مقالات فارسی

Warning: Invalid argument supplied for foreach() in /home2/asoltani/domains/a-soltaninejad.ir/public_html/plugins/content/bt_socialshare/bt_socialshare.php on line 228

  • Hits: 2372

 

 

تالیف: دکتر سلطانی نژاد

بنام خداوند

چگونه از محیط زیست حفاظت کنیم؟

 امروزه اکثر مردم دریافته اند که مشکلات عدیده ئی در ارتباط با محیط زیست و چگونگی حفاظت از آن وجود دارد.

متاسفانه در ایران امروز ما کسی نیست که در باره دغدغه های محیط زیستی به دولت ها، قانون گزاران و مهمتر از همه تخریب کننده گان محیط زیست هشدار دهد. مشکلات جدی محیط زیستی که امروز ما با آن درگیر هستیم، بسیار فراوانند.

 

اینجانب در این نوشتار قصد دارم به مسائل عمده محیط زیستی پیش رو بپردازم.

 

 

امروزه اکثر مردم دریافته اند که مشکلات عدیده ئی در ارتباط با محیط زیست و چگونگی حفاظت از آن وجود دارد. متاسفانه در ایران امروز ما کسی نیست که در باره دغدغه های محیط زیستی به دولت ها، قانون گزاران و مهمتر از همه تخریب کننده گان محیط زیست هشدار دهد. مشکلات جدی محیط زیستی که امروز ما با آن درگیر هستیم، بسیار فراوانند.

اینجانب در این نوشتار قصد دارم به مسائل عمده محیط زیستی پیش رو بپردازم.

تحقیقات محیط زیستی اخیر نشان می دهد ، مشکلات مربوط به محیط زیست علی رغم میل باطنی اکثر ما، واقعی هستند.

شاخصهای محیط زیستی در خصوص هوا، آب، خاک، گیاهان، جانوران، انسان و منابع طبیعی در ایران بسیار نگران کننده است.

همه شاخص های فوق بطرز وحشتناکی از یک حالت پایدار و ارتباط سالم با سیاره ای که خانه ماست، فاصله گرفته اند و با سرعت سرسام آوری از حالت نرمال به غیر نرمال درحرکتند. هیج نشانه ای از بهبود کیفیت شاخصهای محیط زیستی در ایران مشاهده نمی شود. این وضعیت بسیار غم انگیز و در واقع فاجعه ایست که همه بخش های محیط زیست را متضرر کرده است.

لذا از همه دوستداران محیط زیست دعوت می کنم با آزاد اندیشی هر چه تمامتر به این فجایع محیط زیستی توجه کنند و با هم به رفع این مشکلات بیاندیشیم. باید بدانیم که در خصوص حل مشکلات محیط زیستی، راه حلهای سنتی جوابگو نیست، باید به راه حلهای پایدار توجه کنیم. راه حلهائیکه برای مردم، محیط زیست و اقتصاد کشور مفید هستند.

علائم ناخوشایند و چالش های پیش رو

در همه جای کره زمین شاهد تغییرات شکرف هستیم. این تغییرات معمولی نیست و در واقع تغییراتی است که زندگی روزمره مردم را نیز تحت الشعاع قرار داده است.، در واقع این تغییرات است که باعث یک موج جدیدی از تخریبات محیط زیستی مداوم گردیده است. در اکثر کشورهای جهان بجای تدوین برنامه سبز، به تدوین برنامه های سیاه اقدام کرده اند. برنامه سبز، برنامه ایست که بر اساس معیارهای حفاظت از محیط زیست تدوین شده و برنامه سیاه منجر به تخریب گسترده محیط زیست گردیده است.

برای اینکه به اهمیت یک برنامه سبز پی ببریم لازم است موارد ذیل را بصورت عملی مدنظر قرار دهیم. هر سازمان تولیدی که بخواهد به محیط زیست صدمه نزند، الزاماً ناگزیر به رعایت موارد ذیل است.

1- کاهش داوطلبانه انتشار گازهای سمی در هوا.

2- مصرف مطلوب انرژی.

3- جلوگیری و کاهش تولید ضایعات خطرناک و سایر زباله های معمولی.

4- اعمال مدیریت چرخه عمردر محصولات تولیدی.

نظارت مسئولانه بر رفتار محصولات در طول عمر محصول(از تولید تا مصرف و تا پایان عمر محصول).

تحت این اصل، تولید کننده محصول موظف است زمانیکه محصول را تولید می کند رعایت همه مسائل محیط زیستی را مدنظر قرار دهد. عدم آلودگی هوا، آب، خاک و استفاده درست از منابع طبیعی و عدم تولید ضایعات را مدنظر قرار دهد.

در زمان مصرف، محصول باید بگونه ای طراحی شده باشد که کمترین برخورد نامطلوب را با ارکان محیط زیست دارا گردد.، تا بتوان از آن در تولید محصولی دیگر استفاده نمود.

5- استفاده کارآمد از انرژی. با این اصل سازمانها می توانند مقادیر بسیار زیادی صرفه جوئی نموده و منابع هنگفتی کسب نماید، دامنه رقابتی آنها در بازار تولیدات کالاها و خدمات نسبت به سایر رقبا، حتی در سطح بین المللی افزایش می یابد و می توانند حاشیه سود فراوانی بدست آورند و مهمتر از این موضوع، نسبت به استفاده پایدار از انرژی نیز سهم بسزائی را ازآن خود نمایند. با توجه به این مهم یکی از اصول حفاظت از محیط زیست که مصرف مطلوب سوختهای فسیلی است نیز قابل تحقق است.

6- استفاده از تکنولوژی های پایدار- راه دیگری از حفاظت محیط زیست بحساب می آید. در این خصوص صنایع باید با کمک دولت ها یک برنامه فراگیردر خصوص تکنولوژی های روز را فراهم نموده و تکنولوژیهای پایدار را توسعه دهند. طبیعتاً این گونه سخت افزارهای بروز شده باید در اختیار مردم و صنایع کوچک نیز قرار گیرد.

مکانیزم عمل این تکنولوژیهای بروز شده بگونه ایست که کمترین اثر نامطلوب را بر محیط زیست دارد، با استفاده از این نوع تکنولوژی مواد بدرستی مورد استفاده قرار می گیرد، ضایعات بسیار کمتری تولید می شود، از انرژی بخوبی استفاده شده و به هدر نمی رود و مهمتر از همه محصول با کیفیت و قابل بازیافت نیز تولید می گردد و در پایان عمر محصول می توان اسقاط آنرا تبدیل به ماده اولیه نمود و در صنعتی دیگر استفاده کرد.

7- یکی دیگر از ارکان برنامه سبز و شاید بسیار مهمتر از سایر پارامترهای صدرالاشاره، ارتقاء و افزایش آگاهیهای محیط زیستی همه مردم است که باید به طرق متعدد(گفتاری، دیداری، شنیداری و غیره) به اجراء در آید، در صورت تحقق این مهم علاوه بر اینکه دستیابی به سایر ارکان حفاظت از محیط زیست سهل و الوصول میگردد، حجم عظیمی از مشکلات محیط زیستی نیز بصورت انفرادی، حل و فصل میشود، به مثال ذیل توجه کنید.

