا جنگل های اولیه، خدمات فراوانی را در اختیار انسان و محیط زیست قرار می دهد. تنوع زیستی را حفاظت کرده، سیلاب را کنترل نموده و مهم تر اینکه از بروز آفات جلوگیری بعمل می آورد.

 

 

احیاء زمین های جنگلی و کاشت مجدد جنگل:

احیاء و تجدید پذیری اصل کلیدی در پایداری از جنگل محسوب می گردد و در تلاشهائی که برای ایجاد یک سیستم پایدار در تولید چوب از جنگل مدنظر است، بسیار ضروری و حیاتی است. در مناطق حاره ای2/1 میلیون هکتار از جنگل های بارانی حاره ائی قطع گردیده است، اگر چه بعضی از مناطق برای استفاده های انسانی در نظر گرفته شده ولی هنوز 3/2 این مناطق عاری از هر گونه کابری است و در صورت درخت کاری مجدد(Re plantation) می توان این گونه مناطق را مجدداً به جنگل تبدیل کرد و بدین ترتیب احیاء جنگل تحقق می یابد.

مفهوم کلیدی:

 

برای ساخت و ایجاد یک سیستم جنگل داری پایدار، نیازمند تلاشهائی هستیم که بتواند میلیونها هکتار از زمین جنگلی عاری از درخت را، دو باره درختکاری کرد و در صورت احیاء مجدد جنگل ها طیف وسیعی از خدمات انسانی و اکولوژیکی مجدداً به جامعه، اقتصاد و محیط زیست بر می گردد.

 

 

سرزمین های بکر(دست نخورده) و نحوه مدیریت بر آنها:

طبق تعریف، سرزمین های بکر، زمین هائی هستند که بخشی از زمین و مجموعه گونه های جانوری و گیاهی موجود در آن، بدون دخالت انسان، دست نخورده باقی مانده اند.

یعنی انسان در این گونه مکانها، خودش، یک بازدید کننده است و بصورت موقت از رویت این گونه زمین ها لذت می برد و پس از مدتی منطقه را ترک کرده و در آنجا باقی نمی ماند.

راستی، چرا این سرزمین ها مهم هستند؟ و چرا انسان باید آنها را کناری نهاده و بشدت از آنها حمایت و حفاظت کند؟

چرا حفظ سرزمین های بکر لازم است؟

این گونه زمین ها فرار انسان را از یک جامعه مدرن ماشینی و فوق العاده آزار دهنده، بسوی سرزمینیارام و لذت بخش فراهم می نماید.

قدرت جذاب سرزمین های دست نخورده و ایجاد مجموعه ای از امکانات مجانی و در عین حال بسیار سالم، باعث می گردد که انسان همواره به فکر استفاده موقت از این گونه مکانها گردد.

خود شناسی و طبیعت شناسی در ذات این مکانها نهفته است، و بیداری لازم در جهت ارتباط بسیار مستحکم انسان با سایر موجودات زنده، که تا حدود بسیار زیادی فراموش شده را مجدداً احیاء می نماید.

سرزمین های بکر، مخصوصاً بخش هائی که در مناطق جنگل قرار دارند، برای محافظت از تنوع زیستی و مجموعه خدمات رایگان طبیعت، بسیار حیاتی می باشند. همه دلائلی که در ارتباط با حفاظت از حیات وحش وجود دارد، همان دلایل نیز برای حفاظت از سرزمین های بکر صادق اند.

لذا محافظت از سرزمین های دست نخورده و استفاده پایدار از آنها چه از جهت خدمات انسانی و چه به لحاظ خدمات اکولوژیکی مجموعه حیات را در کره زمین قادر می سازد تا با شادی و نشاط بیشتری زندگی کرده و از آن لذت ببرند.

مفهوم کلیدی:

 

سرزمین های بکر منافع فراوانی برای بشر دارند و هنگامیکه مردم از شهر خسته می شوند، در واقع به این مکانهای طبیعی سرازیر می گردند و از مزایای آن لذت می برند، این مکانها نیز مجموعه ای از خدمات رایگان و ارزشمند اکولوژیکی را در خدمت محیط زیست قرار می دهند. خانه و کاشانه گونه های زیادی از حیوانات و گیاهان هستند. بلحاظ تاریخی سرزمین های دست نخورده هموراه منشاء منابع با ارزش برای انسان و محیط زیست بوده اند. البته عده ای از محیط زیست بی خبران می گویند ، سرزمینهای بکر، باعث تاخیر در پیشرفت های انسانی می گردند . این نکته برای طرفداران حفاظت از محیط زیست بسیار ناامید کننده است، و باید تلاش شود این عده قلیل و در عین حال دارا، از این ایده خطر ناک دست بردارند.

 

 

 

 

حفاظت و مدیریت پایدار مناطق بکر:

برای محافظت و مدیریت بر مناطق دست نخورده جهان، ابتدا باید قوانین و مقرراتی در سطح بین المللی و ملی تدوین و اجراء گردد، این قوانین عمدتاً باید بر پایه مجموعه عملیات حفاظت از این گونه مکانها، استوار گردد.

برای مدیریت پایدار بر این سرزمینها اقدامات ذیل از اهم فعالیتهائی است که می تواند پایداری را در اینگونه مکانها نهادینه نماید:

1- تعلیم و تربیت به منظور بالا بردن دانش بازدید کننده گان از این مکانها در جهت کم کردن اثرات نامطلوب فعالیتهای آنها در سرزمین های مورد بازدید.

2- صدور مجوز بازدید بر اساس ظرفیت برد سرزمین بکر مورد بازدید.

3- اختصاص مکانهای معین برای ایجاد اردوگاه و نه فقط هر جائی.

4- افزایش تعداد نگاهبانان مناطق دست نخورده به منظور جلوگیری از تخریبات احتمالی توسط بازدید کننده گان.

5- توزیع گسترده اطلاعات به منظور استفاده نکردن از سرزمین های بکری که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته اند.

6- تشویق مردم به استفاده از مکانهای بکری که تا کنون مورد استفاده قرار نگرفته اند.

7- تشویق مردم به حفاظت و حمایت همه جانبه از این گونه مکانها و نگهداری آنها، به منظور استفاده پایدار از زمینهای دست نخورده.

 

 

با دوام و برقرار باشید.