یک خانواده روستائی را در نظر بگیرید، اگر این خانواده از اهمیت نعمت آب شرب آگاهی لازم را داشته باشد، هرگز حاضر نیست این نوع از آب را به هدر دهد یا آلوده نماید، با این روش اگرهمه مردم، آگاه و برخوردار از دانائی گردند، قریب به 50% از مشکلات محیط زیستی در جوامع حل و فصل میگردد.

در جهان امروز برای انجام موفقیت آمیز یک برنامه سبز، همه مردم، تجار، بازرگانان، صنایع بزرگ و کوچک، سیاسیون، قانون گزاران و تمام عوامل باید کمک کنند، راههای صرفه جوئی در مصرف انرژی، تولید محصولات سازگار با محیط زیست، کاهش انتشار گازهای آلاینده، از جمله مواردی است که باید به آن توجه جدی نمود.

با کاهش اشکال مختلف آلودگی، درآمد اقتصادی کشورها نیز به چند برابر افزایش می یابد، این مسئله در عین حال که مهم و حیاتی است ولی بسیار سخت و طاقت فرساست، هیج ملتی بدون زحمت قله های بلند حفاظت را طی نخواهد نمود.

موفقیت چنین برنامه ئی بسیار ارزشمند خواهد بود؛ مثلاً حذف مواد تخریب کننده لایه ازن، کاهش ضایعات سمی ناشی از فعالیتهای صنعتی، افزایش بازیافت انواع ضایعات و کاهش انتشار گاز دی اکسید سولفور، از جمله مزیت های است که با انجام برنامه سبز، قابل حصول است.

باید به این نکته توجه نمودکه همه مشکلات محیط زیستی از صنعت ناشی نمی شود، با درک این واقعیت دولت ها باید به افزایش آگاهیهای ملت پرداخته و آنها را در کاهش مصرف، تشویق نمایند، به آمایش سرزمین های کشاورزی توجه کرده و حمل و نقل عمومی را سامان دهند و بعبارتی مسئولیت مصرف کننده را در قبال حفاظت محیط، به قانون تبدیل کنند و بدین ترتیب معضلات محیط زیستی را در سطوح مختلف چاره اندیشی نمایند. برای انجام موفق همه موارد فوق، دولتها و ملتها باید دست در دست هم داده و در سرتاسر کشور برنامه توسعه تعریف گردد و بر اساس این تعاریف رصدهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی برای بهبود بهبود برنامه ها صورت پذیرد، برای انجام این امور مهم، شاخص هائی باید تعریف گردد، در بخش مربوط به محیط زیست شاخص های مانند هوای پاک، حمل و نقل، میزان ضایعات، انرژی، فضای سبز، تنوع گیاهی و جانوری، نحوه امحاء و بازیافت ضایعات سمی و شاخص های بسیار دیگری مطرح هستند، لذا شاخص ها باید بصورت منظم اندازه گیری و بر اساس اعداد و ارقام بدست آمده، سیاست های اصلاحی تدوین و سرمایه گذاریهای مربوط به رفع ناهنجاریها، انجام گردد.

اگر اندازه گیریها بدرستی انجام شود و بر اساس آنها، اقدامات اصلاحی و موثری مدنظر قرار گیرد، می توان به بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی یک جامعه امیدوار بود.

با توجه به بررسیها و تحقیقات بعمل آمده و علی رغم بهبودهای نسبی که در حیطه محیط زیست بوجود آمده است، متاسفانه روندهای مربوط به شاخص های محیط زیستی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند و از حالتهای پایدار در حال فاصله گرفتن هستند. این هشدار جدی است و باید در جهت پایدار کردن شاخص های بهبود محیط زیست اقدامات اساسی صورت پذیرد.

چرا این ناهنجاریها بوجود آمده است؟! واقعیت این است که این ناهنجاریها بواسطه الگوی غلط زندگی است و نشان از یک ناپایداری گسترده در اکثر زمینه های حیات می باشد. این ناپایداری عمدتاً شامل، تکنولوژیهای کهنه، فرایندهای نامربوط، حمل و نقل نامناسب، مجتمع های مسکونی بدون کیفیت محیط زیستی، الگوی مصرف نامتعارف و عدم مدیریت مناسب آب، خاک، هوا، انرژِی، ضایعات، گیاهان، جانوران و منابع طبیعی است البته سرآمد همه ناهنجاریهای فوق رشد و تکثیر نامناسب جمعیت است. با بررسیهای بعمل آمده در طی یک دوره سی ساله اکثر شاخصهای محیط زیستی، مخصوصاً مصرف انرژی، رشد جمعیت، تولید ضایعات و کاهش نزدیک به انقراض اکثر گونه های حیات وضعیت نامناسبی داشته اند.

حتی روندهای جهانی مربوط به پایش های محیط زیستی نشان از تخریب وسیع بخش هائی از کره زمین دارد. این وضعییت همه ساکنان کره زمین را نگران کرده است رشد فزاینده جمعیت، تخریب وسیع جنگلها و مناطق سبز، انقراض زود هنگام گونه های جانوری و گیاهی، افزایش جهانی آلودگی آب، خاک و هوا از جمله نگرانیهاست، تصور کنید در هر چهار روز یک میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه  می شود. در همین دوره(4روزه) حجم وسیعی از جنگل های حاره ای بارانی قطع شده و تبدیل به خانه، جاده، سد، معدن و شهر میگردد.روزانه 440 کیلومتر مربع از جنگلها با خاک یکسان می شود و متاسفانه حتی یک درخت بجای این کنده کاریها کاشته نمی شود.

دوباره در همین دوره(پرسه زمانی 4 روزه) 180 کیلومتر مربع از سرزمین های حاصل خیز کشاورزی به بیابان تبدیل می شود و این بیابان زائی عمدتاً به واسطه عملیات کشاورزی نامناسب، وضعیت چرای بیش از حد و گرم شدن زمین های اطراف به واسطه فشار آلودگی صنایع(آلاینده ها) صورت می پذیرد.(صنایع با تولید آلودگی گرمای خورشیدی را به دام انداخته و در سطح توزیع می کنند و بدین ترتیب باعث گرم شدن بیش از حد زمین شده و موجبات بیابانی شدن آنرا فراهم می کنند). همه این اتفاقات نامیمون محیط زیستی نشان میدهد که انسانهای روی کره زمین به طرف ناپایداری حرکت می کنند و حکایت از آن دارد که طبیعت آنگونه که خلق شده است، روند طبیعی خود را طی نمی کند و راهی را که انسان برای زندگی در این کره خاکی انتخاب کرده است، چون به تخریب وسیع محیط زیست می پردازد راهی غلط و بسیار خطرناک است و برای اینکه این مشکلات بوجود نیاید و آینده بهتری بوجود اید، ناگزیر از تغییر این راه هستیم.

ما نباید نگران باشیم، باید راه جدیدی خلق کنیم تا بر مشکلات محیط زیستی فائق آییم، خوشبختانه مردم این واقعیت را تشخیص داده اند و باید امیدوار باشیم که می شود مشکلات را حل کرد.

برای حل یک مشکل راه های زیادی وجود دارد، تکنولوژیهای جدید می توانند در حل مشکل به ما کمک کنند، یک علامت امیدوار کننده دیگر در خصوص حل مشکلات محیط زیستی این است که اغلب مردم دریافته اند ، علل ریشه ای بوجود آمدن مشکلات محیط زیستی چند عامل عمده است که وضعیت موجود را خلق کرده است. دوتا از این عوامل عمده عبارتند از 1-رشد فزآینده درآمد اقتصادی.2-رشد ادامه دار جمعیت.

لذا اگر بتوانیم این دو عامل مهم را بخوبی مدیریت کنیم، می توانیم بر اکثر مشکلات و ناهنجاریهای محیط زیستی غلبه نمائیم.

ساده بگویم، اقتصاد و جمعیتی که به محیط زیست لطمه بزند مطلوب کره زمین نیست.

جمعیت زیاد و در عین حال گرسنه، طومار همه چیز را می پیچد، اقتصاد گله گشاد و مخرب ،ارکان محیط زیست در دستان عده ای انگشت شمار قرار داده و کره زمین را بر باد فنا می دهد.

برای اینکه بر همه این مشکلات غلبه کنیم باید از طریق علم و اندیشه بر این ناهنجاریها حمله نمایم و به ارائه راهکارهای مناسب به حفاظت از محیطی که در آن زندگی می کنیم بپردازیم.

 

 

 

روی آوری به علوم، راه حل اساسی مشکلات محیط زیست

مشکلات محیط زیستی که امروزه با آن روبرو هستیم در سه ناحیه ذیل قرار دارد.

1- آلودگی

2- منابع طبیعی

3- جمعیت

برای ارائه راه حلهای مربوط ، در نواحی فوق باید به علوم محیط زیست متوصل شویم.

علم محیط زیست چیست؟

علمی است که موارد ذیل را در برمیگیرد.

1- درک و تشخیص راه های متعددی که انسان بر محیط زیست اثر می گذارد. (شناسائی راه های اثرگذاری انسان بر محیط.

2- ارائه راه حلهای مربوط.

برای شناسائی و ارائه راه حل مشکلات مربوط به محیط زیست، علم محیط زیست از سایر علوم، مانند بیولوژی، اکولوژی، شیمی ، مهندسی و فیزیک کمک می گیرد.

علوم انسانی، اقتصاد، علوم سیاسی، انسان شناسی، تاریخ، قانون، روان شناسی و علوم اجتماعی در این خصوص بسیار کمک میکنند.

بدین ترتیب برای درک کامل مشکلات محیط زیستی و ارائه راه حلهای مربوط ، باید یک نگرش چند وجهی علمی و جامع داشت. تا زمانیکه عنصر انسانی درک نشده و مورد توجه قرار نگیرد نمی توانیم مشکلات محیط زیستی را از طریق علم و تکنولوژی حل نمائیم.

لذا با مطلعه دقیق نوع انسان و با یک نگرش چند وجهی و جامع الاطراف باید مشکلات محیط زیستی را بصورت علمی بررسی کرد و با کمک تکنولوژی راه حلهای مناسب را جستجو نمود.

علوم محیط زیست همانند مهندسی، یک علم کاربردی بوده و بدنه دانش بشری رادر خصوص محیط زیست گسترش می دهد و دانشمندان را قادر می سازد تا ناهنجاریهای مربوط به محیط زیست را بدرستی تشخیص داده و راه حل مناسب را فرموله کنند. این راه حلها ممکن است شامل طیف وسیعی از حل مشکلات را در بر گیرند.

مثلاً استفاده از تکنولوژی جدید ، رفتارهای جدید تدوین قوانین و یا حتی روش های جدید فکر کردن در مورد حفاظت از محیط زیست از اینگونه راه حل هاست.

امروزه دانشمندان محیط زیست بخوبی دریافته اند که اکثر راه حل های ارائه شده در سالهای گذشته راه حلهای مقطعی بوده اند و در واقع این تشخیص منجر به ارائه راه حلهای بهتر و پایدار گردیده است. این راه حلهای پایدار اقداماتی

پیش گیرانه بوده که برای مردم، اقتصاد و محیط زیست مفید هستند. این چنین راه حلها، راه حل های پایدار نام دارد. و در واقع بخشی از استراتژی مهم توسعه پایدار را شکل می دهد.

کلید درک مشکلات محیط زیستی و ایجاد راه حلهای پایدار از طریق علم و روشهای علمی میسر است.

علم بمعنی دانستن است و بلحاظ فنی به بدنه دانشی تلقی می شود که منتج از مشاهدات، اندازه گیریها، مطالعات، آزمایشات و در نهایت فرآیند جمع آوری چنین دانشی است.

لذا سعی می شود در طول سلسله این مباحث، اصول بنیادین علم، مفاهیم علمی متعدد و حقایق در ارتباط با مشکلات محیط زیستی مطرح گردد.

بعضی از مهمترین اصول علمی که از اکولوژی منتج می شوند را نیز توضیح خواهیم داد و سپس به مطالعه اکوسیستم ها می پردازیم، بخوبی می دانیم که یک اکوسیستم، سیستمی است که از موجودات زنده(حیوانات، گیاهان و میکروارگانیسم) و محیط فیزیکی، شیمیائی که ارتباطات دوجانبه دارند، تشکیل شده است.

قبل از اینکه وارد مباحث علمی شوم لازم است قدری در باره چگونه بدست آوردن اطلاعات علمی توضیح دهم.

 

علم بدنه دانش است و روش بدست آوردن دانش بیشتر در خصوص جهان اطراف ما را روشن می سازد.

 

روشهای علمی  اساس یک دانش خوب

مطالعه علمی جهان اطراف ما معمولاً در یک قالب منظم قابل تعقیب است، بعنوان یک قانون، کشفیات علمی با مشاهدات و اندازه گیریهای موضوع تحت مطالعه شروع می شود.

دانشمندان غالباً از چنین مشاهداتی فرضیه ها را (تشریحات نامطمئن) فرموله می کنند، بهتر است در این خصوص یک مثال را با هم بررسی کنیم.

دانشمندان در خصوص مارهای زنگی این گونه فرضیه سازی میکنند.

این مارها هنگام خطر برای اینکه کشته نشوند و زیر پای حیوانات بزرگتر له نشوند] دم خود را که صدای هشدار کننده هم دارد، مرتب بالا آورده و تکان می دهند، این عمل آنها یک عمل تجاوز کارانه نیست بلکه یک کار حفاظتی است، برای اینکه به حیوانات بزرگتربفهمانند که آنها را زیر پای خود له نکنند، لذا این فرضیه بر اساس مشاهدات مارهای زنگی بیابانی شکل گرفته است.

این چنین فرضیه هائی(تصمیماتی)همانند مثال مارزنگی(زنگوله ای) که بر اساس مشاهدات و اندازه گیریها استوار است، از طریق استدلال استقرائی میسر گردیده است.

استدلال استقرائی زمانی تحقق می یابد که دانشمندان بر اساس حقایق و مشاهدات به فرضیه ها دست پیدا              می کنند(general rules) و این مسئله در مطالعات علمی بسیار معمول است.

چالرز داروین، از طریق مشاهدات این چنینی، تئوری معروف انتخاب طبیعی را فرموله کرد، او به واسطه

استدلال استقرائی این مهم را ثابت نمود.

استدلال قیاسی بر خلاف استدلال استقرائی یک استدلال استنتاجی است، استدلال قیاسی در ریاضیات، فلسفه، سیاست و اخلاق معمول است، و در این استدلال از یک سری اصول کلی برای امتحان و ارزیابی تصمیمات استفاده

می شود.

بعنوان مثال: دانشمندان دریافته اند که قورباغه های با رنگ روشن مناطق حاره ای معمولاً سمی هستند، حقیقتی که بر اساس تحقیقات علمی (استدلال استقرائی) ثابت شده است.

مارهای با رنگ روشن نیز غالباً سمی هستند، مطالعات نشان می دهد که این رنگها، نوعی رنگ هشدار دهنده هستند و شکارچیان جنگجو باید از چنین غذاهای دوری جویند.

لذا اگر شما با یک قورباغه یا مار با رنگ روشن مواجه شوید، ممکن است فرض را بر این بگذارید که سمی هستند، در چنین حالتی شما استدلال قیاسی بکار برده اید و شما از اصول کلی این نتیجه را استنتاج کرده اید.

مفهوم کلیدی

دانش علمی غالباً از طریق فرآیند دقیق مشاهدات و اندازه گیرها بدست می آید، این فرآیند دانشمندان را قادر می سازد تا فرضیه ها را از طریق آزمایشات فرموله کنند، این حالت، شکلی از استدلال استقرائی است.

 

-آزمایشات علمی، طریقه تست فرضیه ها

بعداز اینکه فرضیه ای ساختیم، لازم است اعتبار آنرا تعیین کنیم، این تعیین اعتبار توسط آزمایشات انجام می گیرد.

آزمایشاتی که بصورت دقیق انجام می شود صحت و سقم فرضیه های مورد سئوال را تعیین می کنند. اگر فرضیه ای رد شد یا تغییر پیدا کرد و یا فرضیه دیگری جایگزین آن شد، این فرضیه جدید باید مجدداًارزیابی شود.

روش علمی از مشاهدات و اندازه گیریها ئیکه منتج به فرضیه ها می شود، تشکیل میگردد. فرضیه ها توسط آزمایشات تست شده و به میزان مورد نیاز پالایش می گردند.

بگونه اعجاب اوری، اغلب مردم در زندگی روزانه خود از روش های علمی استفاده می کنند.

بعنوان مثال: اگر هر زمان که شما به منزل دوست خود می روید، مریض شوید برای تعیین علت این مرض مجموعه فعالیت هائی را که در منزل دوست خود انجام داده اید لیست می کنید و سپس غربال گری می نمائید، تا نهایتاً به یک جمع بندی کامل می رسید که چرا مریض شده اید، مثلاً احتمال می دهید با لمس گربه دوست خود به این بیماری دچار شده اید، این حدس و گمان شما که با مشاهدات و اندازه گیریها همراه است فرضیه نام دارد.

برای تست فرضیه ها، باید آزمایشات انجام گردد، مثال، شما ممکن است از دوست خود بخواهید هنگامیکه در منزل او هستید، گربه را در خارج از خانه نگه دارد. ولی اگر دوباره مریض شوید(با توجه به اینکه گربه در بیرون خانه بوده است) در این صورت ممکن فرضیه خود را تغییر دهید.

در این صورت ممکن مریضی شما به واسطه پرزهای فرش جدیدی باشد که دوستان در خانه پهن کرده است، البته فرایند های علمی فراتر از این مثال هستند ولی اساس کار(فرآیند کار) یکی است.

اغلب آزمایشات علمی بر روی حیوانات، گیاهان و سایر موجودات زنده انجام می گردد.

مطالعاتی مانند تعیین اثرات مواد شیمیائی و یا اثر آلاینده ها بر موجودات زنده، معمولاً از طریق آزمایشات علمی روی حیوانات انجام می شود.

در آزمایشاتی با طبیعت فوق، گردآوری دو گروه متمایز از موجودات زنده ضروری است، شامل:

گروه آزمایش و گروه کنترل.

گروه آزمایش، گروهی است که آزمایشات روی آن انجام می شود، مثلاً در معرض آلودگی قرار می گیرند.

گروه کنترلی گروهی است همانند گروه آزمایش تغذیه می شوند ولی بدون در معرض قرار گرفتن آلودگی. با انجام آزمایشاتی به این سبک، دانشمندان قادرند اثر یک ماده را بعنوان فقط یک متغیر بررسی کنند، این چنین متغیری، متغیر مستقل نام گذاری گردیده است، لذا تفاوت های مشاهده شده در دو گروه ،اثر آلودگی را بر اندامهای حیوان نشان       می دهد.

مفهوم کلیدی:

آزمایشات دانشمندان را قادر می سازد تا فرضیه ها را تثبیت کرده و دانش جدیدی کسب کنند. لذا، آزمایشات

باید بصورت بسیار دقیق انجام گردد، آزمایشات خوب غالباً نیازمند گروه ه آزمایش و گروه کنترل است.

 

مطالعه اثر آلاینده ها بر انسان(آزمایشات ویژه)

با انجام آزمایشات خارج از آزمایشگاه، پیدا کردن یک متغیر کار ساده ای نیست، مثلاً در مناطقی که باران اسیدی به عنوان آلاینده در خاک رسوب می کند، اثرات بیولوژیکی فراوانی بوجود می آید که الزاماً به واسطه باران اسیدی نیست و ممکن است با اثرات اوزون یا ماده شیمیائی دیگری همراه باشد، لذا شناسائی یک آلاینده ویژه از میان سایر آلاینده ها و تعیین اینکه چه اثری دارد بسیار مشکل است.

مطالعه اثر آلاینده ها بر انسان بسیار مشکل بوده ولذا آنالیز اثرات مواد شیمیائی در آزمایشگاه های حیوانی انجام        می گردد. و آزمایش روی انسانها به دلایل زیر ممنوع است.

1- از نظر اخلاقی تعیین اثر مواد شیمیائی روی انسان که باعث رنج و درد می گردد جایز نیست.

2- نوع انسان بر خلاف موش آزمایشگاهی بلحاظ ژنیتکی بسیار متفاوت است و بسختی می شود اثر آلاینده ها را در انسان تعیین نمود، لذا برای غلبه بر این مشکل غالباً از مطالعات اپی دمیو لوژیک استفاده می شود. این نوع مطالعات، اثر مواد شیمیائی و آلاینده ها را بر انسان مورد مطالعه قرار می دهند.

بلحاظ ادبی، اپی دمیولوژِی، مطالعه امراض بوجود آمده توسط موجودات میکروب زای مسری است.

امروزه اپی دمیولوژی، شاخه ای از علم است که اثرات بهداشتی آلاینده های محیط زیست را نیز مطالعه می کند. افزودنی های غذائی، رادیو اکتیو و عوامل شیمیائی زیادی نیز با این علم مرد مطالعه قرار میگیرد.

مطالعات اپی دمیولوژیکی معمولاً با تجزیه تحلیل آماری روی جوامعی که در معرض آلاینده های بلقوه خطرناک قرار گرفته اند، انجام می شود.

بعنوان مثال: یک محقق اگر بخواهد علت یک نوع سرطان را در انسان تعیین کند، اگر یک اپی دمیولوژیست باشد، معمولاً علت را با آغاز جستجو در گواهی های فوت که از بیمارستانها صادر شده است صورت می دهد. و در گواهی نامه ها فقط دنبال سرطان مورد نظر می گردد و بعد از انجام این عمل، از نزدیکان افراد فوت شده در خصوص عادات شخصی آنها، نوع زندگی و در معرض قرار گرفتن مواد شیمیائی احتمالی تحقیق می کند، سپس محقق تمام اطلاعات را در کامپیوتر قرار داده و دسته بندی نموده و مشترکات مربوط را جستجو می نماید.

برای نمونه درصد بالائی از مردم منطقه ممکن است در یک کارخانه مواد شیمیائی مشغول کار باشند، در این جا هنوز کار تمام نشده است، و قبل از استخراخ و هر گونه نتیجه گیری، محقق باید یک گروه کنترل در برابر گروهی که در باره آنها تحقیق بعمل می آورد، داشته باشد.

گروه کنترل باید همسن، همجنس و هم شغل باشند. البته به استثنای کسانیکه بغیر از علت سرطان به علت دیگری فوت کرده اند، با آنالیز تاریخچه زندگی افراد و مقایسه نتایج با گروه سرطان، محقق می تواند علت سرطان را در گروه آزمایشی تخمین بزند.

مطالعات اپی دمیولوژیک، ممکن است با مقایسه نوع و نحوه زندگی موجودات زنده نیز میسر گردد، برای مثال دانشمندان سوابق سلامت افرادی را که در معرض یک ماده شیمیائی خاص قرار گرفته اند با سوابق گروهی که قرار نگرفته اند نیز مورد بررسی قرار می دهند.

از این طریق می توانند با مشاهده تفاوتها، نوع بیماری محیط کار را تشخیص دهند، بدین ترتیب علم نیازمند آزمایشات زیادی برای اعتبار بخشیدن به فرضیه هاست، در هر صورت، با تکرار آزمایشات و بدست آوردن نتایج همسان در هر زمان و مورد، اعتماد دانشمندان به درستی فرضیه ها حاصل میگردد. این چنین تکرارهائی در یک فرضیه ممکن دیوانه کننده باشد ولی برای اثبات فرضیه ها و فرآیند علم و دانش بسیارضروری است.

مطالعات اثر آلاینده ها و مواد شیمیائی بر انسان غالباً از طریق مقایسه گروههای انتخابی که در معرض آلودگی قرار گرفته اند با گروههای که از همان جنس وسن در معرض آلودگی قرار نگرفته اند، بدست انجام می گردد، این چنین مطالعاتی، مطالعات اپی دمیولوژیک نام دارد.

 

مدلهای علمی و تئوریها.(قالبهای تئوریک)

دانش علمی بکندی رشد می کند، با جمع آوری حقایق از مشاهدات و آزمایشات دانشمندان درک اینکه اشیاء چگونه کار می کنند را بدست می آورند، و از این طریق محققیق اغلب ًتئوریها را فرموله می کنند. تئوریها در واقع شرح و حال حقایق، مشاهدات و فرضیه ها را تبیین می کنند. و بلحاظ علمی اصولی پذیرفته شده دارند.

تصمیمات گسترده در خصوص پدیده های طبیعی، فیزیکی و شیمیائی در تئوریها بوفور یافت می شود، بر خلاف فرضیه ها، تئوریها معمولاً با توجه به اینکه از اطلاعات زیادی تشکیل شده اند، با آزمایشات منفرد قابل ارزیابی نیستند.

بعنوان مثال تئوری اتمی، ساختار اتم را توضیح می دهد و دارای مشاهدات متعددی است.

علم ایستا نبوده و بصورت مداوم رشد کرده و تکامل می یابد. بنابراین دانشمندان تفاسیر جدیدی پیدا می کنند و ایده های کهنه به نو تبدیل می گردد. این تغییرات مداوم باعث می شود که حتی دانشمندان تئوری های محکم را نیز تغییر دهند. لذا ما باید در خصوص تئوریهای موجود با اندیشه باز و آزاد برخورد کنیم و هر لحظه امکان تغییر آنها وجود دارد.

برای مثال: بهترین نمونه از این نوع تغییر تئوریها در انقلاب کوپرنیک در ستاره شناسی نهفته است. ستاره شناس یونانی بنام تولمی در سال 140 میلاد فرضیه مرکز بودن زمین را در منظومه شمسی مکتوب کرد و این فرضیه بنام فرضیه زمین مرکزی منظومه شمسی نام گرفت.

او می گفت که ماه، ستاره ها و خورشید همه و همه به دور زمین می چرخند. بعدهادر سال 1580 میلادی پرفسور نیکولای کوپرنیک با مشاهدات فراوان ستاره گان نشان داد ،این خورشید است که مرکز عالم است و همه سیاره های دیگر دور آن می چرخند، خیلی قبل تر از کوپرنیک، دانشمندان دیگری این ایده خورشید مرکزی را مطرح کرده بودند و تا لحظه کوپرنیک کسی به ان توجهی نکره بود.

دانشمندان در طول زمان، قالبهای فلسفی و تئوریک ایجاد نموده و در مابین این قالب، تئوریها، قوانین و تعمیمات را فرموله می کنند. قالب هائیکه تمامی اصول علمی را در خود جای می دهند، در واقع مدل های علمی نام دارند، توماس کهن، فیلسوف معروف و تاریخدان علم و دانش، می گفت مدلها(paradigms) ساختار اساسی حقیقت در علم و دانش هستند. مثلاً تکامل انواع مدلی است در علوم بیولوژیک و به همین ترتیب تئوری اتمی مدل دیگری است در شیمی مدرن و جدید. لذا مدلها طریقه فکر دانشمندان را مدیریت کرده، تئوریها را شکل داده و نتایج آزمایشات را نیز تفسیر می کنند.

به مجرد اینکه یک مدل پذیرفته شود، بندرت زیر سئوال می رود. معمولاً مشاهدات جدید، بر اساس مدل پذیرفته شده تفسیر می شوند و آنهائیکه در چارچوب مدل قرار نگیرند، غالباً رد شده و پذیرفته نمی شوند، در بعضی مواقع، اگر چه مشاهدات در مدل نمی گنجد ولی قابل رد شدن هم نیستند در چنین حالتهائی دانشمندان مجبورند دوباره درباره آنها فکر کنند که این موضوع در حالتهای بسیار نادر ممکن است باعث تغییر مدل گردد.

کلمه مدل، امروزه در همه جا بصورت محاوره ای از آن استفاده می شود و بصورت ساده از آن بعنوان راهی که ما آنگونه جهان را می بینیم یاد می شود. برای مثال: ناظران زیادی از مدل اجتماعی غالباً در جامعه مدرن صحبت می کنند که این موضوع ریشه در آداب ، رسوم و عقاید جوامع دارد، بهر تقدیر، مدلهای غالب اجتماعی جامعه مدرن یا در واقع مدلهای غلطی هستند که در چارچوب علم و دانش نمی گنجند و تمامی بدبختیها و گرفتاریهای کره زمین به واسطه این مدلهای غالب غلط است که محیط زیست و سیستمهای اداره کننده ان را بصورت ناپایداری در آورده است.

عقاید غلط و ایده های مسموم در تئوریهای نامفهوم جای داده شده و به اسم پیشرفت و عدالت به خورد جوامع داده شده است و این برای یک جامعه ای که خواستار حفاظت از محیط زیست است بسیار خطرناک و آزار دهنده است.

مدلها نیز، افکار، مفاهیم و حتی زبان ما را شکل می دهند، شعارها و فریادهای جوامع، منعکس کننده مدلهای آنها است این مدلها تکرار شده و روز بروز تقویت می شوند، شاید یکی از غالب ترین مدلها، مدل ،فلسفه رشد ضروری است، باشد، شما غالباً شنیده اند که مدیران عامل شرکتها می گویند یک شرکت یا باید رشد کند یا بمیرد.

 

آنالیزرهای سیستمها می گویند ، مدلهائیکه در فرآیند ذهن انسان شکل می گیرد منشاء داخلی دارد یعنی از درون تفکر انسان سرچشمه می گیرد و در ذهن ناخودآگاه متفکرین این مدلها در عمق تفکر وجود دارند و هنگامیکه شما تلاش مینمائید با مدل متفاوتی ارتباط برقرار کنید، این وضعیت روشن می گردد.

مدلهای ترسیم شده در ذهن افراد، بسختی قابل تغییرند، و افراد برای تغییرات در این مدلها شدیداً مقاومت می کنند و این بخاطر اهمیت مدل در ذهن آنهاست، لذا برای موفقیت در ساختار آینده ای پایدار باید مدلهای کهنه را از ذهن افراد پاک کنیم(تغییر دهیم) و بر مقاومت افراد غلبه نمائیم. اکثر تفاسیر و روشهای علمی نیازمند مهارتهای تجزیه و تحلیل هستند، و در مواردی خلاقانه و نوآور ند و در عین هیجان برانگیز می باشند.

البته تحقیقات علمی برای افراد زیادی نیز خسته کننده است ولی دانشمندان معمولاً از تحقیقات علمی بدست آمده به زوایای پنهان اشیاء پی می برند و بر اساس آنها، آینده پایدار جوامع را ترسیم می نمایند.

مفهوم کلیدی

با افزایش دانش علمی، دانشمندان قادرند تئوریها را فرموله کنند. تئوریها، در واقع شرح مشاهدات دانشمندان است، تئوریهای مستقل یا مدلهای مستحکم از دل مشاهدات، اندازه گیریها و آزمایشات بیرون می آید. افکار علمی، تصاویر و واقعیتها از دل مدلها و تئوریهای دانشمندان بروز می کند.

 

ارزشها علمی در برابر ارزشهای انسانی

علم با واقعیت ها سروکار دارد و جهان ما را با توجه به حقایق موجود شرح می دهد. دانشمندان با مسائل مفهومی برخورد کرده و فریضه و تئوریها را با اطلاعات بدست آمده، فرموله می کنند دانشمندان دنبال حقایق هستند، و جهان ما را از طریق آزمایشات و مشاهدات توضیح می دهند.

اغلب دانشمندان می گویند که علم غیر اخلاقی است، یعنی به اخلاق کاری ندارد و خارج از دایره قضاوت های اخلاقی شکل می گیرد، و به صحیح و یا ناصحیح بودن قضایا توجه نمی کند.

مثال: انجام بعضی از آزمایشات و عملیات ممکن است از نظر اخلاقی درست نباشد ولی از نظر علمی برای پیدا کردن زوایای پنهان یک قضیه که با انجام مشاهدات و اندازه گیریها همراه است، صورت می گیرد، . البته دانشمندان غالباً کیفیتهای(ارزشهای) انسانی را دارد در تحقیقات مد نظر دارند و صرفاً به انجام علمی قضیه اکتفا نمی کنند، لذا در اکثر موارد مشاهده می شود که در ایجاد یک تئوری علاوه بر یافته های علمی، ارزشهای اخلاقی دانشمندان نیز لحاظ شده است.

ارزشهای انسانی بر تفسیر علمی اطلاعات اثر می گذارد و علم نیز قادر است بر ارزشهای جامعه نیز اثر بگذارد.

بعنوان مثال: درک درست از علم اکولوژی می تواند ارزشهای انسانی را در خصوص طبیعت و جهان طبیعی شکلی دوباره دهد.

ارزشهای اجتماعی می تواند بر اساس دانش علمی دقیق صورت پذیرد. با درک بهتر سیستمهای طبیعی و انسانی و رویت علمی و شفاف اشیاء از ارزشهای انسانی بدون مطالعه کاسته شده و در ذهن ما، قابل تغییرند و با برخورد علمی با قضایا ما می توانیم در خصوص ارزشهای قبلی دوباره فکر کنیم.

یکی از ارزشهای نقش مشارکتی علم عبارت است از قادر ساختن انسان برای درک ارتباطات میان پدیده ها. برای مثال، نقش جنگلها در تنظیم سطح دی اکسید کربن(CO2) و اقلیم جهانی نوعی از ارتباطات پنهان علمی است و این موضوع یک ارزش مهم علمی است.

روشهای علمی موجود در علوم محیط زیست، راههای زیادی را در خصوص سیستمهای طبیعی که زندگی انسان را حمایت می کنند، به ما نشان می دهند.

دانشمندان در کارشان به مفاهیم

عینی توجه می کنند و بدین ترتیب علم بر اساس حقایق بنا می شود و خالی از ارزشهای درونی انسانی است، خطاها می تواند مفاهیم عینی را در زمانهائی کدر کند، دانش علمی بر ارزشهای انسانی اثر گذار است.

 

مهارتهای درست فکر کردن

یکی از ابزارهای اصلی یک دانشمند خوب(متفکر بزرگ) داشتن مهارت کافی در تشخیص است، تشخیص بین حقایق(آنچه که ما فکر می کنیم حقیقت دارد) و دانش (حقایقی که توسط مشاهدات دقیق و آزمایشات معتبر پشتیبانی می شود) بنابر این، تفکر استدلالی به ما کمک می کند، قضاوت ها را از حقایق جدا کنیم. این تفکر، نوعی استدلال انعکاسی است که بصورتی بسیار منظم و قابل تعریف مردم را به فکر کردن درست قادر می سازد.

تفکر سودمند با معیارهای علمی همراه است، حقایق و نتایج را در معرض آنالیز دقیق قرار داده و در تعقیب نقاط ضعف در منطق و یا سایر اشتباهات در استدلال است.

مهارت های تفکر استدلالی برای آنالیز طیف وسیعی از مشکلات، مسائل و اطلاعات محیط زیست ضروری هستند.

لذا، اینکه یک دانشمند چگونه استدلالی فکر می کند، بوضوح می توان گفت ، در این زمینه فرمول مشخصی وجود ندارد و بیشتر متفکرین استدلالی(دانشمندان) بر این عقیده ا ند که مراحل متعددی در این فرآیند مشارکت دارند و قوانینی خاص بر انها حاکم است.

مفهوم کلیدی

تفکر استدلالی مهارت تطابق یافته ای است که ما را در آنالیز مسائل کمک کرده و اعتبار نتایج آزمایشات و فرضیه ها را متمایز     می گرداند.

خلاصه قوانین تفکر استدلالی(علمی)

1- تمام اطلاعات را جمع آوری کنید.

ü عمیق بررسی کنید.

ü قبل از اینکه تصمیم بگیرید، همه چیز را بدانید.

ü چشم انداز موضوع را از یاد نبرید.

2- تمام اشکال موضوع مورد بحث را بدانید.

ü تمام اشکال و مفاهیم مورد استفاده را تعریف نمائید.

ü مطمئن باشید، مفاهیم و اصطلاحاتی را که شما می دانید ، تعاریف دیگری نیز دارند.

3- اطلاعات و حقایق را که بدست آورده اید، در مورد چگونگی آنها از خود سئوال کنید.

ü آیا آنها از مطالعات علمی بدست آمده اند؟

ü آیا مطالعات بخوبی انجام شده است؟

ü آیا موضوعات مورد بحث کافی بوده است؟

ü آیا گروه کنترل و گروه آزمایش داشته ایم؟

ü آیا مطالعه بصورت موفقیت آمیز تکرار شده است؟

ü آیا اطلاعات بدست آمده روائی شده است؟

4- نتایج را بررسی کنید.

ü آیا حقایق نتیجه را پشتیبانی می کنند؟

ü همبستگی الزاماً سبب و علت نیست؟

5- عدم قطعیت را در نظر گرفته و تحمل کنید.

ü جوابهای سریع و محکم قاعدتاً ممکن نیست.

ü اگر مسئله و موضوعی را نمی دانید، براحتی آنرا نپذیرید(خیلی راحت باشید و بگوئید نمی دانم).

6- تصویر کلان را بررسی کنید.

ü کل سیستم را مطالعه کنید.

ü علتها و اثرات پنهان را جستجو نمائید.

ü ساده فکر نکنید(جدی باشید).

ü دوگانه فکر نکنید.

ü افکار مغشوش نداشته باشید.

با توجه به موارد فوق و نظر به اهمیت قوانین مربوط به تفکر علمی- استدلالی، این قوانین بشرح ذیل و بصورت جامع مکتوب

می گردد.

1- جمع آوری تمام اطلاعات در مورد مسئله تحت مطالعه.

اولین نیازمندی تفکر استدلالی جمع آوری تمامی اطلاعاتی است که باید قبل از تصمیم گیری صورت پذیرد. برای درک اغلب مسائل، ضروری است ، اطلاعات بیشتری مورد جستجو قرار گیرد. هنگامیکه محقق این عمل را انجام می دهد، او غالباً تصویر متفاوتی از واقعیت را پیدا می کند . این وضعیت بصورتی ویژه در مباحث محیط زیستی مطرح است، در چنین شرایطی محقق تمایل دارد ، مسائل را ساده کرده و اطلاعاتی ارائه دهد که مسئله مورد بحث را پشتیبانی می کند و سایر یافته ها را در نظر نمی گیرد. لذا جمع اوری تمامی اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری منطقی ضروری است و چشم انداز این موضوع باید بصورت جدی مد نظر قرار گیرد.

مفهوم کلیدی:

تفکر استدلالی نیازمند دانستن و داشتن اطلاعات لازم، کامل و شامل در مورد مسئله مورد بحث است و این مهم باید قبل از تصمیم گیری انجام گردد.

2- تمام اصطلاحات را یاد بگیرید.

قانون دوم تفکر استدلالی در مواجه با آنالیز یک مسئله و یا حل هر مشکلی و یا قضاوت در جهت اظهارات هر شخصی مستلزم دانستن تمامی اصطلاعات موضوع مورد بحث است.

غالباً مشاهده شده است ، بعضی از اشخاص در زمان ارائه مطالبی درک کاملی از اصطلاعات مورد بحث ندارند.

در اینجا یک مثال خوب، کلمه پایداری است که توسط اغلب مردم و مخصوصاً قشر تحصیل کرده مورد استفاده قرار میگیرد، ولی واقعاً اغلب استفاده کننده گان معنی واقعی آنرا نمی دانند، اصلاً در بعضی جاها کلمات متضاد و مترادف بکار می برند که معنی دقیقی از آن استنباط نمی شود.

مثلاً می گویند، رشد اقتصادی پایدار، این جمله از منظر محیط زیست غلطی فاحش است، چون رشد غالباً با تخریب طبیعت و محیط زیست همراه بوده و اقتصاد را از ریشه می خشکاند، ولی دولت مردان و سایر سیاسیون بطور وحشتناکی از آن استفاده     می کنند. لذا در یک سیستم محدود، رشد باعث پایداری نمی گردد.

 

مفهوم کلیدی:

برای اینکه در مورد یک مسئله استدلالی و علمی فکر کنیم، باید تمام اصطلاحات و مفاهیم مرتبط با آن را فهم و درک نمائیم.

 

3- تمام روشهای مورد استفاده را تحت سئوال قرار دهید.

سومین قانون مربوط به تفکر استدلالی مورد سئوال قرار دادن روشهائیست که اطلاعات بر اساس آنها جمع آوری می گردد.

مثلاً آیا حقایق از آزمایشات مشتق شده است؟ آیا آزمایشات به درستی انجام شده است؟ آیا در آزمایشات از نمونه های کافی استفاده شده است؟ آیا گروه کنترل و آزمایش بصورت یکسان تغذیه شده اند، البته به استثنای متغیر مورد مطالعه، لذا نباید از اطلاعات مشکوک استفاده کرد.

مفهوم کلیدی:

تفکر استدلالی نیازمند دانستن چگونه بدست اوردن اطلاعات است و روشهای مورد استفاده باید به اندازه مورد نیاز مورد بررسی قرار گیرند.

 

4- منبع اطلاعات و حقایق را بررسی کنید.

چهارمین قانون مربوط به تفکر استدلالی - علمی، بررسی منبع اطلاعات و حقایق است، باید از خودمان سئوال کنیم که این اطلاعات را چه کسی به ما داده است؟ مثلاً آگاه باشیم زمانیکه شرکتها و صنایع می گویند، فعالیتهای ما هیچگونه آلودگی برای محیط زیست ایجاد نمی کند، دوستداران محیط زیست نیز از اینگونه موارد مصون نیستند، آنها نیز ممکن است به منبع بعضی از اطلاعات، اعتماد کنند، در صورتیکه نباید اینکار را انجام دهند، در واقع باید به عمق و درستی منبع حقایق و اطلاعات دست یابیم.

مفهوم کلیدی:

تفکر استدلالی نیازمند، تحقیق در خصوص فرضیه های پنهانی است که ممکن است درک ما را از مسائل و یا تفسیر اطلاعات تحت تاثیر قرار دهد.

 

فرضیه های غلط در جامعه مدرن امروز در خصوص منابع اطلاعات:

  • مردم آینده را شکل نمی دهند،اینده به سراغ آنها می آید.
  • اقدامات انفرادی برای حل یک معضل اجتماعی مهم نیست.
  • مردم فقط دنبال حفاظت از خودشان هستند و دنبال جمع آوری پول، تا مسئله برای آنهامنفعت اقتصادی نداشته باشد، به آن توجه نمی کنند.
  • حفاظت قربانی شده است.
  • برای حل مشکل فقط یک راه حل وجود دارد، آنرا پیدا کنید، مشکل را حل کنید، در این صورت همه ما خوب خواهیم بود.
  • برای هر علت معلولی نیز است.
  • تکنولوژی همه مشکلات ما را حل می کند.
  • حفاظت محیط زیست برای اقتصاد بد است.
  • مردم جدای از طبیعت و محیط زیست هستند.
  • کلید موفقیت از طریق کنترل طبیعت بدست می آید.
  • جهان طبیعی در خدمت نیازمندیهای ماست.
  • تمامی اشکال رشد، بطرز غیر قابل انکاری خوب است.
  • ما هیچ تعهدی نسبت به نسل آینده نداریم.
  • اقتصاد مطلوب تمام اعمال و اقدامات را اصلاح می کند .
  • سیستمهائی که امروز در خدمت مردم است همیشه بوده اند و همیشه خواهند بود.
  • خوشحالی ریشه در فرآیند رفاهیات دارد.
  • نتایج با هزینه صرف شده برای حل مشکل، اندازه گیری می شود.
  • کند کردن میزان تخریب محیط زیست و آلودگی، مشکلات محیط زیستی را حل می کند.

نتایج را مورد بررسی قرار دهید.

پنجمین نیازمندی مربوط به تفکر استدلالی -علمی، مورد بررسی قرار دادن نتایج بدست آمده از حقایق است. آیا حقایق بدست آمده نتایج را پشتیبانی می کند؟ آیا امکان تفسیرهای دیگری وجود دارد؟. برای مثال،در یکی از مطالعات اولیه در خصوص سرطان ریه، نشان داده شد که بین سرطان ریه و مصرف شکر، همبستگی وجود دارد، محققینی که این تحقیقات را انجام داده بودند، دریافتند که افراد با میزان بالای سرطان ریه، کسانی هستند که شکر زیاد مصرف می کنند، ولی با آزمایشات مجدد، آنها دریافتند که افراد سیگاری، شکر زیادتری نسبت به افراد غیر سیگاری مصرف می کنند و نهایتاً پی برده اند که سیگار باعث سرطان ریه می شود و نه مصرف شکر. این مثال بخوبی نشان می دهد اصول کلیدی علمی بسیار مهم و حائز اهمیت هستند و پی بردند که همبستگی الزاماً به معنای علت ناهنجاری نمی باشد.

همبستگی یک ارتباط آشکار بین دو متغیر را نشان می دهد، برای نمونه مردمی که نزدیک یک کارخانه مواد شیمیائی زندگی می کنند، میزان بالائی از سرطان خون دارند، این بدین معنی نیست که کارخانه شیمیائی عامل بروز سرطان است.

 

مفهوم کلید:

تفکر علمی- استدلالی به ما می فهماند ، نتایج حاصله از تحقیقات علمی را باید بدرستی تفسیر کنیم.

 

تحمل کنار آمدن با اصل عدم قطعیت

ششمین اصل از اصول تفکر استدلالی می آموزد ، عدم قطعیت را تحمل کنیم، همچنانکه قبلاً نوشتیم علم یک فرآیند دینامیک است، تئوریها می آیند و می روند، روشهای علمی مرتباً در حال پالایشند و آن چیزی را که ما در حال حاضر به درستی آن می رسیم، ممکن است در آینده با تئوری دیگری تعویض گردد و لذا عدم قطعیت در خصوص قضایای علمی راباید تحمل کنیم، بعضی از مباحثات در خصوص محیط زیست با عدم قطعیت روبرو هستند، جوابهای سریع و محکمی وجود ندارد، بعضی اوقات ما مجبوریم بر اساس اطلاعات محدود تصمیم گیری نمائیم.

مفهوم کلیدی:

دانش بشری در خصوص جهان اطراف ما در حال تکامل است لذا ضرورت دارد ، اصل عدم قطعیت را بعنوان یک حقیقت اجتناب ناپذیر در محیط زیست بپذیریم و تصمیمات را بر اساس بهترین اطلاعات ممکن اتخاذ نمائیم.

 

بررسی تصویر کلان

هفتمین اصل مربوط به تفکر استدلالی بررسی تصویر کلان موضوع است. ما نباید در باره هر موضوعی ساده فکر کنیم، افکار دو گانه شکلی از ساده فکر کردن هستند، اینگونه افکار متمایل به سفید یا سیاه بودن، درست یا غلط بودن مسئله هستند.

اینکه ما بگوئیم یا این است و یا آن و لاغیر، فکری استدلالی نیست، مدلهای مفهومی زیادی وجود دارد که ما رادر بررسی تصاویر کلان موضوعات یاری می کنند. این نرم افزارهای آموزشی اطلاعات زیادی در داخل یک قالب ساده، کارسازی کرده و ما را درک تصاویر کلان پدیده ها کمک می نمایند.

برای درک تصویر کلان یک موضوع، باید به کل سیستم نگاه کنیم، این مهم همه سیستمهای طبیعی و انسانی در بر میگیرد. بعنوان مثال، بسیار با اهمیت است ، درک کنیم که چگونه سیستمهای ارزشی بر زیر ساختهای سیستمها اثر می گذارند. مثلاً سیستمهای اقتصادی ما.

اقتصاد ما تا حدود زیادی بر این عقیده است که کره زمین از منابع نامحدودی برخوردار است و ما می توانیم تا هر وقت که بخواهیم از این منابع استفاده کنیم و همه این منابع برای استفاده انسانی است و توسعه اقتصادی در جهان امروز امری مثبت است و ما می توانیم بدون حد و مرز از این منابع نامحدود در جهت رشد اقتصادی استفاده کنیم.

سیستمهای کشاورزی موجود بر این فلسفه استوار است که کلید موفقیت انسان، غلبه و کنترل بر طبیعت است. ما مراتع را با خاک یکسان می کنیم و کاشت و برداشت محصولات طبق اصول علمی انجام نمیشود و فاجعه بارتر از هر چیزی برای کنترل حشرات، از سموم دفع آفات بسیار خطرناک و مخرب استفاده می کنیم.

باید بدانیم که اغلب سیستمهای انسانی آشکارا، اثرات نامطلوبی بر سیستمهای طبیعی دارند.

یکی از اهداف مهم این نوشتار این است که به ما کمک کند تا بصورت سیستمی در خصوص قضایای مربوط به محیط زیست بیاندیشیم.

لذا تفکر انتقادی(استدلالی علمی) یکی از مهمترین مهارتهای با ارزشی است که آینده پایدار را برای ما معماری می کند.

با اتمام این فصل آموختیم که محیط زیست چیست، تحقیقات محیط زیستی چگونه انجام می شود و مهمتر از همه ارزشهای محیط زیستی کدامند و لیستی از ارزشهای محیط زیستی تهیه کرده ایم تا شما عزیزان به آنها توجه کرده و در این خصوص بیاندیشید، و به آنها عمل کنید، این ارزشها عبارتند از:

1- هدر ندادن منابع طبیعی.

2- بازیافت ضایعات.

3- پیاده روی.

4- استفاده از حمل و نقل عمومی.

5- تولید نکردن ماشین های لوکس و پر هزینه، (هدر دادن منابع طبیعی).

6- عدم تجمع ثروت (بر باد دادن محیط زیست ).

7- درختان دی اکسید کربن را جذب و اقلیم جهانی را تنظیم می کنند.

8- جانوران برای محیط زیست و حفظ کره زمین بسیار مفیدند.

9- گیاهان در سیاره زمین قابل احترامند.

10- همه موجودات روی کره زمین، حق حیات دارند.

11- همه سیستمهای حیات باید حفاظت شود.

12- کنترل جمعیت.

13- فرهنگ محیط زیستی مردم بسیار مهم است.

14- انقلاب پایداری عمر کره زمین را افزایش می دهد.

15- منع اشاعه جنگ افزارهای هسته ئی.

16- پیش گیری ،کنترل و کاهش آلاینده ها در سیاره زمین.

17- عدم تجمع ثروت.

18- نبود فقر.

19- توسعه با تکیه بر حفاظت محیط زیست.